بوی عیدی بوی توت بوی کاغذ رنگی
بوی عیدی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو
بوی یاس جانماز ترمهی مادربزرگ
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگی مو در می کنم
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگی مو در می کنم
فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیاه
شوق یک خیز بلند از روی بته های نور
برق کفش جفتشده تو گنجهها
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگی مو در میکنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمههای عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگی مو در میکنم
بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی هوس یه آب تنی
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگی مو در میکنم
———————
شهیار قنبری لندن 1976 ،1355