نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: آشنايي با سردمداران فرقه ضاله بهايي (حسينعلي بهاء )

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد آشنايي با سردمداران فرقه ضاله بهايي (حسينعلي بهاء )




    معرفی حسینعلی بهاء

    "میرزا حسینعلى بهاء الله" که فرقه ضالّه بهایى، خود را پیرو او مى دانند، در سال 1233 هجرى، دو سال قبل از تولد "على محمّد باب" در تهران متولد شد، او در تحت کفالت پدرش میرزا عباس، معروف به میرزا بزرگ نورى مازندرانى بزرگ شد، و نظر به این که میرزا بزرگ، در دستگاه حاکم تهران سمت منشى گرى داشت، او از لحاظ مادّى در رفاه کامل به سر مى برد.

    روى این اساس، حسینعلى بهاء در خانواده ثروتمندى بزرگ شده است، و طبیعى است، حتماً در همان اوان کودکى براى تحصیل به مدرسه گذارده مى شود.

    بهائیان مى کوشند وى را درس نخوانده و به اصطلاح «اُمّى» معرفى کنند، ولى خود بهائیان در کتاب هاى خود، به تحصیل او اقرار کرده اند. او ادبیّات و علوم مقدّماتى را در تهران تحصیل کرد، و بنا به نوشته آیتى در کتاب "کشف الحیل" به نقل از میرزا ابوالفضل گلپایگانى (یکى از رجال بهائیّه) ، حسینعلى مدّتها نزد میرزا نظر على حکیم درس خوانده است؛ و مدت دو سال که در سلیمانیّه کردستان بوده، تحصیلات خود را نزد شیخ عبد الرّحمن عارف ادامه مى داده است.

    وى به عرفان منفى و بافندگى هاى متصوّفه، علاقه داشت؛ در همان ابتداى تحصیلاتش، با صوفیان و نویسندگان و فضلاى آنها (که با پدرش رفاقت و دوستى داشتند) معاشرت داشت. از این رو، وقتى که بزرگ شد، در سلک درویشان و متصوّفه در آمد؛ چنان که از عکس او، که نشان دهنده گیسو هاى بلند و موهاى پریشان او است، پیدا است؛ همان گونه که پسرش "عبد البهاء" در مقاله سیّاح به این مطلب اشاره کرده است.

    وقتى که آوازه بابیت سید على محمد باب منتشر شد، بنابه گفته آیتى در "الکواکب الدّریه"، در سن بیست و هفت سالگى (حدود سال 1260 هجرى) به "باب" ایمان آورد و در سلک اصحاب او در آمد، و شروع به تبلیغ و ترویج مرام بابیّت کرد.

    دست استعمار از ناحیه مزدوران روسیّه تزار، همواره او را کمک و راهنمایى مى کردند؛ یکى از قراین دخالت مأموران روسى در زندگى او، این است که بلواها و فتنه هایى که به وجود آمده، مانند آشوب خراسان، بلواى بابل، فتنه قلعه طبرس، انقلاب محمد على حجّت در زنجان، آشوب یزد و نَیْریز[1] و واقعه بَدَشت، از زمان ایمان آوردن او به بعد بوده است!

    در شوّال 1268 هجرى، ناصر الدین شاه از طرف عده اى از بابیان مورد سوء قصد واقع شد؛ ناصر الدین شاه که جان به سلامت بیرون برده بود، بابى ها را تعقیب کرد، و سر انجام حسینعلى به بغداد و از آنجا به اسلامبول و از آنجا به شهر ادرنه تبعید شد؛ تا این تاریخ، حسینعلى بهاء، پیرو مسلک بابى گرى بود و برادرش "میرزا یحیى" (صبح ازل) را، جانشین على محمد باب مى دانست، ولى در سال هاى اول که در ادرنه بود، کم کم بناى مخالفت را با برادرش میرزا یحیى گذاشت، تا در سال چهارم اقامت در ادرنه، براى نخستین بار ادعاى خود را آشکار کرده و گفت: من همان شخص موعود، على محمد باب (مَنْ یُظْهِرُهُ الله) هستم و میرزا یحیى باید از من پیروى کند، و احکام و حدود "بیان" (کتاب میرزا على محمد)، بستگى به تصدیق و امضاى من دارد، و من مسلک "باب" را نسخ نمودم؛ سرانجام کشمکش بین دو برادر و پیروانشان زیاد شد، که ناچار دولت عثمانى در سال 1285، حسینعلى بهاء را به «عکّا» تبعید کرد.[2]



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : آشنايي با سردمداران فرقه ضاله بهايي (حسينعلي بهاء )




    از سال 1285 هجرى که حسینعلى بهاء به زندان "عکّا" تبعید شد، تا تاریخ 1309 که در سن 76 سالگى، طومار عمرش در «عکّا» برچیده شد، یعنى حدود 24 سال، بساط ادّعاى الوهیّت و ربوبیّت را بدون هر گونه رقیب و مزاحم پهن کرد، و مشغول نوازش بندگان ذلیل، و گرفتن وجوه از آنان به عناوین مختلف گردید، رفته رفته میرزاى آسمان جل، صاحب مزارع و قصرهاى باشکوه گردید، و نزد بعضى معلّم اخلاق، و نزد بعضى دیگر رجعت حسینى، و در پیش عده اى عیسى از آسمان فرود آمده، و در نزد مریدان خاص، خداى مهیمن و قهّار بود؛ و براى این که این بساط که به قیمت خون صدها نفر تمام شده بعد از خود نیز پهن باشد و فرزندان و نور چشمانش نیز از کنار این سفره رنگین سوء استفاده کنند، مقام نیابت خود را (پس از عبّاس) به پسر بزرگش محمد على، که برادر ناتنى عباس افندى بود، سپرد.

    و در وصیت نامه اى که نزد پسرش عباس گذارده بود، و پس از مرگش به دستور عباس، آن را در حضور جمعى از بهائیان خواندند، چنین نوشت: (قد قدر الله مقام الغصن الاکبر بعد مقامه، انه هو الامر الحکیم قد اصطفینا الاکبر بعد الاعظم امراً من لدن علیم خبیر) خداوند مقام غصن اکبر (محمد على) را پس از مقام او (عباس) قرار داده، او است فرمان دهنده حکیم، ما برگزیدیم اکبر (محمد على) را پس از اعظم (عباس)؛ این کارى است از ناحیه دانا و آگاه.

    سرانجام در سال 1309، پس از مدت 22 روز، بر اثر ابتلا به بیمارى زحیر( تنگی نفس و نالش، یا درد دل و پیچش شکم) از دنیا رفت.[3]

    وقتى حسینعلى در سال 1309 هجرى قمرى از دنیا رفت، جسدش را در دو کیلومترى شمال "عکّا" (بهجه) به خاک سپردند، طبق دستور حسینعلى بهاء، مردم بهایى موظّفند وقت عبادت و پرستش، تنها رو به قبر او در "عکّا" متوجه شوند (و آنجا را قبله خود قرار دهند).

    چنانکه در "اقدس" نیز، خود را قبله طاعت و عبادت، و مدار طواف ارواح و فرشتگان، و مصدر امر همه موجودات سماوى و ارضى دانسته است؛ آنجا که می گوید: (و اذا اردتم الصّلوة ولَّوْا وُجُوهَکم شطرى الاَْقْدس المقام الّذى جعله الله مطاف الملاءِ الاعلى و مقبل اهل مدائن البقاء و مصدر الامر لمن فى الارضین و السّماوات).[4]

    کتابهایی که از بهاء الله به چاپ رسیده است، بدین شرح است:
    1_ اقدس، 2_ الواح بعد از اقدس، 3_ اقتدارات، 4_ ایقان، 5_ بدیع، 6_ مبین، 7_ الواح میرزا بهاء، 8_ ذکر الاسرار، 9_ اشراقات، 10_ ادعیه ی محبوب.


    پي نوشت :
    [1]. ماجرای آشوب یزد و سپس نیریز را که یکی از گروندگان باب به نام سید یحیی دارابی به وجود آورده بود و بالاخره در نیریز کشته شد، در کتاب جمال ابهی، ص 97 مطالعه کنید، و همچنین ماجرای محمد علی حجت در زنجان را در ص 95 آن کتاب مطالعه کنید.
    [2]. محاکمه و بررسی باب و بهاء، ج 2، ص 12.
    [3]. بابی گری و بهائی گری، محمد محمدی اشتهاردی، ص 63.
    [4]. اقدس، صفحه 3، سطر 18.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. 5 راه براي حفظ علاقه در رابطه ي زناشويي!
    توسط خادمه زینب کبری(س) در انجمن خانواده
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 21-10-2010, 16:23
  2. ۩~*~۩تصاويرراهپيمايي مردم مسلمان ايران دراعتراض به سوزاندن قرآن۩~*~۩
    توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* در انجمن محل درج مطالب مرتبط به هتك حرمت قرآن مجيد
    پاسخ: 134
    آخرين نوشته: 18-09-2010, 19:08
  3. اطلاعات دارويي(داروخانه)
    توسط montazeran در انجمن داروشناسي
    پاسخ: 26
    آخرين نوشته: 17-09-2010, 15:40
  4. جمعه ؛ راهپيمايي سراسري عليه هتک حرمت قرآن
    توسط مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* در انجمن محل درج مطالب مرتبط به هتك حرمت قرآن مجيد
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 15-09-2010, 13:49
  5. جن و فرشته چه تفاوتهايي دارند ؟
    توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* در انجمن علوم قرآن
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 12-09-2010, 17:58

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi