« يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا اللهان الله خبير بما تعملون و لاتكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهماولئك هم الفاسقون». (حشر)نويسنده:آيه الله جوادى آملى
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا داريد; و هر كسى بايدبنگرد كه براى فردا[ى خود] از پيش چه فرستاده است و [باز] از خدابترسيد. در حقيقتخدا به آن چه مىكنيد آگاه است. و چون كسانى مباشيد كهخدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد; آنان هماننافرماناناند».
خداوند سبحان بعد از اين كه قصد منافقين و اهل كتاب را بيان فرمود، راهتربيتى را هم به ما آموخت كه انسان همانند آنان گرفتار عذاب نشود; آنراهى كه گرچه دقيق است ولى همراه همه است همان «معرفت نفس» است. درمعرفت نفس، دو راه ذكر شد: عمومى و خصوصى، راه عمومى هم ميسور همه است،اين راهى هم كه خصوصى استبراى همه ميسر است هيچ اصطلاح فنى در آن به كاربرده نشده است كه مخصوص علما باشد، كسى نمىتواند بگويد من چون درسنخواندهام و از اين اصطلاحات باخبر نشدهام نمىتوانستم اين راه را طى كنم.
گرچه اين راه دقيق است ولى براى همه قابل رفتن است، زيرا راه معرفت نفساست و انسان اگر از همه چيز غافل باشد از خود غافل نيست لذا فرمود: «ياايها الذين آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله انالله خبير بما تعملون». گرچه خطاب مال همه انسانها است از اين جهت كهمومنين برخوردارند مومنين را ندا مىدهد و اين «اتقوا الله» اول ناظربه مراقبت است آن «اتقو»ى دوم ناظر به محاسبت است.
جمله «ولتنظر نفس ما قدمت لغد » به كمك چند طايفه از آيات تا حدودىروشن شد اما ذيل آيه هميشه ضامن مضمون آيه است اين «ان الله خبير بماتعملون» ضامن آن تقواى اول است هم محاسبه است هم تقواى دوم است چونانسان به جميع كارهاى خود در معرض و مشهد خدا است و خداوند به همهكارهاى انسان آگاهى دارد، لذا هم مىتواند دليل باشد براى تقواى درمراقبت، هم مىتواند دليل باشد براى تقواى در محاسبه. مىفرمايد شما هرچهمىكنيد خدا خبير است نه تنها عليم استبلكه خبير است همه ذرات ريز راكارشناسانه مىداند.
در آيه ششم سوره مجادله آمده است:
«يوم يبعثهم الله جميعا فينبئهم بما عملوا احصيه الله و نسوه» همهكارها را خدا به اينها گزارش مىدهد، خدا همه كارها را احصا كرده است، اما اينها فراموش كردهاند. بنابراين اگر يك حسابرس دقيقى بر ما احاطهدارد ما هم در مراقبت بايد با تقوا باشيم و چيزى را كم و زياد نكنيم.
اين كه محاسبه و مراقبه بسيار سخت است براى آن است كه قاضى مىخواهد خودش را محاكمه كند ، اين حب نفس مايه كورى قضاهاى قاضى است: «حب الشىء يعمىو يصم» چه اين كه «بغض الشىء هم يعمى و يصم». انسان مىخواهد دشمن خودرا محكوم و خود را حاكم كند، لذا به دشمن بغض و به خودش محبت دارد، آنگاه همين قاضى كه به خود علاقه و به دشمنش كينه دارد، بخواهد سالم قضاوتكند بسيار سخت است، از اين رو فرمود:
«ان الله خبير بما تعملون».
خيلى از كارهاست كه از يادت مىرود يا تناسى (خود را به فراموشى زدن)دارى ولى خداوند احصا مىكند. در يكى از خطبههاى نورانى نهج البلاغه هستكه: «ذهب المتذكرون و بقى الناسون او المتناسون» آنها كه به ياد حقبودند رحلت كردند و آنها كه يا اهل نسياناند و يا تناسى مىكنندماندهاند. اگر كسى بداند كه «ان الله خبير بما تعملون» و بداند كه«احصاهالله و نسوه» هم در مراقبه دقيق است و هم در محاسبه.
در سوره مباركه انبيا آيه 47 فرمود: «و نضع الموازين القسط ليوم القيامه فلاتظلم شيئا و ان كان مثقال حبه من خردل اتينا بها».
اگر يك پر اسفنجه همباشد ما او را احضار مىكنيم: «و كفى بنا حاسبين»
پس يك چنين موجودى درفوق ماده بر ما احاطه دارد و ما در محضر او مىخواهيم اهل مراقبتباشيم ورقبه بكشيم. ببينيم چه كارهايى انجام دادهايم و اهل محاسبه باشيم، اگرچنانچه كار خيرمان زيادتر بود كه حمد كنيم و اگر كار بدمان زيادتر بوداستغفار كنيم و با توبه جبران نماييم. اين راهش است پس اين «ان اللهخبير بما تعملون» هم مضمون «اتقوا الله» اول را تامين كند هممىتواند مضمون اتقوا الله ثانى را تامين كند، پس هيچ كدام تكرارنيستند.