در تاريخ فرانسه نام « مارشال پتن » همواره با كلماتي ضد و نقيض همچون خادم ، مصلحت گرا ، شجاع ، ترسو و ... عجين شده است . پتن به هنگام جنگ جهاني اول ، قهرمان ملي اين كشور شد و دفاع جانانه او در « دژ وردن » آن شد كه ملت فرانسه بالاترين نشانه شجاعت را به او داد و همواره وي « سمبل قهرمان ملي » بود . اما به گاه جنگ جهاني دوم ، پس از آن كه ارتش رايش سوم خاك فرانسه را مورد تجاوز قرار داد و پاريس را اشغال كرد ، بسياري از سران ارتش اين كشور به انگليس گريختند و پتن ، در آخرين سنگر باقي مانده در پاريس – ويشي – مقاومت مي كرد . رويارويي با ارتش هيتلري را بي فايده ديد و خود و قواي خود را تسليم آنان كرد . پس از پايان جنگ و سقوط ارتش فاشيستي هيتلر و اضمحلال دولت رايش سوم ، فاتحان به پاريس بازگشتند و پتن محاكمه شد . پتن در دادگاه نه تنها از عمل خود اظهار پشيماني نكرد ، بلكه آن را عملي شجاعانه دانست كه مانع از تخريب بيش از پيش كشور گشته و استدلال كرد كه مقاومت در برابر ارتش هيتلري جز شكست حاصلي در برنداشته و كل كشور فرانسه لگد كوب چكمه ارتش نازي مي شده است . دادگاه پتن را خائن به مملكت تشخيص داد و خواستار اعدام او شد ، اما به سبب خدمات ارزنده وي و دخالت مارشال شارل دوگل ، پتن قهرمان ملي جنگ جهاني اول ، به پاس همين خدمت با يك درجه تخفيف به حبس ابد محكوم شد و سرانجام در همان زندان در سن 95 سالگي فوت كرد .
اكنون پس از گذشت بيش از 60 سال از پايان جنگ جهاني دوم ، در حالي كه طي اين مدت صدها كتاب و هزاران مقاله ، له يا عليه پتن نوشته شده است ، دوستداران پتن خواستار انتقال بقاياي استخوان هاي جسد او به « دژ وردن » هستند تا در كنار شهداي ملي جنگ هاي اول و دوم جهاني به خاك سپرده شود . آنها معتقدند كه آنچه پتن انجام داد ، نه تنها قابل سرزنش و ملامت نيست بلكه بايد به آن به ديده احترام و تحسين نگريست و همواره تاكيد مي كنند چگونه ممكن است قهرمان ملي يك كشور ، ترسو و بزدل و خائن به وطن باشد ؟ او در آن شرايط مقاومت را بي دليل مي ديد و به همين سبب تسليم شد.