نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: آيا کليسا را عيسي مسيح (ع) ساخت ؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,902
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد آيا کليسا را عيسي مسيح (ع) ساخت ؟



    آیا كلیسا را عیسى مسیح بنیان نهاد؟

    بر اساس اناجیل، مرد ناصرى ]عیسى[ اساساً هیچ گاه واژه «كلیسا» را به كار نبرد. هیچ سخن صریحى از عیسى وجود ندارد كه به صورتى منظم جامعه اى از برگزیدگان و تأسیس كلیسا را در پى داشته باشد. منتقدان كتاب مقدس بر این نكته توافق دارند كه عیسى نه كلیسایى را اعلان كرده و نه خود را، بلكه ملكوت خدا را اظهارنموده است.

    عیسى چون ازایام محدود زندگى خود آگاه بود مى خواست ملكوت قریب الوقوع، یعنى حكومت خدا را به قصد نجات انسان اعلان كند. او صرفاً خواستار مراعات ظاهرى فرامین خدا نبود، بلكه درپى تحقق آنها در تعهد به همسایه بود.


    بر اساس اناجیل، مرد ناصرى ]عیسى[ اساساً هیچ گاه واژه «كلیسا» را به كار نبرد. هیچ سخن صریحى از عیسى وجود ندارد كه به صورتى منظم جامعه اى از برگزیدگان و تأسیس كلیسا را در پى داشته باشد.

    منتقدان كتاب مقدس بر این نكته توافق دارند كه عیسى نه كلیسایى را اعلان كرده و نه خود را، بلكه ملكوت خدا را اظهارنموده است. عیسى چون ازایام محدود زندگى خود آگاه بود مى خواست ملكوت قریب الوقوع، یعنى حكومت خدا را به قصد نجات انسان اعلان كند. او صرفاً خواستار مراعات ظاهرى فرامین خدا نبود، بلكه درپى تحقق آنها در تعهد به همسایه بود. خلاصه، او به محبتى خیرخواهانه دعوت مى كرد كه حتى مخالفان، و در واقع، دشمنان را نیز شامل مى شود. محبت به خدا و همسایه به اندازه محبت به خود مطلوب است، همان طور كه در كتاب مقدس عبرى آمده است: «دوست بدار... همان طور كه خود را.»


    بنابراین، عیسى، معلم توانمند كلام خدا و در عین حال، شفادهنده جسم و جان، نهضت جمعىِ آخرت اندیش بزرگى را ایجاد كرد. از نظر او، دوازده حوارى به همراه پطرس نشانه رستاخیز اعضاى دوازده قبیله بنى اسرائیل بودند.

    او بر خلاف میل متدینان و راست كیشان، كسانى را كه اعتقادات دینى دیگرى داشتند (سامرى ها)، كسانى را كه به لحاظ سیاسى بدنام بودند (مأموران مالیاتى)، كسانى را كه ضعف اخلاقى داشتند (زناكاران) و نیز كسانى را كه از آنان بهره بردارى جنسى مى شد (فاحشه ها)، به این ملكوت فرا خواند. از نظر او، فرمان هاى خاص شریعت، بهویژه امور مربوط به خوردنى ها، طهارت و سبت، فرعِ بر محبت به همسایه بودند; سبت و فرمان ها در خدمت انسان ها هستند.


    عیسى پیامبرى تحریك كننده بود كه نشان داد منتقد معبد است و در واقع، درگیر نمایشى نظامى علیه سوداگران حاكم شد. او هرچند یك فرد انقلابىِ سیاسى نبود، سخنان و اعمالش خیلى زود او را وارد نزاعى سخت با نظام سیاسى و دینى كرد. در واقع، در نظر بسیارى، این جوان سى ساله بى نام و نشان، از ادعاى ساده حاخام یا نبىّ بودن فراتر رفت، به نحوى كه آنان او را مسیحا مى دیدند.

    به هر حال، او طى فعالیت بسیار كوتاه خود ــ حداكثر سه سال یا شاید فقط چند ماه ــ در پى تأسیس جامعه اى متمایز از بنى اسرائیل با اعتقادنامه و آیین خاص خود یا در پى ایجاد یك سازمان با ساختار و مناصب ویژه نبود تا چه رسد به اینكه در پى ایجاد یك بناى عظیم دینى باشد. بر اساس همه شواهد، عیسى در زمان حیات خود كلیسایى را بنا نكرد.
    در اینجا باید بلافاصله اضافه كنیم كه كلیسا به معناى یك جامعه دینىِ متمایز از بنى اسرائیل بلافاصله بعد از مرگ عیسى به وجود آمد. این كار تحت تأثیر تجربه رستاخیز و روح القدس رخ داد. مى گویند بر اساس تجربه هاى خاص مبتنى بر كرامت (تجلّى ها، مكاشفه ها و شنیده ها) و الگوى خاص در تفسیر كتاب مقدس عبرى (نبى آزاردیده، بنده رنج كشیده خدا) پیروان یهودى عیسى، اعم از مرد و زن، باور كردند كه این انسانى كه خودشان به او خیانت كرده بودند، انسانى كه مخالفانش او را مسخره و تحقیر كردند، انسانى كه خدا و هم نوعانش او را بر صلیب رها كردند و با فریاد بلند بر صلیب جان داده بود، نمرده است. آنان باور كردند كه خدا او را به حیات جاودانه رسانده و به درگاه عظمت خدا عروج كرده است و كاملا همخوانِ با تصویر ارائه شده در فقره 110 مزامیر، «در سمت راست خدا نشسته و خدا او را خداوند و مسیحا گردانیده» (اعمال رسولان 2: 22 ـ 36) و بر اساس رستاخیز از مردگان به مقام پسرى خدا رسیده است (رومیان 1: 3 به بعد).
    پس پاسخ پرسش مذكور این است. گرچه كلیسا را خود عیسى بنا نگذاشت، اصل و اساس آن به او باز مى گردد: آن مصلوبِ زنده اى كه ملكوت خدا براى مؤمنان در او آشكار شده بود. كلیسا نهضت عیسى را با جهت گیرى آخرالزمانى حفظ كرد. اساس كلیسا در آغاز آیین هاى خاص، ساختارخاص وسازمان خاص آن با مقامات و مناصب خاصش نبود. بنیان آن صرفاً اعتراف ایمانى به این عیسى به عنوان مسیحا و مسیح بود، چنان كه تعمید با نام او و از طریق شام آیینىِ یادبود او انجام مى گیرد. این بود چگونگى شكل گیرى اولیه كلیسا.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,902
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,218 در 63,589
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد پاسخ : آيا کليسا را عيسي مسيح (ع) ساخت ؟




    معناى كلیسا

    از زمان هاى اولیه تاكنون كلیسا انجمن دوستى كسانى بوده كه به مسیح اعتقاد داشته اند و هنوز هم چنین است، انجمن دوستى كسانى كه خود را متعهد به شخص و هدف مسیح دانسته و آن را مایه امیدوارى همه مردان و زنان مى دانند. خود نام كلیسا، نشان دهنده درجه تعهد و التزام كلیسا به آرمانِ خداى آن است.

    در زبان آلمانى «كلیسا» (kirche) مشتق از واژه یونانى kyriake، یعنى وابستگى به kyrios(خداوند lord) و به معناى خانه یا جامعه خداوند است. در زبان هاى رومى (eglise, chiesa, iglesia, ecclesia) مشتق از واژه یونانى ekklesia است كه در عهد جدید هم به كار رفته است یا از واژه عبرى قاهال (qahal) به معناى «مجمع» (خدا) است. در اینجا اشاره به فرایند گردهمایى و اجتماعِ گردهم آمده است.


    این مطلب به طور قطعى این هنجار را تثبیت مى كند: معناى اصلى ekklesia، «كلیسا»، سازمان فوق العاده اى از كارگزاران معنوى، و مستقل از مجمع عینى نبود. كلیسا دلالت بر اجتماعى گردآمده در زمان و مكان خاص براى عمل خاصى مى كرد; یعنى كلیسایى محلى گرچه همراه با كلیساهاى محلى دیگر، اجتماع جامعى، یعنى كلیساى كلى را تشكیل مى داد. بنا بر عهد جدید به هر اجتماع فردى محلى، آنچه براى نجات انسان لازم است، داده شده است: اعلان پیام بشارت، تعمید به عنوان آیین تشرّف، گرامى داشت شام (مقدس) در یادبود و خاطره دل انگیز (شام آخر مسیح)، موهبت هاى الاهى و مقامات كشیشى. بنابراین، هر كلیساى محلى مظهر كلیساى كل به نحو تام و تمام است. در واقع ــ به بیان عهد جدید ــ كلیسا، خود را قوم خدا، جسم مسیح و عمارت روح القدس مى داند.

    مجمع، خانه، اجتماع و كلیساى عیسى مسیح. این بدین معناست كه این منشأ و عنوان، ملازم با نوعى تعهد است: كلیسا باید در خدمت هدف عیسىمسیح باشد. اگر كلیسا هدف عیسى مسیح را محقق نسازد یا آن را منحرف سازد، علیه او عصیان ورزیده، فیض وجود او را از دست مى دهد.

    ما پیش از این تا حدّى مقصود عیسى را از اعلان ملكوت و اراده خدا و نجات مردان و زنان دریافته ایم. اما با توجه به تاریخ كلیساى كاتولیك، دیدگاه ماباید به نحوى دقیق تر براین پرسش متمركزشود كه پیش از این مطرح نشده است:

    آیا عیسایى كه كلیساى كاتولیك دائماً به او تمسك مى جوید، واقعاً كاتولیك بود؟



    منبع: تاریخ کلیسای کاتولیک چاپ ادیان ، ص 47-51 هانس کونگ، ترجمه حسن قنبری، قم، نشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi