صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 35

موضوع: امام حسين (ع) از زبان شهيد مطهرى

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : امام حسين (ع) از زبان شهيد مطهرى




    25- پر هيجان ترين سخنان امام

    يكى از اشتباهاتى كه نويسنده كتاب شهيد جاويد در اينجا كرده است ، به نظر من اين است كه براى عامل دعوت مردم كوفه ، ارزش بيش از حد قائل شده است ، گويى خيال كرده است كه عامل اساسى و اصلى ، اين است . البته اينها، اجتهاد و استنباط است . خوب ، يك كسى استنباط مى كند، اشتباه مى كند. اشتباه كرده است . غير از اين من چيزى نمى خواهم بگويم . يك اشتباه بوده است . خير، در ميان اين عاملها، اتفاقا كوچكترين آنها از نظر تاءثير، عامل دعوت مردم كوفه است . والا اگر عامل اساسى اين مى بود، آن وقتى كه به امام خبر رسيد كه زمينه كوفه ديگر منتفى شد. امام مى بايست دست از آن حرفهاى ديگرش هم بر مى داشت و مى گفت بسيار خوب ، حالا كه اينطور شد، پس ما بيعت مى كنيم ؛ ديگر دم از امر به معروف و نهى از منكر هم نمى زنيم . اتفاقا قضيه بر عكس است . داغ ترين خطبه هاى امام حسين ، شورانگيزترين و پرهيجان ترين سخنان امام حسين ، بعد از شكست كوفه است




    ویرایش توسط مدير اجرايي : 18-06-2012 در ساعت 13:47

  2. تشكر

    مدير اجرايي (21-09-2018)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : امام حسين (ع) از زبان شهيد مطهرى




    26- علت هجرت به مكه

    در سال شصتم هجرت ، معاويه مرد، بعد مردم كوفه از امام حسين دعوت كردند كه آن حضرت را به خلافت انتخاب كنند. امام حسين عليه السلام به كوفه آمد، مردم كوفه غدارى و بى وفايى كردند، ايشان را يارى نكردند، امام حسين كشته شد! انسان وقتى اين تاريخ ‌ها را مى خواند فكر مى كند امام حسين مردى بود كه در خانه خودش راحت نشسته بود، كارى به كار كسى نداشت و درباره هيچ موضوعى هم فكر نمى كرد، تنها چيزى كه امام را از جا حركت داده ، دعوت مردم كوفه بود! در صورتى كه امام حسين در آخر ماه رجب كه اوايل حكومت يزيد بود، براى امتناع از بيعت ، از مدينه خارج مى شود و چون مكه ، حرم امن الهى است ، و در آنجا امنيت بيشترى وجود دارد و مردم مسلمان احترام بيشترى براى آنجا قائل هستند و دستگاه حكومت هم مجبور است نسبت به مكه احترام بيشترى قائل شود، به آنجا مى رود (روزهاى اولى است كه معاويه از دنيا رفته و شايد هنوز خبر مردن او به كوفه نرسيده )، نه تنها براى اينكه آنجا ماءمن بهترى است بلكه براى اينكه مركز اجتماع بهترى است .

    ویرایش توسط مدير اجرايي : 18-06-2012 در ساعت 13:48

  5. تشكر

    مدير اجرايي (21-09-2018)

  6. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : امام حسين (ع) از زبان شهيد مطهرى




    27- جواب امام به مردم كوفه

    امام در جواب آنها (مردم كوفه ) ضمن ابلاغى كه به نام مسلم صادر مى كند مى نويسد: انى بعثت اليكم اخى و ابن عمى و ثقتى بيتى ... و لعمرى ما الامام الا العمل بالكتاب القائم بالقسط، الدائن بدين الله
    در اين نامه تز امام راجع به حاكم و حكومت مشخص مى شود، و نشان مى دهد عنايت امام را به مساءله رهبرى در درجه اول ، و اينكه بزرگترين منكر خود يزيد است و پستى كه اشغال كرده است .
    وضع امام از اين جهت عينا وضع پدرش على عليه السلام است بعد از كشته شدم عثمان كه آن حضرت اجتماع مردم را بر بيعت ، اتمام حجت بر خود مى داند با اينكه قلبا مايل نيست از باب اينكه آينده را مبهم مى داند و فرمود: فانا مستقبلون امرا له وجوه و الوان
    و فرمود: لولا حضور الحاضر الحاضر و قيام الحجه بوجوه الناصر لالقيت حبلها على غربها و لسقيت آخرها بكاس اولها.
    اتمام حجت به معنى اين نيست كه حجت خدا عالم لاسر و الخفيات بر مردم تمام شود ليهلك من هلك عن بينه و يحيى من حى عن بينه
    بلكه تمام شدن حجت امام است بر مردم حاضر و آينده ؛ زيرا قطعا اگر امام زير بار نمى رفت ، مردم آن عصر و عصرهاى آينده آن را به عنوان از دست دادن يك فرست بسيار مناسب تشخيص مى دادند


    ویرایش توسط مدير اجرايي : 18-06-2012 در ساعت 13:48

  7. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : امام حسين (ع) از زبان شهيد مطهرى




    بخش دوم : رد بيعت با يزيد

    28- امضا نكردن بيعتى ننگين

    امام حسين عليه السلام در مدينه است . معاويه قبل از مردنش - كه مى خواهد جانشينى يزيد را براى خود مسلم بكند - مى آيد در مدينه مى خواهد از امام بيعت بگيرد يعنى امضا كردن و صحه گذاشتن نه تنها روى خلافت شخص يزيد، بلكه همچنين روى سنتى كه معاويه پايه گذارى كرده است كه خليفه كه خليفه پيشين خليفه بعدى را تعيين كند، نه اينكه خليفه پيشين برود بعد مردم جانشين خليفه بعدى را تعيين بكنند، يا اگر شيعه بودند به نصى كه از طرف پيغمبر خليفه اكرم رسيده است عمل بكنند. نه ، يك امرى كه نه شيعه مى گويد و نه سنى : خليفه اى ، خليفه ديگر را، پسر خودش را به عنوان ولى عهد مسلمين تعيين بكند.
    بنابر اين ، اين بيعت تنها امضا كردن خلافت آدم ننگينى مانند يزيد نيست ، امضا كردن سنتى است كه براى اولين بار به وسيله معاويه مى خواست پايه گذارى بشود.
    در اينجا آنها از امام حسين بيعت مى خواهند، يعنى از ناحيه آنها يك تقاضا ابراز شده است ؛ امام حسين عكس العمل نشان مى دهد، عكس العمل منفى . بيعت مى خواهيد؟ نمى كنم . در اينجا عمل امام حسين ، عمل منفى است ، از سنخ تقواست ، از سنخ اين است كه هر انسانى در جامعه خودش ‍ مواجه مى شود با تقاضاهايى كه به شكل هاى مختلف ، بصورت شهوت ، به صورت مقام ، به صورت ترس و ارعاب از او مى شود و بايد در مقابل آنها بگويد: نه ، يعنى تقوا.
    آنها مى گويند: بيعت ، امام حسين مى گويد: نه تهديد مى كنند، مى گويد: حاضرم كشته بشوم و حاضر نيستم بيعت بكنم .
    تا اينجا اين نهضات ، ماهيت عكس العملى آن هم عكس العمل منفى در مقابل نا مشروع دارد و به تعبير ديگر، ماهيتش ، ماهيت تقواست ، ماهيت قسمت اول اول لا اله الله يعنى لا اله است ؛ در مقابل تقاضاى نا مشروع ، نه گفتن است (تقوا)



    ویرایش توسط مدير اجرايي : 18-06-2012 در ساعت 13:49

  8. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : امام حسين (ع) از زبان شهيد مطهرى




    29- عناصر نهضت حسينى

    پس از مرگ معاويه ، يزيد، بلافاصله نامه اى از شام به حاكم مدينه وليد بن عتبه بن ابى سفيان كه از بنى اعمام خودش بود نوشت و در آن ، خبر درگذشت معاويه و نيز اينكه خودش در جاى پدرش نشسته است را به او رساند. و در نامه جداگانه اى نام چند نفر را نوشت و در راس آنها حسين بن على عليه السلام كه حتما بايد از اينها بيعت بگيرى . امام حسين عليه السلام حاضر به بيعت كردن نشد (كه داستانش را شايد مكرر شنيده ايد) و پس از چند روزى كه در مدينه توقف كرد، در حالى كه مى دانست اينها دست بردار نيستند، با اهل بيت و خاندانش به سوى حرم امن الهى بيت الله الحرام در مكه حركت كرد و به آنجا رفت . يعنى در دهه آخر ماه رجب بود كه خبر مرگ معاويه به مدينه رسيد از امام حسين عليه السلام تقاضاى بيعت كردند.
    شايد در حدود بيست و هفتم ماه رجب بود كه امام حسين عليه السلام به طرف مكه حركت كرد و در سوم ماه شعبان كه روز ولادت ايشان هم هست ، وارد مكه شد، و تا هشتم ماه ذى الحجه در مكه اقامت كرد. به هر حال به هيچ وجه حاضر نشد آن تقاضايى را كه از او شده بود تمكين كند. اين (پاسخ منفى دادن ) يك گفته است ، گفته اى كه به اين نهضت ماهيت مخصوص مى دهد، و آن ماهيت نفى و عدم تمكين و تسليم در مقابل تقاضاهاى جابرانه قدرت حاكم زمان است . عنصر ديگرى كه در اين نهضت دخالت دارد، عنصر امر به معروف و نهى از منكر است كه در كلمات خود حسين بن على عليه السلام تصريح قاطع به اين مطلب شده است و شواهد و دلايل زيادى دارد. يعنى اگر فرضا از او بيعت هم نمى خواستند باز او سكوت نمى كرد.
    عنصر ديگر، عنصر اتمام حجت است . در آن روز اسلام سه مركز بزرگ و مؤ ثر داست : مدينه كه دارالهجره پيغمبر بود، شام كه دارالخلافه بود كوفه كه قبلا دارالخلافه اميرالمؤ منين على عليه السلام بود، و به علاوه شهر جديدى بود كه به وسيله سربازان مسلمين در زمان عمر بن الخطاب ساخته شده بود و آنرا سرباز خانه اسلامى مى دانستند و از اين جهت با شام برابرى مى كرد. از مردم كوفه ، يعنى از سربازخانه جان اسلام بعد از اينكه اطلاع پيدا مى كنند كه امام حسين حاضر نشده است با يزيد بيعت تكند، در حدود هجده هزار نامه مى رسد. نامه ها را به مركز مى فرستند




    ویرایش توسط مدير اجرايي : 18-06-2012 در ساعت 13:49

  9. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : امام حسين (ع) از زبان شهيد مطهرى




    30- جواب نه امام
    بيعت نكردن امام يعنى معترض بودن ، قبول نداشتن ، اطاعت يزيد را لازم نشمردن ، بلكه مخالفت با او را واجب دانستن . آنها مى گفتند بايد بيعت كنيد، امام مى فرمود بيعت نمى كنم . حال در مقابل اين تقاضا، در مقبل اين عامل ، امام چه وظيفه اى دارند؟
    بيش از يك وظيفه منفى ، وظيفه ديگرى ندارند: بيعت نمى كنم . حرف ديگرى نيست . بيعت مى كنيد؟ خير. اگر بيعت نكنيد كشته مى شويد! من
    حاضرم كشته شوم ، ولى بيعت نكنم . در اينجا جواب امام فقط يك نه
    است .

    31- طلب حسين (ع ) براى بيعت
    حاكم مدينه كه يكى از بنى اميه بود امام را خواست . (البته بايد گفت گرچه بنى اميه تقريبا همه ، عناصر ناپاكى بودند، ولى او تا اندازه اى با ديگران فرق داشت . در آن هنگام امام در مسجد مدينه (مسجد پيغمبر) بودند. عبدالله بن ربيد هم نزد ايشان بود. ماءمور حاكم از هر دو دعوت كرد نزد حاكم بروند و گفت : حاكم صحبتى با شما دارد گفتند: تو برو، بعد ما مى آييم .
    عبدالله بن زبير گفت : در اين موقع كه حاكم ما را خاسته است شما چه حدس مى زنيد؟


    امام فرمود: اظم ان طاغيتهم قد هلك ؛
    فكر مى كنم فرعون اينها تلف شده و ما را براى بيعت مى خواهند.
    عبدالله بن زبير گفت : خوب حدس زديد، من هم همين طور فكر مى كنم ، حالا چه مى كنيد؟
    امام فرمود: من مى روم ، تو چه مى كنى ؟
    حالا ببينم .

    32- درخواست بيعت مخفيانه

    عبدالله بن زبير شبانه از بيراهه به مكه فرار كرد و در آنجا متحصن شد. امام عليه السلام رفت ، عده اى از جوانان بنى هاشم را هم با خود برو و گفت : شما بيرون بايستيد، اگر فرياد من بلند شده بريزيد تو، ولى تا صداى من بلند نشده داخل نشويد.
    مروان حكم ، اين اموى پليد معروف ، كه زمانى حاكم مدينه بود آنجا حضور داشت . حاكم نامه علنى را به اطلاع امام رساند. امام فرمود: چه مى خواهيد؟ حاكم شروع كرد با چرب زبانى صحبت كردن . گفت : مردم با يزيد بيعت كرده اند . معاويه نظرش چنين بوده است ، مصلحت اسلام چنين ايجاب مى كند... خواهش ميكنم شما هم بيعت بفرماييد، مصلحت اسالم در اين است ، بعد هر طور كه شما امر كميد اطاعت خواهيد شد. تمام نقايصى كه وجود دارد مرتفع مى شود.
    امام فرمود: شما براى چه از من بيعت مى خواهيد؟ براى مردم مى خواهيد، يعنى براى خدا نمى خواهيد. از اين جهت كه آيا خلاف شرعى است يا غير شرعى ، و من بيعت كنم تا شرعى باشد كه نيست . بيعت مى خواهيد كه مردم ديگر بيعت كنند. گفت : بله .
    فرمود: پس بيعت من در اين اتاق خلوت كه ما سه نفر بيشتر نيستيم براى شما چه فايده اى دارد؟
    حاكم گفت : راست مى گويد باشد براى بعد.
    امام فرود: من بايد بروم .
    حاكم گفت : بسيار خوب ، تشريف ببريد.
    مروان حكم گفت : چه مى گويى ؟ اگر از اينجا برود معنايش اين است كه بيعت نمى كنم . آيا اگر از اينجا برود بيعت خواهد كرد؟ فرمان خليفه را اجرا كن .
    امام گريبان مروان را گرفت و او را بالا برد و محكم به زمين كوبيد. فرمود: تو كوچك تر از اين حرفها هستى .




    ویرایش توسط مدير اجرايي : 18-06-2012 در ساعت 13:50

  10. تشكر

    مدير اجرايي (21-09-2018)

  11. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : امام حسين (ع) از زبان شهيد مطهرى



    33- رد بيعت تا آخرين نفس

    يزيد در نامه خصوصى خود چنين مى نويسد: خذ الحسين بالبيعه اخذا شديا؛ حسين را براى بيعت گرفتن محكم بگير و تا بيعت نكردن رها نكن . امام حسين هم شديدا در مقابل اين تقاضا ايستاده بود و به هيچ وجه حاضر به بيعت با يزيد نبود، جوابش نفى بود و نفى . حتى در آخرين روزهاى عمر امام حسين كه در كربلا بودند، عمر سعد آمد و مذاكراتى با امام كرد.در نظر داشت با فكرى امام را به صلح با يزيد وادار كند. البته صلح هم جز بيعت چيزى ديگرى نبود.امام حاضر نشد. از سخنان امام كه در روز عاشورا فرموده اند كاملا پيداست كه بر حرف روز اول خود همچنان باقى بوده اند: لا، والله لا اعطيكم بيدى ، اعطاء الذليل ولااقرا العبيد؛

    نه ، به خدا قسم ، هرگز دستم را به دست شما نخواهم داد، هرگز با يزيد بيعت نخواهم كرد. حتى در همين شرايطى كه امروز قرار گرفته ام و مى بينم كشته شدن خودم را، كشته شدن عزيزانم را، كشته شدن يارانم را، اسارت خاندانم را حاضر نيستم با يزيد بيعت كنم .



    34- شهيد راءى و عقيده

    قبل از مردن معاويه و همچنين بعد از مردن او در دوره يزد چه در وقتى كه امام در مدينه بود و چه در مكه و چه در بين راه و چه در كربلا، آنها از امام فقط يك امتياز مى خواستند و اگر آن يك امتياز را امام به آنها مى داد نه تنها كارى به كارش نداشتند انعام ها هم مى كردند و امام هم همه آن تحمل رنجها را كرد و تن به شهادت خود و كسانش داد كه همان يك امتياز را ندهد. آن يك امتياز فروختن راءى و عقيده بود. در آن زمان صندوق و انتخاباتى نبود، بيعت بود. بيعت آن روز راى دادن امروز بود. پس امام اگر يك راى غير وجدانى و غير مشروع مى داد شهيد نمى شد، شهيد شد كه راى و عقيده خودش را نفروخته باشد.


    35- عوامل مؤ ثر در قيام حسين (ع )

    در قيام حسين عليه السلام چند عامل را بايد در نظر گرفت :
    الف - از امام حسين براى خلافت يزيد بيعت و امضاء مى خواستند. آثار و لوازم اين بيعت و امضاء چقدر بود؟ و چقدر تفاوت بود ميان بيعت با ابوبكر يا عمر يا عثمان و صلح با معاويه و ميان بيعت با يزيد. به قول عقاد اولين اثر اين بيعت امضاء سب و لعن على عليه السلام بود كه در زمان معاويه شروع شده بود، و هم امضاء ولايت عهد و وراثت خلافت بود.
    ب - خودش مى فرمايد: اصلى در اسلام است كه در مقابل ظلم و فساد نبايد سكوت كرد، اصل امر به معروف و نهى از منكر. خودش از پيغمبر روايت كرد: من راى سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ... ايضا مى گفت : الا ترون ان الحق لا يعمل به ...

    ج - مردم كوفه از او دعوت به عمل آوردند و نامه ها نوشتند و هجده هزار نفر با مسلم بيعت كردند. بايد ديد آيا عامل اصلى ، دعوت اهل كوفه بود، و الا ابا عبدالله هرگز قيام با مخالفت نمى كرد و بيعت مى كرد؟ اين مطلب خلاف راى و عقيده حسين عليه السلام بود و قطعا چنين نمى كرد؟ بلكه تاريخ مى گويد: چون خبر امتناع امام حسين از بيعت به كوفه رسيد، مردم كوفه اجتماع كردند و هم عهد شدند و نامه دعوت نوشتند. روز اول كه در مدينه بود از او بيعت خواستند، بلكه معاويه در زمان حيات خود از او بيعت خواست و حسين عليه السلام امتناع كرد. بيعت كردن با يزيد صحه گذاشتن بر حكومت او بود كه ملازم بود با امضاء بر نابودى اسلام : و على الاسلام السلام اذ قد بليت الامه براع مثل يزيد پس موضوع امتناع از بيعت خود اصالت داشت . حسين عليه السلام حاضر بود كشته بشود، و بيعت نكند؛ زيرا خطر بيعت خطرى بود كه متوجه اسالم بود نا متوجه شخص او، بلكه متوجه اساس اسلام ، يعنى حكومت اسلامى بود، نه يك مسئله جزئى فرعى قابل تقيه .
    اما موضوع دوم نيز به نوبه خود اصالت داشت . از اين نظر جهت را بايد مطالعه كرد كه آيا شرط امر به معروف ؛ يعنى احتمال اثر و منتج بودن در آن يا نه ؟ از گفته هاى خود امام حسين كه مى فرمود: ثم ايم الله لا تلبثون بعدها الا كريثما يركب الفرس حتى تدور بكم دور الدحى و يقلق بكم قلق المحور
    يا در جواب شخصى كه رياش نقل مى كند: ان هؤ لاء اخافونى و هذه كتب اهل الكوفه و هم قاتلى فاذا فعلوا ذلك يدعوا لله محرما الا انتهكوه بعث الله اليهم من يقتلهم حتى يكونوا اذل من قوم الامه (فرام الامه )
    و همچنين است جمله هايى كه در وداع دوم به اهل بيت خودش فرمود: استعدوا للبلاء واعلموا ان الله حافظكم و منجيكم من شر الهداء و يعذب عاديكم يانواع البلاء از اينها معلوم مى شود كه امام حسين توجه داشت كه خونش بعد از خودش خواهد جوشيد و شهادتش سبب بيدارى مردم مى شود. پس شهادتش ماءثر بود.
    اما از نظر سوم : از اين جهت همين قدر مؤ ثر بود كه امام را متوجه كوفه كرد. امام آيا اگر به كوفه نمى رفت ، در محل امن و امانى بود؟ اگر در مكه يا مدينه هم بود چون از بيعت امتناع مى كرد و به علاوه به خلافت يزيد معترض بود دچار خطر بود و امام حسين ابا داشت كه در مكه حرم خدا كشته شود و شايد از اينكه در حرم پيغمبر هم كشته شود ابا داشت . اينكه در وسط راه به اصحاب حر گفت و از نامه عمر سعد به اين زياد برمى آيد كه در خود كربلا به عمر سعد هم گفته است : اگر نمى خواهيد بر مى گردم ، فقط ناظر به اين قسمت است كه چرا به عراق آمد به اينكه قضيه فقط يك جنبه دارد و آن هم جنبه دعوت و بعد هم پشيمانى از آمدن به عراق است . امام حسين كه نگفت حالا كه مردم كوفه نقض عهد كردند پس من بيعت مى كنم يا اينكه ديگر موضوع اعتراض به خلافت يزيد را پس مى گيرم و ساكت مى شوم .





    ویرایش توسط مدير اجرايي : 18-06-2012 در ساعت 13:50

  12. تشكر

    مدير اجرايي (21-09-2018)

  13. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : امام حسين (ع) از زبان شهيد مطهرى



    36- من تن به بيعت نمى دهم !

    امام حسين حاضر بود كه كشته شود ولى به هيچ وجه حاضر به بيعت نبود. وظيفه امام از اين نظر فقط امتناع بود. اين وظيفه را با خروج از كشور، با متحصن شدن به شعاب جبال (آنچنانكه اين عباس پيشنهاد كرد)، با مخفى شدن هم مى توانست انجام دهد. به عبارت ديگر روش و متد امام از اين نظر جز زير بار رفتن به هر شكل ولو به خروج از مرز و تا سر حد كشته شدن نيست .
    روش امام در مقابل عامل بيعت خواستن ، محدود به حد امكانات براى بدست گرفتن حكومت نيست و محدود به حد كشته نشدن هم نيست ، ولى هيچ وظيفه اى مثبت از قبيل توسعه انقلاب و گسترش دعوت و غيره را ايجاد نمى كند. جلوگيرى از خونريزى ديگران لازم مى شود، از اين نظر امام فقط بايد بگويد: نه .
    در آن زمان بيعت امام قطعا جدى و از روى رضا تلقى مى شد و واقعا صحه گذاشتن به خلافت يزيد بود. قرائنى در دست است كه امام به هيچ وجه حاضر به بيعت نبود. آقاى صالحى از مقتل خوارزمى نقل مى كند كه : امام در مذاكراتش با محمد بن حنفيه فرمود: لو لم يكن فى الدنيا ملجا و لاماءوى لما بايعت يزيد بن معاويه .



    ویرایش توسط مدير اجرايي : 18-06-2012 در ساعت 13:50

  14. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : امام حسين (ع) از زبان شهيد مطهرى



    37- مرد بيعت و مسلم نبود!

    امام نه حاضر شد به بيعت و تسليم ، و خود گفته بود به هر حال من بيعت نخواهم كرد و لو لم يكن ملجا و لا ماءوى ، يعنى خواه كوفه مرا بپذيرد بيعت نخواهم كرد؛ و هم اينكه پس از ياءس از ياورى كوفيان نيز دست از انتقاد نكشيد. خطبه هاى داغش را پس از برخورد با حر و اطلاع از وضع كوفه ايراد كرد. بعد از اطلاع از شهادت مسلم يا قيس بن مسهر يا عبدالله ين يقطر تازه اين آيه را مى خواند: من المؤ منين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه ... پافشارى امام پس از تغيير اوضاع كوفه شايد بيشتر براى اين بود كه بفهماند امتناع از بيعت و هم اعتراض و انتقادش مقدم به قدرت رسيدن و تسلط بر كوفه نيست و امام از بيعت و نه از اعتراض و انتقاد و امر به معروف و نهى از منكر. ترك بيعت و اقدام به اعتراض امام منوط به زمينه كوفه نبود كه با سقوط اين زمينه ، هم حاضر به بيعت شود و هم ترك اعتراض را هم مى دانست و به اثر اين اعتراض خونين هم واقف بود، مى خواست اعلام جرم خود را با خون بنويسد كه هرگز پاك نشود و هم اينكه راهى پيش نگرفت كه لااقل از كشته شدن فرزندان و يارانش جلوگيرى كند؛ زيرا فرضا بگوييم خود را در خطر مى ديد، اصحاب و خاندان خود را كه قطعا در خطر نمى ديد، چرا حاضر شد آنها كشته شوند؟ به علاوه چرا حتى پس از برخورد با حر بن يزيد، عبيدالله بن حر جعفى و ضحاك بن عبدالله مشرقى (رجوع شود به تاريخ كه اين كار پس از برخورد با حر بوده است يا نه ) (آنها را) و مخصوصا بنى اسد را در شب عاشورا به همراهى و نصرت مى خواند؟


    ویرایش توسط مدير اجرايي : 18-06-2012 در ساعت 13:51

  15. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : امام حسين (ع) از زبان شهيد مطهرى



    بخش سوم : احياى سنت امر به معروف و نهى از منكر

    39- عظمت عامل امر به معروف و نهى از منكر

    عامل سوم كه اين را هم مثل دو عامل ديگر، تاريخ بيان مى كند، عامل امر به معروف و نهى از منكر بود كه از روز اولى كه امام حسين از مدينه حركت كرد، با اين اشعار حركت كرد. از اين نظر، مساءله اين نبود كه چون از من بيعت مى خواهند و من نمى پذيرم قيام مى كنم ، بلكه اين بود كه اگر بيعت هم نخواهند، من به حكم وظيفه امر به معروف بايد قيام كنم . و نيز مساءله اين نبود كه چون مردم كوفه از من دعوت كرده اند، قيام مى كنم . هنوز حدود دو ماه مانده بود كه مردم كوفه دعوت بكنند، روزهاى اول بود و به دعوت مردم كوفه مربوط نيست . دنياى اسلام را منكرات فراگرفته است ؛ من ره حكم وظيفه دينى ، به حكم مسئوليت شرعى و الهى خودم قيام مى كنم .
    در عامل اول امام حسين مدافع است . به او مى گويند: بيعت كن ، مى گويد: نمى كنم ، از خودش دفاع مى كند. در عامل دوم ، امام سوم ، امام حسين مهاجم است . در اينجا او هجوم كرده به حكومت وقت . به حسب اين عامل ، امام حسين يك مرد انقلابى است ، يك ثائر است ، مى خواهد انقلاب بكند.
    40- ارزشمندى عامل امر به معروف و نهى از منكر

    حالا ببينيم در ميان اين عوامل سه گانه يعنى عامل دعوت مردم كوفه كه ماهيت تعاونى به اين نهضت مى داد، و عامل تقاضاى بيعت كه ماهيت دفاعى به اين نهضت مى داد، و عامل امر به معروف و نهى از منكر كه ماهيت هجومى به اين نهضت مى داد، كدام يك ارزشش بيشتر از ديگرى است . البته ارزشهاى اين عامل ها در يك درجه نيست . هر عاملى يك درجه معينى از ارزش را داراست و به اين نهضت به همان درجه ارزش مى دهد. عامل دعوت مردم كوفه از مردى اعلام آمادگى كردند به آن كسى كه نامزد اين كار شده است ، و او بدون يك ذره معطلى آمادگى خودش را اعلام كرده است ، بسيار ارزش دارد، ولى از اين بيشتر، عامل تقاضاى بيعت و امتناع حسين بن على عليه السلام و حاضر به كشته شدن و بيعت نكردن ارزش ‍ دارد. عامل سوم كه عامل امر به معروف و نهى از منكر است ، از اين هم ارزش بيشترى دارد. بنابراين عاملى سوم ارزش بيشترى به نهضت حسينى داده است .



    ویرایش توسط مدير اجرايي : 18-06-2012 در ساعت 13:51

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi