مادران آینده را دریابید
در بسیاری از جلسات مشاوره، با والدینی مواجه می شویم که به شدت از وضعیت ارتباطی خود و فرزندان نوجوانشان معترضند و اظهار میدارند که دوره و زمانه تغییر کرده است، آنها به هیچ وجه شرایط زندگی و اجتماعی را درک نمی کنند و بر طبق خواسته های خود تصمیم می گیرند و عمل میکنند و ما دیگر از پس آنها بر نمیآئیم . گاهی می پرسند آیا واقعا دچار شکاف نسل شده ایم و اندیشه ها متفاوت شده که ما حرف آنها را نمی فهمیم و یا آن که آنها بی منطق، خودسر و گستاخ شده اند که دیگر احترام به والدین را فراموش کرده اند و بر سر هر موضوع، چه ارزشمند و چه بیارزش و پیش پا افتاده ما را تخطئه می کنند و دم از عدم درک و بی تفاوتی و تغییر دوره زمانه می زنند... ؟
این تنها بخشی از دلمشغولیها و دغدغههای خانواده هایی است که کودک خردسال دیروزشان بزرگ شده و حالا اندیشه هایی را برخلاف اصول اندیشه های خانواده بیان می دارد و متمایل و علاقه مند به آنها هستند و اصرار به رفتار کردن طبق آن اندیشه ها را دارد و آن چنان مسرّ به انجام آن به نظر می رسند که به خواسته ها و عقاید خانواده بیتوجهی مشهودی دارند.
یکی از ابعاد این مشکل، در رابطه مادر و دختری است. بسیاری از مادران می گویند: علی رغم میل باطنی شان نمیتوانند رابطه خوبی با دخترشان داشته باشند. آنها اظهار میدارند که آرزوی خوشبختی و بهروزی دخترشان را دارند و از هیچ کاری در این زمینه کوتاهی و قصور نمیکنند، اما با این حال، از نظر دخترشان این گونه نیست و آنها دقیقاً عکس این خواسته رفتار می کنند. بنابر تغییرات شگرف و تحولات عمیق اجتماعی و فرهنگی بسیاری از انتخابها چهره نوین و مدرنیتهای به خود گرفتهاند و دخترها به خاطر نوع انتخاب خود در زمینه های مختلف همچون تحصیل، کار، ازدواج و ... مورد انتقاد مادرانشان قرار گیرند و در صورت توجه دختران به عقاید مادر و بروز هر اتفاق خوشایند و یا ناخوشایند، مادران مقصر و مسبب اصلی آن اتفاق قلمداد می گردند.
مادران در برخورد با فرزندان دختر و پسر خود به دو گونه متفاوت و دوسوگرا برخورد می نمایند و فرزندان خود بالاخص دختران را دچار تضاد و دوگانگی می کنند. مادران، پسران خود را به بی باکی، جسارت و موفقیت تشویق می کنند و به شدت حمایت همه جانبه از آنان می کنند اما در دیگر روی سکه، یعنی در برخورد با دخترانشان کاملا برعکس عمل میکنند و از دختران خود میخواهند کاملا واقع بین و محتاط باشند. این رفتار دقیقا به خاطر تفاوت های جنسی و نقش و هویتهای جنسی متفاوت است. خیلی از دختران نوجوان امروزه، این تضادها و تبعیض های مادرشان را تشخیص میدهند و شروع به تضادورزی و نافرمانی می کنند و علت این تضاد رفتاری را جستجو میکنند که این همان نقطه وضعیت بحرانی است که موجبات اختلاف و بگومگوها را فراهم می سازد.
مادران در برخورد با فرزندان دختر و پسر خود به دو گونه متفاوت و دوسوگرا برخورد می نمایند و فرزندان خود بالاخص دختران، را دچار تضاد و دوگانگی می کنند