گذشت در اسلام
عفو، در لغت به معناي بخشيدن و نديده گرفتن جرم و گناه است. (1)
گذشت و عفوي که مؤمن بايد خود را بدان مزين سازد، يکي از بزرگترين کمالات انساني است، قرآن مي فرمايد:
«... و ليعفوا و ليصفحوا الا تحبون ان يغفر الله لکم» (2)
آنها (مسلمين) بايد عفو کنند و گذشت نمايند، آيا دوست نمي داريد خداوند شما را ببخشد.
همچنين فرموده است:
«و جزاء سيئه سيئه مثلها فمن عفا و اصلح فاجره علي الله انه لا يحب الظالمين» (3)
جزاي عمل زشت، مثل آن است و کسي که ببخشد و اصلاح کند، پاداش او با خداوند است و او ستمگران را دوست ندارد.
امام صادق عليه السلام از قول رسول خدا (ص) مي فرمايد:
« عليکم بالعفو، فان العفو لا يزيد العبد الا عزا، فتعافوا يعزکم الله» (4)
بر شما باد به گذشت، گذشت جز بر عزت بنده نمي افزايد. پس از يکديگر بگذريد، تا خداوند شما را عزيز گرداند.
حضرت علي (ع) مي فرمايد:
« العفو تاج المکارم» (5)
گذشت، سرآمد اخلاق نيک است.
در زندگي اجتماعي ميان افراد يا گروهها، کدورتهايي پديد مي آيد که اگر تداوم يابد اجتماع انسانها را دچار روابط تيره، سردي، تفرقه و خشونت خواهد کرد. از اين رو، کدورتها را بايد با تصميمي منطقي و انساني از ميان برد و يکي از راههاي رفع آن، گذشت است. انسان، عاطفه دارد و عاطفه، گره بسياري از مشکلات را حل مي کند. در تداوم صفا، صميميت و آرامش اجتماعي نيز احساس و عاطفه، نقش تعيين کننده اي دارد، به گونه اي که انسان خشمگين و درصدد انتقام را به شخصي رحيم و بخشنده تبديل مي نمايد.
عفو يا انتقام
در مقابل گذشت انتقام است؛ يعني بدي ديگري را مقابله به مثل کردن. در باره ي اينکه به هنگام خشم، عفو بهتر است يا انتقام؟ بايد گفت که اسلام در بيشتر مواقع، انسان را به گذشت سفارش کرده و از انتقام برحذر داشته است، هر چند قدرت تلافي و انتقام داشته باشد و حضرات معصومين عليهم السلام اين گونه عمل مينمودند. امام صادق (ع) فرمود:
«زني از يهود براي رسول خدا گوسفند کباب شده اي را که با سم مهلکي آميخته شده بود، هديه آورد تا آن حضرت را مسموم کند، ولي رسول خدا به وسيله ي وحي از آن توطئه، آگاه گرديد و ضمن احضار زن، علت اين کار را از او جويا شد، وي جواب داد: با خود انديشيدم که اگر تو در واقع فرستاده ي خدا باشي اين سم به تو اثر نمي کند و اگر پادشاه هستي، مردم از شر تو ايمن مي شوند. رسول خدا (ص) آن زن را بخشيد، در حالي که مي توانست او را به خاطر اين اقدام بکشد» (6)
علي عليه السلام فرمود:
« قله العفو، اقبح العيوب و التسريع الي الانتقام اعظم الذنوب» (7)
برترين عيب، کمي گذشت است و بزرگترين گناه عجله در انتقام جويي است.
حضرت علي (ع) در هنگام شهادت به فرزندش امام حسن (ع) درباره ي قاتل خود فرمود:
« اگر زنده ماندم، خود مي دانم چه کنم (يا قصاص مي کنم يا مي بخشم) و اگر مرگ، مرا گرفت که وعده گاه من است. اگر من او را بخشيدم و عفو کردم، موجب نزديکي من به خداوند است، عفو براي شما نيکوکاري و حسنه است، پس (بهتر است) شما نيز او را ببخشيد. » (8)
عفو از تمام اشخاص، نيکو و از رهبران الهي و معصومين (ع) نيکوتر است. قرآن مي فرمايد:
«خذ العفو و أمر بالعرف و اعرض عن الجاهلين» (9)
عفو را پيشه کن و به نيکي فرمان ده و از جاهلان رو گردان.
اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود:
« اذا قدرت علي عدوک، فاجعل العفو عنه شکرا للقدره عليه» (10)
زماني که بر دشمن غالب شدي، به شکرانه ي پيروزي از او درگذر.
در يکي از جنگها رسول خدا (ص) به تنهايي در سايه ي درختي خوابيده بود، ناگاه يکي از دشمنان با شمشير، بالاي سر آن حضرت ايستاد و به پيامبر خطاب کرد: اينک چه کسي قدرت دارد مانع کشته شدن تو به دست من شود؟ حضرت پاسخ داد: الله. ناگهان آن مرد بر زمين افتاد و رسول خدا به سرعت شمشير را برداشت و بالاي سرش ايستاد و گفت: حال، چه کسي تو را از دست من نجات مي دهد؟ آن مرد با التماس گفت: تو بهترين حريف هستي. سپس حضرت او را به اسلام دعوت کرد که نپذيرفت، ولي تعهد کرد که با مسلمين دشمني و جنگ نکند و پيامبر (ص) نيز او را بخشيد. » (11)
از قديم گفته اند: «در عفو لذتي است که در انتقام نيست» و ليکن گاهي انتقام براي آرامش اجتماعي ضروري است به عنوان مثال قرآن درباره ي قاتل، دستور قصاص مي دهد و آن را مايه ي حيات اجتماعي مي داند و حتي با کلمه « اولوالالباب» خردمندان جامعه را مورد خطاب قرار داده تا از حکمت آن غافل نباشند.
بنابراين گذشت نيز براي خود، حد و مرزي دارد که از آن نبايد تجاوز کرد، گذشت از قاتل، سارق مسلح، افراد فاسد و خيانت پيشه، چيزي جز ساده لوحي و کمک به انهدام جامعه نيست. معصومين (ع) نيز در اين گونه موارد با قاطعيت عمل مي کردند. امام حسن عليه السلام قاتل اميرمؤمنان (ع) را گردن زد و امام سجاد (ع) پس از شنيدن خبر کشته شدن قاتلان کربلا سجده ي شکر به جا آورد. به سخن ديگر، عفو و بخشش نسبت به افرادي که به شخص معصوم (ع) بد کرده بودند، سبب بيداري و شرمندگي آنان مي شد که خود، جنبه ي تربيتي و سازندگي داشت ولي چنين رفتاري (عفو) نسبت به پايمال کنندگان حقوق اجتماعي و مفسدان في الارض «تيغ دادن به دست زنگي مست» مي باشد.
بزرگواران با گذشت
معصومين عليهم السلام در زندگي خود، نمونه هاي کمال انساني بودند، و براي بشريت پس از خود، ميراثي بزرگ و با ارزش در مورد رفتار و اخلاق اسلامي، باقي گذاشتند. گذشت، از اوصاف پسنديده اي است که معصومين (ع) در حد اعلا از آن برخوردار بودند و در موارد مختلف بدان عمل مي کردند که به بيان پاره اي از آن مي پردازيم:
الف- عفو زيردستان
رسول خدا (ص) و ائمه ي معصومين (ع) نسبت به اين قشر، توجه خاص داشتند و به امور آنان رسيدگي مي کردند؛ از خطاي آنها مي گذشتند و پس از مدتي آنها را در راه خدا آزاد مي کردند. شخصي نزد رسول خدا (ص) از بدرفتاري خدمتکارانش شکايت کرد. پيامبر فرمود: آنها را عفو کن تا اصلاح شوند آن مرد گفت: اي فرستاده خدا! آنها در بي ادبي و بدرفتاري مثل هم نيستند. (بعضي خيلي نافرماني مي کنند) حضرت فرمود: آنها را ببخش و نسبت به آنها گذشت داشته باش. آن مرد چنين کرد. (12)
معصومين (ع) نيز از خطاي زيردستان و گنهکاران مي گذشتند و گناه آنها را با نيکي، جبران مي کردند.
امام حسن عليه السلام گوسفند زيبايي در خانه نگهداري مي کرد که به آن علاقه مند بود. روزي ديد که پاي گوسفند، شکسته است. از غلامش علت را پرسيد وي پاسخ داد: من شکستم. امام پرسيد: چرا اين کار کردي؟ گفت: مي خواستم شما را ناراحت کنم. امام (ع) لبخندي زد و فرمود: من هم در عوض تو را خوشحال مي کنم؛ تو در راه خدا آزاد هستي. (13)
سيدالشهدا (ع) در کنار بستر امام حسن (ع) حاضر شد در حالي که آن حضرت از درد زهر، به خود مي پيجيد فرمود:
«قبلا هم مرا مسموم کرده بودند ولي اين بار به مرگ مي انجامد. »