پيشگفتار
گوهر انديشه آنگاه در صدف ذهن و جان آدمى مى نشيند كه دريا آشنايى توانا، كران تا كران پهنه معنا را بشكافد و آن شاهكار نهفته در ژرفاى واژه ها را فراچشم گوهر جويان بنشاند.
گوينده و نويسنده دريا آشنا و دريادل ، هر چنه همه توش و توان خويش را در اين تكاپوى عاشقانه سودا مى كند، همواره به فروع آن انديشه گوهرين نظر دارد كه اگر بتابد، جهان از شكوه روشنى اش لبريز مى شود و اگر چنين نبود، آيا خداى حكيم قلم را به سوگند خويش تشرف مى بخشيد و سايبان تشريف را بر سر واژه ها مى گسترد؟
اكنون عرصه اى فراروى عالمان تعهد پيشه گسترده است تا اين انديشه هاى گوهرين را براى جويندگان حقيقت دست يافتنى كنند و اين ، شدنى نيست جز از رهگذر همزبانى و همداستانى با نسلى كه به زبان و حال و هواى ويژه خود را دارد و كم نيستند فرزانگى كه اگر زيبا گفتن و شيوا نوشتن را توانا بودند، بهار را در كوير جان بسيارى از جوانان اين عصر و زمان كى در پى يافتن آن عالمان مى باشند را به ارمغان مى آورد .
سرانجام حمد و ستايش ذات مقدسى را سزاست كه صفاى جلال و جمالش را حدى نباشد، نه انكارش مى توان نمود و نه توصيفش مى توان كرد. فقط او بى همتاست و كفوى برايش نيست . شكر و سپاس بر او زيبنده است كه نعمت هايش از مرز شمارش بيرون و به عصيان بندگان رحمتش را دريغ نمى نمايد.
سلام و صلوات بر سيد مرسلين حضرت خاتم النبيين صلى الله عليه و آله و سلم كه بشر را از ضلالت كفر رهائى بخشيده و زنجير اسارت تعصبهاى كور و كر كننده را از دست و پايش برداشته و او را به منزل سعادت و كمال رهنمون گشت .
بشر در طول تاريخ و در مسير زندگى پرمشقت خود همواره در جستجوى كمال و راهيابى به مقصد نهائى آفرينش خود بوده است ، اما معدود افرادى موفق شده اند به هدف و مقصود برسند و به قله مرتفع انسانيت راه يابند. بقيه همچنان در وادى بى خبرى و سرگردانى ، راه به جايى نبرده اند. اين در حالى است كه همه تلاش انبيا و اوصياى الهى بر اين بوده است كه بشر را از ضلالت و سرگردانى نجات داده و به صراط مستقيم كه همان ايمان و دست يابى به كمالات انسانى است هدايت كنند.
اما دريغ و افسوس كه در اين مسير، عواملى گوناگون راه را بر آنان مسدود ساخته و به ميل خود، نخواستند آن چنان كه بايد آب حيات را در باغ وجود خويش جارى نموده و غنچه انسانيت را در وجود خود شكوفا سازند. بدون ترديد، بايد پذيرفت كه جهل ، عمده ترين سد راه موفقيت انبياء بوده است . البته شيطان ، اين دشمن قسم خورده و سرسخت و نفس اماره سركش را نيز نبايد فراموش كرد هر يك از اينها به تنهايى براى تباهى انسان كافى است .
عجيب اين است كه با آن همه تلاشهاى خستگى ناپذير و مبارزات پيگير از جانب رسولان الهى و رنجها و مصائبى كه بشر در طول تاريخ خويش تحمل نموده هنوز از خواب غفلت بيدار نگشته و پرده جهل و نادانى را كه همچون ابرهاى تيره و تاريك مانع از نورافشانى و هدايت عقل و اجابت دعوت پيامبران عظيم الشاءن است ، كنار نزده و اكنون نيز با در اختيار داشتن ذخاير گرانبها و گنجينه هاى نفيس آسمانى ، بويژه قرآن كريم و روايات اهل بيت عليهم السلام كه به عنوان وديعه هاى الهى به يادگار باقى مانده است و نداى قرآن از آيات شريفه آن در گوشها طنين افكن است ، آنچنان كه شايسته است ، بهره بردارى نمى كنند؛ با اين كه آدمى ، مكلف است از اين رنجها و مصائب و آلام ، خود را نجات داده و در پرتو تعاليم آسمانى ، قرين سعادت و خوشبختى زندگى نموده و خير دنيا و آخرت را به دست آورد.
اين حقيقتى قطعى و مسلم است كه اگر بشر بخواهد به مقام انسانيت برسد چاره اى ندارد جز اينكه به خود آيد و پرده جهل و نادانى را بدرد.