بلوغ عاطفی
بلوغ عاطفی، همزمان با بلوغ جسمی، خود را نشان میدهد. به این ترتیب که نوجوان در طرز تفکر و یا مواجهه با جنس مخالف دچار هیجان میشود؛ هیجانی که تا پیش از این احساس میکرد اما ادراک نمیکرد که در حال حاضر به مرحله درک میرسد. در این شرایط، نوجوان سعی میکند بیشتر بهخود برسد چرا که فکر میکند نزد نوجوانان جنس مخالف فامیل و یا کوچه و خیابان زیر ذرهبین است و هر کار ناشایستی از او منجر به طرز تلقی منفی از سوی جنس مخالف میشود.
بلوغ زودرس، مخرب تمام عاطفههای پاکی است که نوجوان آن را در ارضای میل جنسی خود میبیند و با این نیت به جنس مخالف خود نزدیک میشود.
بلوغ روانی
مهمترین شاخصه شخصیتی یک نوجوان در بلوغ روانی او خلاصه میشود؛ چرا که وی با آن به شناخت خود میرسد و جایگاه شخصیت خود را در اجتماع و خانواده محک میزند. نوجوان در پی بلوغ روانی، با حقایق به شکلی منطقی مواجه میشود و به همین دلیل آمال و آرزوهای کودکی خود را تا حدود بسیاری تعدیل میکند.
طی بلوغ روانی، وابستگی شخص به والدین خود بیشتر میشود و نوجوان برای آینده خود نقشه میکشد؛ لذا پیشرفتهای فکری، درسی و گفتاری نوجوان که یکباره ظهور مییابد نتیجه رشد و اعتلای صحیح بلوغ روانی در اوست.
اما اگر این نوع بلوغ در سن پایینتری اتفاق بیفتد، حوادث آینده را برای نوجوان بیاهمیت جلوه میدهد و او را به شخصی وظیفهنشناس و مسئولیتناپذیر تبدیل میکند. بلوغ زودرس به سبب جنبههای مخربی که بر بلوغ روانی نوجوان میگذارد، بسیار اثرگذار و مهم شمرده میشود.
بلوغ اخلاقی
در بلوغ اخلاقی، نوجوان خود را هماهنگ با شرایط، وضع مالی و بافت سنتی یا مدرن خانواده خود قرار میدهد و با در نظر گرفتن رسیدن به جنبههای باورپذیر زنـدگی، از تقاضاهای غیرمعقول کودکی خود پشیمان شده و آنها را کاهش میدهد. او وضع مالی خانواده را درک کرده و به دلسوزی پدر و مادر خود میپردازد و اخلاقی توأم با رحمت و رأفت از خود نشان میدهد. اما در پی بلوغ زودرس، نوجوان دچار عصبیتهای افسارگسیختهای میشود که والدین او را به تعجب وامیدارد. بسیاری از اعمال خشن و کجرفتاریهای اخلاقی نوجوان به واسطه بلوغ زودرس اوست تا جنبههای وراثتی و ژنتیک.
بلوغ اجتماعی
بلوغ اجتماعی نوجوان، مکمل شخصیت نهایی اوست. نوع رفتار او با همسالان، بزرگسالان، والدین و معلمان با یکدیگر متفاوت است. طرز لباس پوشیدن نوجوان شکل معنایافتهتری بهخود میگیرد و قالب پوششی و فکری او را نشان میدهد. سعی میکند محبوب باشد، دیگر گریه نمیکند و در جمع با خجالتی آشکار و یا غیرملموس مواجه میشود.
تمام این حالات در شکل بلوغ صحیح نوجوان رخ میدهد چرا که در نتیجه بلوغ زودرس، فرد با تکیه بر بلوغ جسمی، شخصیت اجتماعی ناقصی داشته و به ناهنجاری در جامعه دست میزند. نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت نمونهای از افرادی هستند که در بلوغ اجتماعی به تکامل نرسیده و درک صحیحی از آدمهای دور و بر خود به دست نیاوردهاند.