نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

موضوع: خلقت ابلیس

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض خلقت ابلیس

    شیطان موجودی از جنس آتش و از نوع جنّیان است که به عنوان سردستة گمراه کنندگان شناخته می‌شود. وی اندکی پس از خلقت آدمی، تلاش خود را برای منحرف کردن اشرف مخلوقات آغاز کرده است. در اینجا نگاهی گذرا به زندگی وی از ابتدا تا زمان مرگش خواهیم داشت.
    خلقت ابلیس
    شیطان مانند سایر جنّیان از آتش آفریده شده است؛ چنان كه در قرآن کریم چنین می‌خوانیم: «و یاد کن هنگامی که به فرشتگان گفتیم، آدم را سجده کنید. پس همه، جز ابلیس سجده کردند که از گروه جنّیان بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید. آیا با این حال، او و نسلش را به جای من به دوستی می‌گیرید و حال آنکه آنها دشمن شمایند».1
    امّا برخی به استناد آیة فوق و اين آيه: «چون فرشتگان را فرمودیم برای آدم سجده کنید پس بجز ابلیس ـ که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد ـ همه به سجده در افتادند»،2 معتقدند که شیطان از ملائکه بوده است. در پاسخ به این افراد بازهم به آیة 50 سورة کهف اشاره می‌كنيم که خداوند در این آیه برای شیطان فرزند قائل شده است، حال آنکه تحقّق این صفت برای فرشتگان محال است. در آیات و روایات برای ردّ عقیدة این گروه دلایل متنوّع دیگری هم بیان شده است علاقه‌مندان می‌توانند به تفاسیر و ذیل آیات مربوط به ابلیس مراجعه نمایند.
    عبادت ابلیس
    ابلیس به سبب زیادی عباداتش، به مقام ملائکه ارتقا یافته بود. امیرمؤمنان، حضرت علی(ع) دراین باره فرموده‌اند: «از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوشش‌های مداوم او را با تکبّر از بین برد. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص نیست از سال‌های دنیا یا آخرت است، امّا با ساعتی تکبّر، همه را نابود کرد.3 شش هزار سال به حساب روز و سال‌های دنیا، زمانی بسیار طولانی است امّا اگر به حساب روز و سال آخرت باشد که حضرت علی(ع) بدان شاره داشته‌اند، با توجه به آیة 4 سورة معارج می‌توان گفت، شیطان سی میلیون سال، خداوند را عبادت کرده است.
    امتحان ابلیس از طريق حضرت آدم
    همان طور که دیدیم، طبق آیات قرآن، پس از اتمام آفرینش آدم، خداوند به فرشتگان دستور داد که بر آدم سجده کنند. همة ملائک گوش به فرمان خداوند بوده، به آدم سجده کردند، مگر شیطان. او تکبّر ورزید و از فرمان خداوند سرپیچی کرد. غرور او مانع تواضع و فروتنی در برابر خداوند بود. حضرت علی(ع) در این باره چنین فرموده‌اند: «شیطان بر آدم، به جهت خلقت او از خاک، فخر فروخت و با تکبّر به اصل خود که از آتش است، دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصّب‌ها و سرسلسلة متكبّران است که اساس عصبیت را بنا نهاد و بر لباس کبریایی و عظمت با خداوند در افتاد. لباس بزرگی را برتن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن به در آورد».4شیطان خود را برتر از انسان می‌دانست. خداوند به او فرمود: «در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنی؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده‏ای و او را از گل!»5 به عقیدة وی، خاک از آتش و انسان از شیطان پست تر است. بنابراین عقیده، شیطان در مقابل فرمان خداوند، ایستادگی کرد.نتیجة این غرور و خود بزرگ بینی، رانده شدن از درگاه حضرت حق بود. گفت: «از آن (مقام و مرتبه‏ات) فرود آی! تو حق نداری در آن (مقام و مرتبه) تكبّر كنی! بيرون رو، كه تو از افراد پست و كوچكی!»6 ابلیس از این زمان کینة انسان را به دل گرفت و به حضرت باری تعالی عرض کرد: «گفت: پروردگارا! مرا تا روزی كه انسان‌ها برانگيخته می‏شوند مهلت ده! فرمود: تو از مهلت داده‏شدگانی ولی تا روز و زمان معيّن!»7
    معرفت ابلیس به خداوند
    یکی از نکات مهم و قابل توجّه در زندگی ابلیس، معرفت او نسبت به صفات جمال و جلال الهی است. پس از اینکه ابلیس از درگاه خداوند رانده شد و از خداوند مهلت گرفت، عرض کرد: «گفت: به عزّتت سوگند، همة آنان را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو».8 این سوگند نشان دهندة این است که شیطان پس از سال‌ها عبادت در درگاه خداوند، به صفات حضرت حق مانند عزّت و جلال آگاهی دارد. جالب اینکه شواهد و قرائن نشان می‌دهند که وی از آن زمان تاکنون به عهد خود وفادار بوده و برای گمراه کردن بندگان از هیچ تلاشی دریغ نکرده است.
    آزمایش آدم توسط شیطان
    آغاز زندگی آدم و حوّا در بهشت، با رانده شدن ابلیس از درگاه خداوند هم‌زمان بود. زندگی آن دو در بهشت، چنین توصیف شده است: «امّا تو در بهشت راحت هستی! و برای تو اين است كه در آن گرسنه و برهنه نخواهی شد، در آن تشنه نمی‏شوی و حرارت آفتاب آزارت نمی‏دهد!».9

    ایشان اجازة بهره‌مندی از همة نعمت‌های بهشتی را داشتند جز یک مورد: «و گفتيم: ای آدم! تو با همسرت در بهشت سكونت كن، از (نعمت‌های) آن، از هر جا می‏خواهيد، گوارا بخوريد (امّا) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمگران خواهيد شد».10 وی با استفاده از این دستور خداوند مقدّمات گمراه کردن آدم و حوّا را فراهم کرد، خود را به شکل فردی دلسوز و فداکار نشان داد و به آدم گفت: «ولی شيطان او را وسوسه كرد و گفت: ای آدم! آيا می‏خواهی تو را به درخت زندگی جاويد و ملكی بی‏زوال راهنمايی كنم»؟11 سپس شيطان آن دو را وسوسه كرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشكار سازد و گفت: «پروردگارتان شما را از اين درخت نهی نكرده مگر به خاطر اينكه (اگر از آن بخوريد،) فرشته خواهيد شد، يا جاودانه (در بهشت) خواهيد ماند».12سرانجام شیطان با قسم دروغ آن دو را فریفت و باعث رانده شدن آنها از بهشت شد همان طور که آدم را باعث رانده شدن خویش از مقام قرب الهی می‌دانست.نکتة مهمّی که همة ما باید بدان توجّه داشته باشیم، این است که اوّلین خصلتی که باعث رانده شدن از درگاه خداوند می‌شود، غرور، تكبّر و حسد ورزیدن بود. همچنین نخستین کاری که شیطان برای گمراه کردن انسان انجام داد، ظاهرسازی و دروغ بود.
    حربه‌هاي شیطان در طول تاریخ
    در آیات متعدّدی از قرآن و احادیث فراوانی که به دست ما رسیده، حربه‌های شیطان برای گمراه کردن انسان بیان شده‌اند، که به طور خلاصه از آنها با عنوان رذایل اخلاقی یاد می‌شود و شامل تمامی مواردي است که از آنها با تعبیر حرام در اخلاق، فقه و... یاد شده است. امام صادق(ع) در روایتی به دوستان‏ خود هشدار می‏دهد و آنها را از خطر دام‏های شیطان آگاه می‏سازد: «ای عبدالله! ابلیس دام‏هایش را در دنیای فریبنده ‏فقط به قصد شکار دوستان ما پهن کرده است». امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب هشدار می‏دهد که مواظب‏ شکارگاه‏ها و دام‏های شیطان باشد: «ای پسر جندب! شیطان، مکان‏هایی برای شکار دارد. مواظب دام‏ها و شکارگاه‌های او باشید! امّا ابزار شکار او، ایجاد مانع در نیکی به برادران و دام‏های شیطان خفتن از انجام نمازهای‏ واجب است».13
    موفقیّت شیطان در آخرالزّمان
    با کمی دقّت در اطراف خود می‌توان به خوبی مشاهده کرد، شیطان در آخرالزّمان موفقيّت‌های بیشتری در گمراه کردن بندگان خداوند به دست آورده است. به عنوان مثال قرن‌های قبل، در روایات، از این موفقيّت پیش‌گویی شده بود که روایاتِ متعدّدِ بیان کنندة بحران‌های اخلاقی و اجتماعی در آخرالزّمان، گویای این مطلب هستند. پرداختن به تمام این رذایل در بحران‌ها از عهدة این مطلب خارج است و تنها به ذکر یک روایت در این رابطه اکتفا می‌کنیم. در روایتی که ابن عبّاس نقل کرده، پیامبر اکرم(ص) در حجّـ↨ الوداع، برخی از نشانه‌های آخرالزّمان را برای اصحاب چنین بیان کردند: «... ضایع و تباه کردن نمازها، تبعیت از شهوت‌ها، متمایل شدن به هواهای نفسانی، تکریم و بزرگداشت ثروتمندان و مال پرستان، فروختن دین به قیمت دنیا، اعتماد کردن مردم به خیانت‌کاران، ختم هر چیزی به دروغ، شخص به والدینش ستم و در عین حال به دوستش خدمت و نیکی می‌کند و آنجاست که ستارة گناه‌کاری طلوع می‌کند، چیزی جز شکایت کردن از خدا دیده نخواهد شد، قلب‌های مردم کاملاً با ترس و حقّه‌بازی عجین گشته است».14
    تلاش‌های شیطان پس از ظهور حضرت مهدی(ع)
    پس از ظهور حضرت مهدی(ع)، تلاش‌های شیطان برای وفای به عهدی که با خداوند برای گمراه کردن آدمیان بسته همچنان ادامه دارد. در آستانة ظهور شیطان کاری انجام می‌دهد که در سرنوشت مردم بسیار تأثیرگذار است. صبح‌گاه روز بیست و سوم ماه رمضان، پیش از ظهور، جبرئیل(ع) با ندای اعجازگونه‌اي حجّت را بر مردمان تمام کرده، نوید ظهور حضرت مهدی(ع) را به همة ایشان می‌دهد. عصرگاهان، ابلیس برای مقابله با این ندا به میدان آمده، او هم، راه پیوستن به سپاه دشمنان حضرت مهدی(ع) را نشان می‌دهد. این ماجرا از زبان امام باقر(ع) چنین نقل شده است: «...صدا، صدای جبرئیل روح الامین است و صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود. دربارة آن شک نکنید، گوش فرا دهید و اطاعت کنید. در انتهای روز، صدای ابلیس ملعون [شنیده می‌شود] که ندا می‌دهد: آگاه باشید که فلانی مظلومانه کشته شد تا مردم را به شک بیندازد و آنها را مبتلا به فتنه کند».سپس حضرت ادامه می‌دهند: «...صدایی از آسمان به گوش مي‌رسد که صدای جبرئیل است و به نام صاحب این امر و پدرش و صدایی که از زمین شنیده می‌شود و آن صدای ابلیس است که به نام فلانی ندا می‌دهد که مظلومانه کشته شد ولی با آن به دنبال فتنه است».15
    به عبارت دیگر، او بلافاصله پس از صیحة آسمانی حضرت جبرئیل برای جلوگیری از همراهی مردم با امام عصر(ع)، بانگ بر می‌آورد و برخی از مردم را فریب می‌دهد. پس از این دو بانگ از آسمان، مردم جهان آرام آرام در دو سپاه حقّ و باطل صف‌بندی می‌شوند.



    پایان زندگی شیطان
    به تصریح روایات، پایان یافتن زندگی شیطان در دستان حضرت صاحب الامر(ع) است. حضرت مهدی(ع) در پی گسترش عدل و داد در زمین هستند و برای رسیدن به این هدف پاک و مقدّس کارهای مختلفی انجام می‌دهند که از جملة آنها جنگیدن با موانع تحقّق عدالت جهانی است. از اهمّ جنگ‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: جنگ با سفیانی، سپس با یهودیان، سرکوب دجّال و نابود کردن یأجوج و مأجوج و در آخر، جنگ با ابلیس آغاز می‌شود که نتیجة آن هلاکت شیطان است.16 اسحاق بن یعقوب می‌گوید: «از امام صادق(ع) پرسیدم: اینکه خداوند به شیطان فرمود منتظر وقت معلوم باش، این وقت معلوم کی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: روز قیام قائم ماست. وقتی خداوند او را برانگیخته می‌کند و آمادة قیام است، در مسجد کوفه است. در آن وقت شیطان در حالی که با زانوهای خود راه می‌رود به آنجا می‌آید و می‌گوید: ای وای، از خطر امروز! قائم پیشانی شیطان را گرفته و گردنش را می‌زند. آن موقع روز وقت معلوم است که مدّت او به آخر می‌رسد».17شیطان در این نبرد، از تمام یاران جنّی و اِنسی خود بهره می‌برد امّا همان‌طور که دیدیم او در این جنگ، شکست بزرگی را پذیرا و به دستان مبارک حضرت صاحب‌الزّمان(ع) نابود می‌شود.با توجه به اینکه شیطان به دست حضرت مهدی(ع) کشته می‌شود و از همان زمان خلقت آدم او از این فرجام با خبر بوده، همواره با تمام کسانی که به طور خاص در مسیر تبلیغ و ترویج ولایت و به خصوص حضرت مهدی(ع) گام برداشته‌اند دشمنی می‌کرده و از هر طریقی برای رهزنی کسانی که در این وادی گام برداشته‌اند، کوتاهی نورزیده است. از همین رو، جا دارد که کمی بیشتر و دقیق‌تر به اطراف خود بنگریم و مواظب تلبیس و تدلیسات این دشمن قسم‌خوردة خود باشیم.
    شیطان در قیامت
    پس از برپایی قیامت و صحرای محشر، شیطان هم مانند دیگر مردم که محشور می‌شوند، محشور می‌شود. جالب است بدانیم وی مردم فریب خورده و پیروان خویش را ملامت می‌کند: «و شيطان، هنگامی كه كار تمام می‏شود، می‏گويد: «خداوند به شما وعدة حق داد، من به شما وعدة (باطل) دادم و تخلّف كردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنابر اين، مرا سرزنش نكنيد؛ خود را سرزنش كنيد! نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من! من نسبت به شرك شما دربارة خود، كه از قبل داشتيد، (و اطاعت مرا هم‌رديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزار و كافرم! مسلّماً ستمكاران عذاب دردناكی دارند!».18
    پی‌نوشت‌ها:
    1. سورة کهف (18)، آية50.
    2. سورة بقره (2)، آية 34.
    3. نهج البلاغه ترجمة محمّد دشتی، خ192.
    4. همان.
    5. سورة اعراف (7)، آية 12.
    6. همان، آية 13.
    7. سورة ص (38)، آيات 79ـ81.
    8. همان، آيات 82 و83.
    9. سورة طه (20)، آيات 118و119.
    10. سورة بقره (2)، آية 35.
    11. سورة طه (20)، آية 120.
    12. سورة اعراف (7)، آية 20.
    13. بحارالانوار، ج 78، ص 279.
    14. بشارة الاسلام، ص25؛ منتخب الاثر، ص432 به نقل از شش ماه پایانی، ص29؛ لازم به ذکر است این روایت بسیار مفصّل بوده و برای مطالعه لازم است علاقه‌مندان به منابع یاد شده مراجعه نمایند.
    15. نعمانی، غیبت، ص17؛ بحارالانوار، ج2، ص231.
    16. برای دست یابی به اطّلاعات بیشتر، مطالعة مقالة از ظهور تا قیامت، ماهنامة موعود، شمارة 97 را پيشنهاد مي‌کنيم.
    17. بحار الانوار، ج2، ص231.
    18. سورة ابراهیم (14)، آية 22.
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php

  2. تشكرها 3


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    160
    نوشته
    1,009
    تشکر
    700
    مورد تشکر
    2,232 در 814
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : خلقت ابلیس

    ماهیت شیطان چیست؟ (1)

    هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من

    ابلیس که در قرآن و روایات آمده و تعبیر به وسوسه گر شده است(الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ)اونم ماشاءالله اینقدر موجودی هم هست که وقتی می خواد وسوسه بکنه،نه در آن واحد در دل یکی،بلکه می تونه د رآن واحد در دل هزاران نفر وسوسه القا کند، آخه این کیه که اینقدر قدرت داره؟، اونم با النَّاسِ در آیه آمده ، در دلهای همه مردم او وسوسه القا می کنه ، این چه قوتیه؟ ، این چه موجودیه که اینجور همه را هم گرفتار کرد؟ وقتی می بینه بر دل بعضی ها نمی تونه مسلط بشه از اون به بعد به سراغ وسوسه در آرزو های آنها می ره،سنگ اندازی می کنه در آرزوهایی که اون بزرگواران دارند که دلشون می خواهد پیاده بشه ، یه جوری می کند جو اجتماع را،نمی گذاره آرزوهاشون پیاده بشه، در قرآن داره تا می تونه تمام مردم را نمی گذاره راه حق طی کنند، اینم کم قوتی نیست ،وقتی ببینه بر تک تک مردم الهی اون قدرت احاطه را نداره می ره دنبال آرزوهای اونها، آرزوهایی که دارن در اجتماع پیاده بشه سعادت انسان را می خوان، می خوان مجموع اجتماع ساخته بشه، می رن می ریزن تو درون اجتماع، یه کارهایی انجام می ده این شیطان ، مردم را،جو را ، یه جوری می کنه که نمی گذاره اون انسان الهیِ قرآنی به آرزوهایی که در مورد سعادت مردم داره برسه، شیطان تا می تونه می ره جلوی خودشون را می گیره که نرن ، وقتی میبینه دستش از اونا کوتاه شد حالا یه جوری میکنه که مردم دنبال اینها نرن

    بحث شیطان اگرچه به تعبیر استادمون خود این بحث هم یک نحو شیطانیست اما از باب اینکه شیطان هم باید یک نحو وجود باشد ، چون اگر معدوم محض باشد راه ندارد که هیچ در دیگران تاثیر کند ، از اینکه در ادعیه و از لحن مبارک ائمه(ع) یا انبیاء راجع به آثار شیطان حرف زده می شود پس معلوم می شود که این یک نحو موجودیست در نظام هستی و این موجود تاثیر هم می گذارد که اثرش در انسان هم خودش را نشان می دهد که خودمان هم اینرا حس می کنیم اما در اینکه که این چیست واقعا که در قرآن گاهی تعبیر به شیطان فرمودند،همین طور در بعضی از روایات ، چه اینکه در آیات و روایات تعبیر به ابلیس هم شد، اینها واقعا ماهیتشون چه نحو ماهییتی هست؟

    شیطان که وجود دارد پس این چه نحو ماهیتیست؟ خدا که نیست، استقلال وجودی که در عالم ندارد،واگر هست بالاخره در تحت تدبیر رب العالمین هست یا نه؟که خدا رب اوست که عضوی از این عالم است ، یا اینکه نه خداست و نه جزئی از این عالم و بیرون از این عالم است_رب العالمین که نیست،خود عالمین که همه موجودات ممکن هم باشند که نیست_ بالاخره باید یا رب باشد یا مربوب ، اگر علت است پس منافیست و معنا ندارد و اگر علت نیست باید معلول باشد یعنی مربوب است

    شیطان موجود است پس مربوب است یعنی مخلوق است حالا سوال پیش می آید که این چرا خلق شده؟، انگیزه خلقت او چیست؟، کی او را خلق کرد؟ و اگر خلقت به او تعلق گرفت از باب هدف استقلالیش تعلق گرفت،یعنی برای خلقت شیطان وابلیس در مرحله نازلتر بهش یک هدفی تعلق گرفت استقلالا ، یا نه و ….

    که انشاءالله اگر توفیقی وعمری باقی ماند در پستهای بعد ادامه خواهیم داد تا به جواب تمام این سوالات برسیم انشاءالله
    شرح مناجات خمس عشر _ بیانات حضرت استاد صمدی آملی
    امضاء
    اللهم ارزقنا حلاوت ذکرک و لقائک و الحضور عندک
    بمعرفة حججک سیما معرفة حجتک حجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه
    و معرفة اولیائک سیما معرفة ولیک نجم الدّین

    حسن حسن زاده آملی

  5. تشكرها 2


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    160
    نوشته
    1,009
    تشکر
    700
    مورد تشکر
    2,232 در 814
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : خلقت ابلیس

    ماهیت شیطان چیست؟ (2)

    قوه وهمیه

    در یه سری مسائل ، تحلیلهای اولیه و معانی ابتدایی می فرمایند از اینکه لفظ شیطان یک معنایی دارد که این معنا اعم از لفظ ابلیس است، این الان جزءبدیهیات لغت است وقتی که در لغت نگاه کنید ابلیس را یه جور معنا می کند ولی وقتی لفظ شیطان را معنا می کند معنای اون یک معنایی ست که علاوه بر اینکه اون معنای ابلیس را هم می گیرد فراتر از او جاههای دیگر را هم شامل می شه که ابلیس شامل نیست قرآن هم در در استعمال لفظ شیطان د رآیات هم لفظی به کار برده که فراتر از معنای ابلیس است(معنای ابلیس یک محدوده ای دارد ولی معنای شیطان یک محدوده ای وسیعتری دارد هم در قرآن ، هم در روایات )
    در قصه حضرت آدم که آن قصه پیش آمد نوعا سخن از ابلیس هست که حضرت آدم دچار یک موجودی شد به نام ابلیس که این ابلیس هم او را وسوسه اش کرد و … ، از اینجا می فهمیم که از یه طرف انبیاء هم دچار ابلیس اند ، دچار وسوسه های شیطانی اند
    کم کم وارد بحث شیطان شویم واجازه دهید از بحثهای فلسفی معذور باشیم و اگر این بحثهای علمی سنگین پیش بیاد مشکل میشه
    آقایان بزرگوار اقوالی که جهت شیطان دارند ، بعضی از آقایان فرمودند که ابلیس (که الان از لفظ ابلیس شروع می کنیم) قوه وهمیه است ، منتها این قوه وهمیه یک حقیقتی در کل نظام هستی دارد به نام قوه وهمیه کلی و همین قوه وهمیه در تمام افراد بشر انسان هم یک جلوه ای دارد که قوه واهمه افراد هست که این قوه وهمیه در حقیقت هم عالم در در مسیر نزولی وقتی از اون مرتبه کلیت عقلی تنزل پیدا می کند به یک جزئیتی می رسد که میشه وهم عالم ، هم انسان وقتی در سیر نزولی از مرتبه عقل تنزل که پیدا می کند می بینید یک مرتبه ای در او است به نام وهم ، این قوه وهمیه را از او تعبیر می کنند به ابلیس
    این قوه وهمیه هم در انسان است و هم در حیوانات است و هم در اجنه ، نباتات این قوه را ندارند ، جمادها این قوه را ندارند و د ر ملائکه قوه وهمیه به این معنا نیست
    بعد می فرمایند همانطوری که انسان قوه عقلش بنابر هدایت نهاده شده که این قوه همه اش می خواد انسان را به سوی خوبیها و طریق حق هدایت کند این قوه وهمیه هم در انسان هست که انسان را تا که عقل می خواهد به سوی عالم غیب سوق بدهد اون چون مشغول به جزئیات است می بینید در جا این شخص را سوق می ده به عالم ظاهر ، ولذا می بینید تا آدم می ره بشینه که فکری بکنه یه معنایی سنگینی را بفهمه ناگهان می بینی که قوه واهمه از ناحیه گوش یه صدایی را شنید حواسش رفته دنبال این صدا ، بعد از چند دقیقه از تفکر پا میشه می بینه که اونی که می خواست دنبال اون بره برای فهم،اصلا اون به طور کلی برای ایشون منسی شد، به هزاران راه می ره یعنی اصلا مهلت پیدا نمی کنه عقل تا بتونه انسان با او به شکار کلیات عالم باطن بره
    من که می خواهم با قوه عاقله ام به شکار غیب بروم اون قوه ای که مرا مشغول می کند به این امور جزئیه،اینها رهزنند برای رسیدن عقل به حقایق غیبی،از باب اینکه وقتی می خواهم ،من انسانم از این عالم ظاهر باید به عالم باطن سفر کنم تا به فعلیت برسم این قوه چون نمی گذارد که من با عقلم به سوی باطن و حقایق بروم این قوه را میگیم امارة به السوء یعنی همواره مرا به سوی جزئیات می بره
    ابلیس یعنی قوه وهمیه ای که تا انسان می خواد با قوه عاقله به شکار نظام هستی برود که کل عالم را معقول خودش کند ناگهان می بینیم که ایشون باز آمده شروع کرده ، خوب،فلانی چیکار کرد،او چی گفت،چی برد،چک شما چی شد،اونا فروخته،چرا اینا خریده،اون کم خریده،اون زیاد خریده و … رفته تو اینا ، اینها را میگن نفسی که اماره به سوء است و لذا در روایات آمده بدترین دشمن تو همین نفس خودته که در درون توست ،نفسی که با قوه واهمه بر تو احاطه وجودی کرده ،اصلا عقل بیچاره را به طور کلی گرفته دسیسه کرده
    در حیوانات این قوه وهم حاکم محض است منتهی چون در حیوانات عقل نیست دیگه نمیشه در حیوانات راه اغوا و گمراهی را مطرح کرد و حیوانات بر اساس این قوه واهمه باید در جزئیات بگردند و دیگر در حیوانات بحث هدایت پیش نمی آید
    این یکی از اقوال بزرگان در باب ماهیت شیطان بود که ان شاءالله به قوه الهی مابقی اقوال و توضیحات پیرامون ماهیت و اسرار شیطان را در پستهای آینده مطرح خواهیم کرد
    شرح مناجات خمس عشر _ بیانات حضرت استاد صمدی آملی
    امضاء
    اللهم ارزقنا حلاوت ذکرک و لقائک و الحضور عندک
    بمعرفة حججک سیما معرفة حجتک حجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه
    و معرفة اولیائک سیما معرفة ولیک نجم الدّین

    حسن حسن زاده آملی

  7. تشكر

    مليکه (18-02-2012)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    160
    نوشته
    1,009
    تشکر
    700
    مورد تشکر
    2,232 در 814
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : خلقت ابلیس

    ماهیت شیطان چیست؟ (3)

    ملک مقرب ، ملک موکل

    یه بحثی را آقایان فلاسفه مشاء می گویند خدای متعال عقل اول را آفرید این عقل اول هدفیست که در اول روایات اصول کافی کتاب العقل اونجا امده اول ما خلق الله العقل این همون عقل است ،این عقل اول است که در وحله اول آفریده شد.این تعبیر هم از جناب جامی در کتاب شریف نقد و نصوصش آمده که از کتاب های بسیار سنگین عرفانیست که از عارف بزرگوار جامی شیعیست می گوید که عقل اول ملک مقرب الهی ست به این معناست که خدای متعال به این ملک خودش دعوت تمام موجودات نظام هستی به سوی حق متعال را وکالت داد
    تعبیر جناب جامی این است که این عقل اولی که خدای متعال آفرید این عقل اول را موکل این کرد یعنی او را موکل کرد از طرف خودش که او موکل تمام عالم بشود در اینکه همه را به سوی حق متعال دعوت کند میگه تعالوا برای همین است که در بیانات بزرگان می فرمایند انبیاء مظهر عقل اولند برای اینکه انبیاء مظهر هدایت الهی اند که می خواهند فقط مردم را از باب دلسوزی هدایت کنند به سوی حق متعال ببرند
    این میشه ملک مقرب،عقل اول ،بعد می فرماید و همچنین خدای متعال تنزلا بعد از عقل اول عقل دوم را آفرید که این عقل دوم ملکی ست که موکلش کرد به الدعوت الی عالم الصور
    اون یکی را فرمود تو فقط همه را دعوت کن به سوی عالم غیب اله و نظام هستی و الوهیت، بیا همه را این سویی شون کن و این ملک را اصلا خلق کرد برای اینکه همه را دعوت کند به اینکه عالم صورت را تعمیر کنند،آبادش نگه بدارند ،این عالم ماده که ما الان در اون هستیم این عالم را می گن عالم صور ،صورتها،صورت درخت ،آفتاب،ستاره ها،ماه،صورت انسانها،حیوانات،نباتات،جم ادات هر کدام صورت دارند این صورتها باید حفظ شوند
    این ملک کارش این است که هر کسی و هر انسانی را که می رسد او را دعوتش می کند به عالم صورت چرا؟ چرا همه را دعوت می کند به اینجا؟ التعمیره برای اینکه این عالم ماده را آباد نگه بدارد و اگر دم به دم اون ملک مواظب آب نباشد مواظب خاک نباشد مواظب آفتاب نباشد مواظب صورت ما انسانها نباشد فرو ریزند همه قالبها
    برای این است که این ملک از ذات اقدس الهی بعد از خلقت دور شد چرا؟ برای اینکه مامور است به اینکه باید رو به سوی این عالم داشته باشد،اینجا حفظ بشود،اگر اون هم بخواهد مثل عقل اول دائما رو به سوی حق داشته باشد و از عالم ماده و صورت ظاهر بخواهد روی برگرداند عالم ماده از بین می رود این همه موجودات باید اداره بشوند برای همین است که دم به دم کارش این است
    حتی این عقل دوم انسان کاملی که میخواهد رو به سوی عقل اول بیاره که با عقل اول غرق در جمال و جلال حق متعال بشود که فقط خدا را ببیند و بس ، و جزو ملائکه مقربین قرار بگیرد که اصلا نه غیر خدا بداند نه از عالم خبر داشته باشد این عقل دوم حتی میاد این انسان کامل را هم می فرماید:آقا درسته تو قدرت داری که می تونی به سوی غیب نظام هستی بیای اما شما هم بیا به نشا طبیعه رو کن اینجا را باید آباد نگه بداری تو انسان کامل طوری آفریده شدی ،ذی شئونی اگر فقط یک موجودی بودی مثل عقل اول، در عالم غیب بودی و خدا تو را چرا می آفرید همون عقل اول را می آفریدند اگر بنا بود که تو فقط بری و اصلا به پشتت نگاه نکنی بجای اینکه تو را انسان بیافرینند تو را عقل اول می کردند که در لحن روایات داریم لولا الحجة الساخت الارض باهلها که در بیانات فلسفی فرمودند که اگر انسان کاملی مثل امروز حضرت بقیةالله با بدن عنصری بخواهد نباشد اصلا عالم طبیعت از بین میره
    چرا عالم طبیعت عالم طبیعت است برای اینکه توجه وجودی و ایجادی حضرت بقیةالله(عج) باذن الله همینجور دم به دم به این عالم است و لذا تمام صورتها در جای خودشو ن مشغول کارند و افاضه فیض می کنند و آثار وجودی دارند و لذا می گن این ملک انسان کامل را هم دعوت می کند به اینکه آقا ، الی اکل الشجره الطبیعه که بیا و از شجره طبیعت هم اکل بفرما
    این ملکی ست که می خواهد عالم طبیعت دائما عمران باشد آبادی باشد از این جنبه که دور از حق متعال است و توجه به عمران و آبادی طبیعت دارد یسماً شیطاناً که او را گفتند شیطان
    .
    انشاءالله بحث شیطان به تعبیر جامی،ملک موکل(عقل دوم) را در پست بعد ادامه خواهیم داد و همچنین یه کمی هم به لطافت داستان شیطان و آدم خواهیم پرداخت انشاءالله
    .
    شرح مناجات خمس عشر _ بیانات حضرت استاد صمدی آملی
    امضاء
    اللهم ارزقنا حلاوت ذکرک و لقائک و الحضور عندک
    بمعرفة حججک سیما معرفة حجتک حجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه
    و معرفة اولیائک سیما معرفة ولیک نجم الدّین

    حسن حسن زاده آملی

  9. تشكرها 2


  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    160
    نوشته
    1,009
    تشکر
    700
    مورد تشکر
    2,232 در 814
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : خلقت ابلیس

    ماهیت شیطان چیست؟ (4)

    ملک مقرب ، ملک موکل

    در پست قبل که توضیحاتی در مورد تعبیر جناب جامی از شیطان شد در این پست ادامه همین بحث از تعبیر ایشان را خواهیم داشت
    به یک تعبیری جناب شیطان جلوی همه انبیاء را در توجه تامشون که اختصاص به حق متعال طوری پیدا کنند که اصلا از خودشون ،از جسمشون،از زنشون ،فرزندشون،از مردم،از خوردن،از رفتن،از خوابیدن،از مطلق همه اینها ببرند به طور غیبی،غیبی بشوند ، جلوی اینها را می گیره می گه اینجوری نمی شود،اگر اینجوری بفرمایید پس اینهمه مردم چی می شوند
    الان اینهمه مردم می گویند یا بقیةالله ما منتظریم اینها همه به برکت شیطان است چون شیطان میاد جلوی آقا را می گیرد می گه: آقا جان من ملک موکل الهی هستم منتهی ملک مقرب نیستم ملک مبعدم چرا؟برای اینکه توجه ام فقط به عمران و آبادی اینجاست،دلم برای اینجا می سوزد شما دلتون برای اونجا می سوزد برای خودت،من دلم برای اینجا می سوزد مامورم،شما هم باید لطف بفرمایید مثل همه مردم بخورید، بیاشامید و در اینجا ازدواج بفرمایید ،قوه شهوت داشته باشید، قوه شهوت را بکار بگیری،قوه غضب را بکار بگیری،میل دوستی و دشمنی در تو هست اینها را بکار بگیر
    خوب اگر می خواستی یک موجودی فقط عقل مقرب باشی که تو همون عقل مقرب بودی برای چی آفریده شدی بعد وقتی می گوییم و جعلنا للمتقین إماما این و جعلنا للمتقین إماما طبق این معنای شیطنت خوب معنایی می شود چرا برای مردم امامی؟ یعنی برای اینکه امام کسی هست که توجهش به مامومین باشد حالا میشه اگه یک امام جماعتی حوصله ای دارد که در سوره بعد از حمد سوره ای بخواند مانند بقره و حال که پشت سر او چند پیرمرد مثلا ضعیف ،می شود امام جماعت سرش را پایین کند بگوید ما داریم با خدا حال می کنیم اصلا چیکار به پشت سرمون داریم
    نه تو امامی ، اینها ماموم تواند وقتی که انسان کامل می گوید و جعلنا للمتقین إماما امام اون کسی ست که از یک طرف ماموم تابع اوست از طرفی امام تابع ماموم است و لذا فرمودند امام جماعت نماز را تسریع کند برای اینکه شاید چند تا مستمع خیلی ماشاءالله سر حال باشند اما فکر اون یکی مستمع هم با ید باشد امام باید تابع اضعف مامومین باشد
    وقتی امام می گوید و جعلنا للمتقین إماما یعنی جناب شیطان اومد جلوی ما را گرفت ، شیطان کیه؟ابلیس کیه؟ ملک موکل الهی،ماموریت دارد که برای آبادی و عمران نشا طبیعت روی مرا به سوی مردم کند وگرنه اگر همین جور من بخواهم اونیکه من انس گرفتم با خدای متعال بروم و دیگه بر نگردم کار مردم به اتمام نمی رسد هیچ کس به کمال نمی رسد
    شیطان می گه نباید مثل عقل محض بشی که فقط اون سویی بشی نباید مثل من هم باشی که چهره ات فقط این سویی باشد هم به عقل اول توجه کن اون سویی باش هم به حرفهای من توجه کن این سویی باش
    قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ این سوییم
    إِنَّمَا یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ اون سوییم
    و لذا به این معنا می گن تمام انبیاء ابلیس دارند تمام ائمه همه ابلیس و شیطان دارند
    شیطان یا از مادةی -ش ط ن- است یا از مادةی -ش ی ط- که به هرحال معنایش می شود انحرف یعنی نمی گذارد افراد فقط وفقط رو کنند به عالم غیب
    حالا مسئله شیطان و حضرت آدم که بهش فرمود هر چه می خواهی از عالم غیب بخور حرفی ندارم اما وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ این معلوم میشه که این دستور اون ملک مقرب است ،ملک مقرب می گه فقط بیا از غیب بخور و اصلا کار به عالم ماده نداشته باش
    جناب ملک موکل میاد میگه نه آقا اگه بخوای شما از اکل شجره طبیعت دست برداری همه چیز از بین می ره
    و شیطان هم که به حضرت آدم فرمود که اون خدایی که بهت گفت اینا نخور برای این است که تو اگه بخوری دائمی می شوی ،راست می گفت
    حضرت آدم خلق شد از او حضرت حوا هم خلق شد آنچنان وحدت توحیدی نظام هستی آدم را گرفت که آدم غرق در وحدت محض شد اصلا از حوا بی خبر شد جناب شیطان به حضرت آدم عرض کرد آقا اینجوری بخواهی که نه بشر درست میشه ، نه فرزند ، هیچ چیز که درست نمیشه ،شما این درخت را ، نشاطبیعت را هم توجه کن تا توجه کرد دید بغلش حضرت حواست
    -شما کی هستید؟
    -من حوایم همسر شما
    حوا را هم که حوا فرمودند برای اینکه حوا از حضرت آدم خلق شد آدم حی است حوا چون از حی آفریده شد روایت فرمود که برای همین او را حوا گفتند و لذا رو کرد به حضرت حوا
    خوب بعد یک قوه ای در اوست به نام قوه میل به جنس زن ، این است که گفتند شیطان خودش را به شکل مار در آورد همه لطایف آیات و روایات است توجه باید به این حرفها و اسرار بشود
    پس اگر بعضی بگویید شیطان از ملائکه است باید الان این معنا برایش بگیریم ملائکه به این معنا ملکی هست که این ملک موکل است .ملک موکل مامور الهی ست برای عمران و آبادی و تعمییر نشا طبیعت
    .
    ادامه تعابیر و معانی شیطان انشاءالله در پستهای آینده
    .
    شرح مناجات خمس عشر _ بیانات حضرت استاد صمدی آملی
    امضاء
    اللهم ارزقنا حلاوت ذکرک و لقائک و الحضور عندک
    بمعرفة حججک سیما معرفة حجتک حجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه
    و معرفة اولیائک سیما معرفة ولیک نجم الدّین

    حسن حسن زاده آملی

  11. تشكرها 2


  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    160
    نوشته
    1,009
    تشکر
    700
    مورد تشکر
    2,232 در 814
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : خلقت ابلیس

    ماهیت شیطان چیست؟ (5)

    جن

    در مورد ماهیت شیطان آنچه که در دومین پست از این بحث گفته شد جناب محقق قیصری صاحب شرح فصوص الحکم محی الدین ابن عربی رد کرد که دیگر وارد بحثهای علمی سنگین در این زمینه نمی شویم
    یک بحث دیگری هم هست از صدرالمتألهین در کتاب شریف مبدا و معادش ، ایشون می فرمایند که همین طوری که از قوای اجرام فلکیه نظام هستی یک جوهر مدبر عالم ماده خدای متعال آفرید که این جوهر مدبر عالم ماده ،انسان و موجودات را به خیر و صلاح دعوت می کند(که دیگه اینجا گفته نشد عقل دوم)که اینکه خوب است آدم را به خیر و صلاح دعوت می کند اما چه اشکالی دارد که از همین اجرام فلکیه از بعضی از قوای فلکیه اجرام فلکیه که دارای بخارند،آتشند،حرارتند،یک موجود دیگر نفسانی را خدا متولد بفرماید که به این موجود شرارت و اغوا و اذلال غلبه دارد که ایشون کلا از اجرام علویه ، اون جنبه دخان و دود وآتششون و شعله ی آتش و اون گرمایشون آفریده بشود که بر او شرارت ، اغوا ، اذلال غلبه دارد
    او چه کار می کند ، ایشون بر اساس اینکه انسان هم یک طبیعت مادی جسمانی دارد ، ایشون بر طبع انسان او را دعوتش می کند به شرارت ها و بیچارگی ها و بدبختی ها
    اینها اسمش را فرمودند شیطان ، اونم وقتی که می خواهد بیاد نوعا بر اجسام دخانی و بخاری بر نفوس جزئیه و طبایع وهمیه ، یعنی انسانهایی که بیشتر در آنها طبیعتشون با وهم هم آغوش شده این موجود بیشتر اینها را به طرف اغوا واذلال می برد
    در چیزهایی که دخان است و در چیزهایی که آتش است مثلا مثل کره آفتاب ، در اونجا هم او دخل و تصرفاتی هم میکند تا بعد می آید بر نفوس جزئیه،این یک موجودی باشد که اسم او را بگذاریم ابلیس ، بعد تعبیر می کند اون ابلیسی که در زبان انبیاء آمده است اون ابلیس همین ایشون باشد همین موجود شریرِ مغویِ مذلی باشد که از اجرام علویه از اون دخانشون و گرمایشون متولد بشود و این در انسانها تاثیر می کند،اثر می گذارد
    خوب اگر این باشد ، بیشتر اینگونه شیطنت و ابلیس بیشتر با جن سازگار است چون اجنه اون حقیقت جسمانیشان بیشتر متوکن از بخارها از گرماها از آتش است و لذا نوعا اجنه سفید روی کم دارند همه معمولا سرخ گون هستند و بسیار هم سیاه گون اند دلیلش هم این است که بیشتر از دود و آتش و امثال اینها آفریده می شوند اینگونه امور بر اونها غلبه دارد ونمی بینید انسان را که تا ساکت است کمتر می بینید که به ظلم و جور و زدن و کتک و خون ریزی و فساد و امثال اینها دست می زند اما به تعبیر خودمونی همین که خونش به جوش آمد ،غضب بر او غلبه پیدا کرد حالا می بینید دست به هر کار خلاف حاضر است بزند چرا؟ برای اینکه اون مو جود شریرِ مغویِ اغواکننده ی مذل و گمراه کننده که در تحت تدبیر ملکوت عالم هم هست اما در عین حال شاکله وجودی اش طوری ست که در نفوس اینگونه از افراد بشر که بیشتر وهمانی هستند دخالت می کند و آنها را به غضب در میاره،به شهوت در میاره و به امثال اینها می کشاند
    بعد می فرماید که اون ابلیس که در لسان شرع مقدس و روایات انبیاء و نبوت انبیاء مطرح شد بعید نیست که اون ابلیس همین این موجود باشد که این موجود هم در تحت نظر عقل موکل است یعنی این موجود موجود استقلالی هم نیست اما بالاخره شاکله اش این است ، مثل اینکه آتش جبلیش بر سوختن نهاده شده ، بر حرارت است ، آب جبلی طبیعی اش بر خنکی و رطوبت است و همین جور امور دیگر و این هم اصلا جبلیش بر این است
    نظام هستی ست ،نمی بینید در عالمِ حیوانات ، حیوانات به چه اشکال عجیب و غریبی از همین خاک آفریده می شوند یکی پشه است ، یکی مورچه است ، مورچه کجا پشه کجا، مار کجا عقرب کجا ، کژدم کجا و … از همین نشا طبیعت است از گل ، اونم از همین عالم طبیعت است از همین اجرام علویه بالا ، اون هم یک موجود نفسانی تحقق پیدا بکند و این موجود نفسانی هم چرا یکی شاید فراوان مثل او باشند که کارشون این باشد
    این قول بیشتر با این می خورد که ما در لحن روایات و آیات شیطان را از جنس جن می دانند و بعد استناد هم می آورد از آیه قرآن که وقتی به شیطان خطاب شد ، وقتی به آدم سجده نکردی ،تواضع نکردی ، استکبار کردی ، یا از اون بالا بالاهایی هستی که دیگه سجده نکردی ، زیر سر این است که حالا تو که از این عالم طبیعت از اجرام علویه خلق شده ای تو که اینقدر بزرگ نیستی چرا در مقابل آدم سجده نکردی استکبار ورزیدی و چه بسا به خدا خطاب کند خدا که منرا از آتش آفریده ای و آتش از گل برتری دارد پس من از آدم بالاترم چرا سجده اش کنم، یک همچون موجودی باشد
    اگر توفیق پیدا کنیم تعبیر دیگری را از اسرار شیطان که باز هم از جناب صدرالمتألهین می باشد مطرح خواهیم کرد انشاءالله
    امضاء
    اللهم ارزقنا حلاوت ذکرک و لقائک و الحضور عندک
    بمعرفة حججک سیما معرفة حجتک حجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه
    و معرفة اولیائک سیما معرفة ولیک نجم الدّین

    حسن حسن زاده آملی

  13. تشكرها 3


  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    160
    نوشته
    1,009
    تشکر
    700
    مورد تشکر
    2,232 در 814
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : خلقت ابلیس

    ماهیت شیطان چیست؟ (6)

    مباشر

    یک فرمایش دیگر هم که باز از جناب صدرالمتألهین هست که فرمود کل موجودات نظام هستی همه فعل الله هستند همه ، همه فعل الله اند که اینها حالا خیلی بحثشون سنگین است منتها تمام این فعل الله ، تمام این افعال الهی همه در تحت تسخیر حق متعال هستند منتها اینها ، این افعال الهی ، که این موجودات همه فعل الله اند بدون زمان و مکان ، به تسخیر قوا و نفوس و طبایع در می آیند(الطبیعیه أنّ الموجودات کلها من فعل اللّه بلا زمان ولا مکان،ولکن بتسخیر القوى والنفوس والطبایع)

    الان می بینید انسان را اینجور دارد زمین را تسخیر می کند ، چه جور هوا را تسخیر کرد ، چه جوری الان دریا ها را مسخر خودش کرد و لذا در عالم موجوداتی که به صورت قوا هستند ، به صورت نفوسند ، به صورت طبیعت اند اینها می بینید در این افعال نظام هستی که فعل الله اند تسخیر شون می کنند که در حقیقت محی و ممیت و رازق و خالق و هادی و مضل خداست وهو المحی والممیت والرازق والهادی والمضل، منتها درست است اینکه همه چیز اوست ، اسماء الله اوست ، می فرمایید فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ اما هر یک از این افعال که در نشا طبیعت انجام می شود اینها به اصطلاح یک ملک مبشر دارند

    مثلا می فرمایند ولکن المباشر للأحیاء ملک اسمه إسرافیل،اونیکه مباشر احیا و زنده کردن مردم است که گرچه محی خداست ، زنده کننده خداست اما اونیکه مباشرت می کند از طرف حق متعال به نزدیک در این فعل اثر می گذارد زنده اش می کند ، به نام جناب اسرافیل هست

    وللإماتة ملک اسمه عزرائیل ،درسته که در حقیقت ممیت خداست ، میراننده خداست اما چون مباشر می خواهد اون مباشر در اماتة و میراندن ملکی است به نام عزرائیل یقبض الأرواح من الأبدان والأبدان من الأغذیه والأغذیة من التراب،عزرائیل تقریبا سه کار می کند

    ۱)از ابدان ارواح را قبض می کند

    ۲)چه اینکه بدنها را از غذاها قبض می کند

    ۳)غذاها را هم از خاک قبض می کند

    و لذا عزرائیل کارش قابض است ، قبض است یا می آید از خاک غذا را قبض می کند وقتی اینرا تبدیل به غذا کرد در درون بدن انسان این غذاها را تبدیل به بدن می کند حالا یا همین بدن، یا تبدیل به نطفه می کند که بدن شود بعد از اینکه بدنها را از غذا قبض کرد و غذاها را هم از خاک گرفت حالا در متن این ابدان ارواحی پدید می آیند باذن الله ، این ارواح را از ابدان قبض می کند و لذا عزرائیل فقط عزرائیل قبض روح از بدن نیست عزرائیل قبض بدن از غذا و قبض غذا از تراب و خاک هم هست

    حالا یکی می گوید من می نویسم ، خوب یکی میگه بالاخره دست داشتی که این دست مباشر با خودکار شد، نوشت یا نه؟اگر این دست نبود اون نفس ناطقه مجرد خودش می توانست مستقیما خودکار مباشر او باشد با خودکار بنویسد؟پس نویسنده تویی اما اون که مباشر این خودکار است اون قوت وقدرت در درون دست، انگشت،عضلات و امثال اینهاست که دارد مباشرت با این خودکار پیدا می کند و در دست تو دارد می نویسد

    می گوید محی درست است خداست اما اینکه الان واقعا دارد احیا می کند،اماتة می کند مباشر می خواهد

    اونیکه مباشر ارزاق است وللأرزاق ملک اسمه میکائیل اسمش میکائیل است که یعلم مقادیر الأغذیة که جناب میکائیل اون مقدار و پیمانه های غذاها را می داند و مکائیل و کیلشان را او می داند و لذا اگر یک لقمه غذا خوردیم این غذا باید برود در معده در کبد هضم شود بیاید در قلب این خونها پخش شود ،باید کسی به تمام این اعضاء اون اندازه ای که اون عضو غذا می خواهد اون غذا را برایشان تقسیم کند، اینم کار میکائیلی ست ، اینم شئونی از شئون عقل است

    وللهدایة ملک اسمه جبرائیل،خدای متعال هادی ست اما این هادی در مقام فعل هدایت مباشر می خواهد ، مباشر او یک قوه ای از قوای حق متعال است ،یک موجودی از مدبرات امر است که اسمش را می گویند جبرائیل

    وللإضلال دون الملائکة جوهر شیطانی اسمه عزازیل، که می فرمایید در دعای جوشن ، یا هادی یا مضل چه کسی را خطاب می کنیم مضل ، به حق متعال خطاب می کنیم؟ یعنی ای گمراه کننده ، الان به خدا خطاب می کند ای هدایت کننده (یاهادی)،(یا مضل)ای گمراه کننده

    می گوید این گمراه کننده هم یک مباشر می خواهد مباشرش وللإضلال دون الملائکة جوهر شیطانی ، پایین تر از مرتبه ملک یک موجود شیطانی ست این جوهر شیطانی اسمش است عزازیل یا عزرازیل

    که این هم یک تعبیری از وجود شیطان است که مباشرست برای گمراهی که تا اینجا چهار فرمایش از بزرگواران را در این باب آوردیم که تعبیر بعدی را به خواست خدا در پست بعدی خواهیم آورد ان شاءالله
    امضاء
    اللهم ارزقنا حلاوت ذکرک و لقائک و الحضور عندک
    بمعرفة حججک سیما معرفة حجتک حجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه
    و معرفة اولیائک سیما معرفة ولیک نجم الدّین

    حسن حسن زاده آملی

  15. تشكر

    مليکه (18-02-2012)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    160
    نوشته
    1,009
    تشکر
    700
    مورد تشکر
    2,232 در 814
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : خلقت ابلیس

    ماهیت شیطان چیست؟ (7)

    جناب صدر المتالهین می گوید شیطان همان نفس انسان است، هنگامی که تابع هواست می شود شیطان ، می شود ابلیس ، هنگامی که تابع خدای متعال است و عالم غیب است و معارف و خیر و کمال است اسم این نفس در اون هنگام دیگر شیطان راه ندارد اون دیگر ابلیس نیست ، آدم است وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا آدم را اسماءش دادیم از آن جنبه که توجه به عالم غیب دارد او را می گویند آدم ، از این جنبه که نفس او که گاهی متابعت هواهای اینجا را می کند از اون تعبیر می کند به شیطان ، به ابلیس
    این هم باز یک فرمایشی ست منتهی اونیکه اولین بار از انسان این مسیر اضلال متابعت هوا و گمراهی را طی کرده اینرا ازش تعبیر کردند به ابلیس ، در حقیقت ابلیس هر کسی همان نفس خودش است در هنگام تبعیت هوا ، منتهی در اول خلقت اون اولین فردی که به دنبال این متابعت هوا رفت از اون تعبیر به ابلیس می کنند
    که تا اینجا پنج فرمایش در این مورد بحث شد که اگر توفیق بیشتری پیدا کنیم دو تعبیر دیگر را در پستهای آینده خواهیم داشت ان شاءالله
    امضاء
    اللهم ارزقنا حلاوت ذکرک و لقائک و الحضور عندک
    بمعرفة حججک سیما معرفة حجتک حجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه
    و معرفة اولیائک سیما معرفة ولیک نجم الدّین

    حسن حسن زاده آملی

  17. تشكر

    مليکه (21-02-2012)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    160
    نوشته
    1,009
    تشکر
    700
    مورد تشکر
    2,232 در 814
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : خلقت ابلیس

    ماهیت شیطان چیست؟(8)

    جهل

    یک معنای دیگر از شیطان که از جناب مرحوم فیض کاشانی ست در کتاب شریف وافی که می گوید : آقا جان همان جوری که عقل تقریبا جبرئیل است ، ملک است ، از این سو جهل هم یک جوهر نفسانی ظلمانی ست و به تبعیت عقل هم هست منتهی تمام شرها بر روی زمین همه قاعد به این جهل اند و جهل شیطان است همانیکه در تعبیر روایات آمد ، بدترین دشمن هر فردی خود جهل اوست ، نادانی اوست
    آدم جاهل است که گرفتار است اگر آدم جاهل نشود ، کی می تواند گولش بزند ، هیچ کس نمی تواند او را از پا در آورد
    بدترین دشمن هر فردی همان جهل اوست که بعد می گوید همین جهل جوهر شیطانی به عینا می شود ابلیس ، و روح ابلیس است که قوام اوست و تمام ارواح شیاطین از آن منشعب می شوند
    سپس از ظلمت ها و تاریکی های این ارواح شیاطین ، ارواح کفار و مشرکین پدید می آید اینهایی که جناب فیض می گوید تقریبا روایات است که بعضی روایات شیطان را اینجوری معنا کرده اند
    آخرین تعبیر را هم ان شاءالله در پست بعد ادامه خواهیم داد
    امضاء
    اللهم ارزقنا حلاوت ذکرک و لقائک و الحضور عندک
    بمعرفة حججک سیما معرفة حجتک حجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه
    و معرفة اولیائک سیما معرفة ولیک نجم الدّین

    حسن حسن زاده آملی

  19. تشكر

    مليکه (18-02-2012)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    160
    نوشته
    1,009
    تشکر
    700
    مورد تشکر
    2,232 در 814
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : خلقت ابلیس

    ماهیت شیطان چیست؟ (9)

    یکی دیگر از معانی که می توان از شیطان داشت این است که از حق متعال که تنزل کنیم به ممکنات برسیم ، هر ممکنی دو چهره دارد یک چهره ای این سویی دارد و یک چهره ای آن سویی دارد که این چهره این سویی و آن سوییش را وجود و امکان می گویند ، وجود وماهیت می گویند ، نور و ظلمت می گویند ، عشق و هوا تعبیر می کنند ، در بعضی از مقامات از او به عقل و جهل هم تعبیر می شود و در بعضی هم به ملک و شیطان تعبیر می شود اینها معانی هستند که تقریبا در باب شیطان گفته شده است همه ی این معانی قابل جمع هستن
    امضاء
    اللهم ارزقنا حلاوت ذکرک و لقائک و الحضور عندک
    بمعرفة حججک سیما معرفة حجتک حجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه
    و معرفة اولیائک سیما معرفة ولیک نجم الدّین

    حسن حسن زاده آملی

  21. تشكر

    مليکه (18-02-2012)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi