چرا به علائم توجه نمی کنیم ؟ اینک به این مطلب می پردازیم که چرا گاهی با وجود صدها علامت و نشانه مقابل چشممان آنها را نمیبینیم و در نتیجه راه را گم میکنیم ؟
ممکن است بگویید ندیدن نشانه ها و علامتها موضوعی عادی وطبیعی است و اکثر ما در بیشتر موارد نمیتوانیم همه چیزهایی را که جلو چشمانمان قرار می گیرند ببینیم ، اما اتفاقا این ندیدن ، اصلا هم طبیعی نیست ، بلکه عواملی دست به دست هم می دهند تا ما نتوانیم یا نخواهیم نشانه های اطرافمان را با وجود تعدد و بزرگی شان ببینیم و همین عوامل هستند که به عنوان موانع کوچک و بزرگ مارا از رسیدن به هدف باز می دارند.
خود را محدود نکنیم !
در نظر بگیرید کسی با اتومبیل خود در جاده ای رانندگی می کند . اگر از بالای یک کوه یا بلندی به او نگاه کنیم متوجه می شویم در حال حرکت است چون در هر لحظه مختصات مکانی اش تغییر می کند اما خود او در داخل اتومبیل کمتر متوجه حرکت خود است . او بیشتر در حال حرف زدن ، خوردن، آواز خواندن و کارهایی از این دست است . او به طور مبهمی متوجه میشود که مناظر اطراف عوض می شوند ، نم نم بارانی می بارد یا باد می وزد ، هوا سرد یا کمی گرم می شود اما حواسش بیشتر به درون اتو مبیل است ، به اینکه آیا کولر یا بخاری ، خوب کار می کند یا نه ، آیا تشکها نرم و صندلی ها راحت هستند ؟ آیا فضای داخل اتومبیل بزرگ است یا تنگ؟ آیا بنزین دارد یا نه؟ آیا بهتر نیست همصحبتی برای خود بیابد ؟ چون انرژی و میزان توجه انسان محدود است ، توجه زیادتر به داخل اتومبیل با عث می شود توجه اش نسبت به بیرون کمتر شود و در این صورت بدیهی است که اگر دهها یا صدها تابلوی بزرگ سر راهش باشند نتواند آنها را ببیند و تنها شاید زلزله ای بیاید یا درختی واژگون شود یا سنگی بزرگ برسر راهش بیفتد تا بتواند به بیرون توجه بیشتری نشان دهد!