شیطان موجودی از جنس آتش و از نوع جنّیان است که به عنوان سردستة گمراه کنندگان شناخته میشود. وی اندکی پس از خلقت آدمی، تلاش خود را برای منحرف کردن اشرف مخلوقات آغاز کرده است. در اینجا نگاهی گذرا به زندگی وی از ابتدا تا زمان مرگش خواهیم داشت.
خلقت ابلیس
شیطان مانند سایر جنّیان از آتش آفریده شده است؛ چنان كه در قرآن کریم چنین میخوانیم: «و یاد کن هنگامی که به فرشتگان گفتیم، آدم را سجده کنید. پس همه، جز ابلیس سجده کردند که از گروه جنّیان بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید. آیا با این حال، او و نسلش را به جای من به دوستی میگیرید و حال آنکه آنها دشمن شمایند».1
امّا برخی به استناد آیة فوق و اين آيه: «چون فرشتگان را فرمودیم برای آدم سجده کنید پس بجز ابلیس ـ که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد ـ همه به سجده در افتادند»،2 معتقدند که شیطان از ملائکه بوده است. در پاسخ به این افراد بازهم به آیة 50 سورة کهف اشاره میكنيم که خداوند در این آیه برای شیطان فرزند قائل شده است، حال آنکه تحقّق این صفت برای فرشتگان محال است. در آیات و روایات برای ردّ عقیدة این گروه دلایل متنوّع دیگری هم بیان شده است علاقهمندان میتوانند به تفاسیر و ذیل آیات مربوط به ابلیس مراجعه نمایند.
عبادت ابلیس
ابلیس به سبب زیادی عباداتش، به مقام ملائکه ارتقا یافته بود. امیرمؤمنان، حضرت علی(ع) دراین باره فرمودهاند: «از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوششهای مداوم او را با تکبّر از بین برد. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص نیست از سالهای دنیا یا آخرت است، امّا با ساعتی تکبّر، همه را نابود کرد.3 شش هزار سال به حساب روز و سالهای دنیا، زمانی بسیار طولانی است امّا اگر به حساب روز و سال آخرت باشد که حضرت علی(ع) بدان شاره داشتهاند، با توجه به آیة 4 سورة معارج میتوان گفت، شیطان سی میلیون سال، خداوند را عبادت کرده است.
امتحان ابلیس از طريق حضرت آدم
همان طور که دیدیم، طبق آیات قرآن، پس از اتمام آفرینش آدم، خداوند به فرشتگان دستور داد که بر آدم سجده کنند. همة ملائک گوش به فرمان خداوند بوده، به آدم سجده کردند، مگر شیطان. او تکبّر ورزید و از فرمان خداوند سرپیچی کرد. غرور او مانع تواضع و فروتنی در برابر خداوند بود. حضرت علی(ع) در این باره چنین فرمودهاند: «شیطان بر آدم، به جهت خلقت او از خاک، فخر فروخت و با تکبّر به اصل خود که از آتش است، دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصّبها و سرسلسلة متكبّران است که اساس عصبیت را بنا نهاد و بر لباس کبریایی و عظمت با خداوند در افتاد. لباس بزرگی را برتن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن به در آورد».4شیطان خود را برتر از انسان میدانست. خداوند به او فرمود: «در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنی؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريدهای و او را از گل!»5 به عقیدة وی، خاک از آتش و انسان از شیطان پست تر است. بنابراین عقیده، شیطان در مقابل فرمان خداوند، ایستادگی کرد.نتیجة این غرور و خود بزرگ بینی، رانده شدن از درگاه حضرت حق بود. گفت: «از آن (مقام و مرتبهات) فرود آی! تو حق نداری در آن (مقام و مرتبه) تكبّر كنی! بيرون رو، كه تو از افراد پست و كوچكی!»6 ابلیس از این زمان کینة انسان را به دل گرفت و به حضرت باری تعالی عرض کرد: «گفت: پروردگارا! مرا تا روزی كه انسانها برانگيخته میشوند مهلت ده! فرمود: تو از مهلت دادهشدگانی ولی تا روز و زمان معيّن!»7
معرفت ابلیس به خداوند
یکی از نکات مهم و قابل توجّه در زندگی ابلیس، معرفت او نسبت به صفات جمال و جلال الهی است. پس از اینکه ابلیس از درگاه خداوند رانده شد و از خداوند مهلت گرفت، عرض کرد: «گفت: به عزّتت سوگند، همة آنان را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو».8 این سوگند نشان دهندة این است که شیطان پس از سالها عبادت در درگاه خداوند، به صفات حضرت حق مانند عزّت و جلال آگاهی دارد. جالب اینکه شواهد و قرائن نشان میدهند که وی از آن زمان تاکنون به عهد خود وفادار بوده و برای گمراه کردن بندگان از هیچ تلاشی دریغ نکرده است.
آزمایش آدم توسط شیطان
آغاز زندگی آدم و حوّا در بهشت، با رانده شدن ابلیس از درگاه خداوند همزمان بود. زندگی آن دو در بهشت، چنین توصیف شده است: «امّا تو در بهشت راحت هستی! و برای تو اين است كه در آن گرسنه و برهنه نخواهی شد، در آن تشنه نمیشوی و حرارت آفتاب آزارت نمیدهد!».9
ایشان اجازة بهرهمندی از همة نعمتهای بهشتی را داشتند جز یک مورد: «و گفتيم: ای آدم! تو با همسرت در بهشت سكونت كن، از (نعمتهای) آن، از هر جا میخواهيد، گوارا بخوريد (امّا) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمگران خواهيد شد».10 وی با استفاده از این دستور خداوند مقدّمات گمراه کردن آدم و حوّا را فراهم کرد، خود را به شکل فردی دلسوز و فداکار نشان داد و به آدم گفت: «ولی شيطان او را وسوسه كرد و گفت: ای آدم! آيا میخواهی تو را به درخت زندگی جاويد و ملكی بیزوال راهنمايی كنم»؟11 سپس شيطان آن دو را وسوسه كرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشكار سازد و گفت: «پروردگارتان شما را از اين درخت نهی نكرده مگر به خاطر اينكه (اگر از آن بخوريد،) فرشته خواهيد شد، يا جاودانه (در بهشت) خواهيد ماند».12سرانجام شیطان با قسم دروغ آن دو را فریفت و باعث رانده شدن آنها از بهشت شد همان طور که آدم را باعث رانده شدن خویش از مقام قرب الهی میدانست.نکتة مهمّی که همة ما باید بدان توجّه داشته باشیم، این است که اوّلین خصلتی که باعث رانده شدن از درگاه خداوند میشود، غرور، تكبّر و حسد ورزیدن بود. همچنین نخستین کاری که شیطان برای گمراه کردن انسان انجام داد، ظاهرسازی و دروغ بود.
حربههاي شیطان در طول تاریخ
در آیات متعدّدی از قرآن و احادیث فراوانی که به دست ما رسیده، حربههای شیطان برای گمراه کردن انسان بیان شدهاند، که به طور خلاصه از آنها با عنوان رذایل اخلاقی یاد میشود و شامل تمامی مواردي است که از آنها با تعبیر حرام در اخلاق، فقه و... یاد شده است. امام صادق(ع) در روایتی به دوستان خود هشدار میدهد و آنها را از خطر دامهای شیطان آگاه میسازد: «ای عبدالله! ابلیس دامهایش را در دنیای فریبنده فقط به قصد شکار دوستان ما پهن کرده است». امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب هشدار میدهد که مواظب شکارگاهها و دامهای شیطان باشد: «ای پسر جندب! شیطان، مکانهایی برای شکار دارد. مواظب دامها و شکارگاههای او باشید! امّا ابزار شکار او، ایجاد مانع در نیکی به برادران و دامهای شیطان خفتن از انجام نمازهای واجب است».13
موفقیّت شیطان در آخرالزّمان
با کمی دقّت در اطراف خود میتوان به خوبی مشاهده کرد، شیطان در آخرالزّمان موفقيّتهای بیشتری در گمراه کردن بندگان خداوند به دست آورده است. به عنوان مثال قرنهای قبل، در روایات، از این موفقيّت پیشگویی شده بود که روایاتِ متعدّدِ بیان کنندة بحرانهای اخلاقی و اجتماعی در آخرالزّمان، گویای این مطلب هستند. پرداختن به تمام این رذایل در بحرانها از عهدة این مطلب خارج است و تنها به ذکر یک روایت در این رابطه اکتفا میکنیم. در روایتی که ابن عبّاس نقل کرده، پیامبر اکرم(ص) در حجّـ↨ الوداع، برخی از نشانههای آخرالزّمان را برای اصحاب چنین بیان کردند: «... ضایع و تباه کردن نمازها، تبعیت از شهوتها، متمایل شدن به هواهای نفسانی، تکریم و بزرگداشت ثروتمندان و مال پرستان، فروختن دین به قیمت دنیا، اعتماد کردن مردم به خیانتکاران، ختم هر چیزی به دروغ، شخص به والدینش ستم و در عین حال به دوستش خدمت و نیکی میکند و آنجاست که ستارة گناهکاری طلوع میکند، چیزی جز شکایت کردن از خدا دیده نخواهد شد، قلبهای مردم کاملاً با ترس و حقّهبازی عجین گشته است».14
تلاشهای شیطان پس از ظهور حضرت مهدی(ع)
پس از ظهور حضرت مهدی(ع)، تلاشهای شیطان برای وفای به عهدی که با خداوند برای گمراه کردن آدمیان بسته همچنان ادامه دارد. در آستانة ظهور شیطان کاری انجام میدهد که در سرنوشت مردم بسیار تأثیرگذار است. صبحگاه روز بیست و سوم ماه رمضان، پیش از ظهور، جبرئیل(ع) با ندای اعجازگونهاي حجّت را بر مردمان تمام کرده، نوید ظهور حضرت مهدی(ع) را به همة ایشان میدهد. عصرگاهان، ابلیس برای مقابله با این ندا به میدان آمده، او هم، راه پیوستن به سپاه دشمنان حضرت مهدی(ع) را نشان میدهد. این ماجرا از زبان امام باقر(ع) چنین نقل شده است: «...صدا، صدای جبرئیل روح الامین است و صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود. دربارة آن شک نکنید، گوش فرا دهید و اطاعت کنید. در انتهای روز، صدای ابلیس ملعون [شنیده میشود] که ندا میدهد: آگاه باشید که فلانی مظلومانه کشته شد تا مردم را به شک بیندازد و آنها را مبتلا به فتنه کند».سپس حضرت ادامه میدهند: «...صدایی از آسمان به گوش ميرسد که صدای جبرئیل است و به نام صاحب این امر و پدرش و صدایی که از زمین شنیده میشود و آن صدای ابلیس است که به نام فلانی ندا میدهد که مظلومانه کشته شد ولی با آن به دنبال فتنه است».15
به عبارت دیگر، او بلافاصله پس از صیحة آسمانی حضرت جبرئیل برای جلوگیری از همراهی مردم با امام عصر(ع)، بانگ بر میآورد و برخی از مردم را فریب میدهد. پس از این دو بانگ از آسمان، مردم جهان آرام آرام در دو سپاه حقّ و باطل صفبندی میشوند.
پایان زندگی شیطان
به تصریح روایات، پایان یافتن زندگی شیطان در دستان حضرت صاحب الامر(ع) است. حضرت مهدی(ع) در پی گسترش عدل و داد در زمین هستند و برای رسیدن به این هدف پاک و مقدّس کارهای مختلفی انجام میدهند که از جملة آنها جنگیدن با موانع تحقّق عدالت جهانی است. از اهمّ جنگها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: جنگ با سفیانی، سپس با یهودیان، سرکوب دجّال و نابود کردن یأجوج و مأجوج و در آخر، جنگ با ابلیس آغاز میشود که نتیجة آن هلاکت شیطان است.16 اسحاق بن یعقوب میگوید: «از امام صادق(ع) پرسیدم: اینکه خداوند به شیطان فرمود منتظر وقت معلوم باش، این وقت معلوم کی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: روز قیام قائم ماست. وقتی خداوند او را برانگیخته میکند و آمادة قیام است، در مسجد کوفه است. در آن وقت شیطان در حالی که با زانوهای خود راه میرود به آنجا میآید و میگوید: ای وای، از خطر امروز! قائم پیشانی شیطان را گرفته و گردنش را میزند. آن موقع روز وقت معلوم است که مدّت او به آخر میرسد».17شیطان در این نبرد، از تمام یاران جنّی و اِنسی خود بهره میبرد امّا همانطور که دیدیم او در این جنگ، شکست بزرگی را پذیرا و به دستان مبارک حضرت صاحبالزّمان(ع) نابود میشود.با توجه به اینکه شیطان به دست حضرت مهدی(ع) کشته میشود و از همان زمان خلقت آدم او از این فرجام با خبر بوده، همواره با تمام کسانی که به طور خاص در مسیر تبلیغ و ترویج ولایت و به خصوص حضرت مهدی(ع) گام برداشتهاند دشمنی میکرده و از هر طریقی برای رهزنی کسانی که در این وادی گام برداشتهاند، کوتاهی نورزیده است. از همین رو، جا دارد که کمی بیشتر و دقیقتر به اطراف خود بنگریم و مواظب تلبیس و تدلیسات این دشمن قسمخوردة خود باشیم.
شیطان در قیامت
پس از برپایی قیامت و صحرای محشر، شیطان هم مانند دیگر مردم که محشور میشوند، محشور میشود. جالب است بدانیم وی مردم فریب خورده و پیروان خویش را ملامت میکند: «و شيطان، هنگامی كه كار تمام میشود، میگويد: «خداوند به شما وعدة حق داد، من به شما وعدة (باطل) دادم و تخلّف كردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنابر اين، مرا سرزنش نكنيد؛ خود را سرزنش كنيد! نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من! من نسبت به شرك شما دربارة خود، كه از قبل داشتيد، (و اطاعت مرا همرديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزار و كافرم! مسلّماً ستمكاران عذاب دردناكی دارند!».18
پینوشتها:
1. سورة کهف (18)، آية50.
2. سورة بقره (2)، آية 34.
3. نهج البلاغه ترجمة محمّد دشتی، خ192.
4. همان.
5. سورة اعراف (7)، آية 12.
6. همان، آية 13.
7. سورة ص (38)، آيات 79ـ81.
8. همان، آيات 82 و83.
9. سورة طه (20)، آيات 118و119.
10. سورة بقره (2)، آية 35.
11. سورة طه (20)، آية 120.
12. سورة اعراف (7)، آية 20.
13. بحارالانوار، ج 78، ص 279.
14. بشارة الاسلام، ص25؛ منتخب الاثر، ص432 به نقل از شش ماه پایانی، ص29؛ لازم به ذکر است این روایت بسیار مفصّل بوده و برای مطالعه لازم است علاقهمندان به منابع یاد شده مراجعه نمایند.
15. نعمانی، غیبت، ص17؛ بحارالانوار، ج2، ص231.
16. برای دست یابی به اطّلاعات بیشتر، مطالعة مقالة از ظهور تا قیامت، ماهنامة موعود، شمارة 97 را پيشنهاد ميکنيم.
17. بحار الانوار، ج2، ص231.
18. سورة ابراهیم (14)، آية 22.