نويسنده:رضا خسروزاد
در حال حاضر، در جامعه ما شرايطي وجود دارد كه وقتي صحبت از سينماي ديني مي شود، صرفاً پيوند و آميختگي آن با مذهب و شعاير مذهبي به ذهن متبادر مي شود، در حالي كه مفاهيمي چون عرفان، اخلاقيات و آموزه هاي عاطفي- احساسي نيز در درون مقوله هايي همچون دين وجود دارند.
اغلب، وقتي از منظر مخاطب عام به سينما نگريسته مي شود و از مخاطبان مي خواهيم مقوله سينماي ديني را با برداشت خود تعريف كنند، آنها به همين موارد روزمره و ساده زندگي اشاره مي كنند؛ مقوله هايي همچون، تربيت فرزندان، عشق به سرزمين و زادگاه، رفتار با همنوعان و قضاوت در مورد آنها و موارد مشابه ديگر كه در مقوله معنويت ديني قرار مي گيرند.
سينماي ديني طيف وسيع و گسترده اي از مضامين را در خود دارد كه با اندكي هوشياري و علاقه مندي، با استفاده از آنها مي توان آثاري با محتواي متفاوت و نو را خلق كرد. توجه به مخاطب سبب مي شود تا از طريق آناليز نظرها و انتظارهاي تماشاگر، به زمينه ها و موضوعهاي جديدي براي طرح و توليد آثار در سينماي ديني رسيد.بدون شك، هنري كه براي مردم نباشد، هنري تزئيني و ظاهري است كه صرفاً به درد تزئين مي خورد، نه كاربرد و استفاده!
هويت ديني در يك اثر سينمايي، جدا از هويت معناگران آن نيست. دين و معنويت شايد در حوزه تعريف از يكديگر تفكيك گردند، اما حقيقت آن است كه در پرداخت عملي به اين دو حوزه، كاملاً منطبق بر يك محدوده مشترك مي گرديم. سينماي ديني، امري مطلق و قابل حصول محض نيست، بلكه نوعي طريقه و روش است كه بسته به حوزه ديد، فرهنگ، هنجارهاي جمعي و سطح و جنس اجتماع فيلمساز، نگاه و تأويل متفاوت مي گردد و اصلاً جذابيت و ذات پرداختن به مسأله دين در ابراز همين تفاوت ها و گاه حتي تضادهاست.
محور اصلي اين سينما، زيباييهاي زندگي بشري است نه طرح آيين و مناسك مذهبي آن هم به شكل گزارشي و يا آموزشي! چنين فيلمهايي گاه به نحوي افراطي از وقوع هر نوع تجلي معنوي در اثر جلوگيري مي كنند و سبب مي شوند پيش پا افتاده ترين انتظارهاي مخاطب را نيز برآورده سازند. مخاطب از آموزش مستقيم و پيام صريح و نصيحت گرايانه گريزان است، بخصوص اينكه بر پرده سينما شاهد تلاش براي آموزش چيزي باشد كه خود بهتر از سازنده فيلم، با آن آشنايي دارد!
براي مطالعه و تحقيق درباب دين و سينما و يا بهتر ديدن و بهتر نقد كردن فيلمهاي متعلق به سينماي دين، لازم است رويكردي روشن و اصولي نسبت به آن داشته باشيم. اما از آنجا كه دامنه تعاريف و تأويلات در اين حوزه گسترده است، شيوه ها و روشهاي بي شماري ممكن است در اين رابطه مطرح شود.
اما در دسته بندي گرايشهاي معناگرا و ديني، سه رويكرد اصلي وجود دارد. اول فيلمهاي مذهبي، دوم فيلمهاي اسطوره مدار و سوم فيلمهاي ايدئولوژيك. اين گونه دسته بندي و سنخ شناسي، ما را به طور طبيعي به سوي يك روش شناسي اصولي در مطالعه انواع گوناگون فيلمهاي ديني سوق مي دهد؛ يعني نوعي از روش شناسي كه متناسب با انواع مختلف فيلم، رويكردهاي نقادانه و تحليل گرايانه متفاوتي را به كار مي گيرد.
هر فيلمي براي بررسي، به يك روش يا ساختار تحليلي نيازمند است كه برخاسته از حيطه معنايي همان فيلم باشد. همان گونه كه يك فيلم علمي صرف، از منظري علمي مورد ارزيابي قرار مي گيرد، فيلمهاي حوزه سينماي ديني نيز بايد از مناظر خاص خود و با عيارسنج مخصوص ارزيابي شوند.