نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: ۩*♥*۩ وضاعین ۩*♥*۩

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar. ۩*♥*۩ وضاعین ۩*♥*۩


    وضع در لغت به معناي گذاشتن، قرار دادن، تغيير جاي دادن است. ولي در اصطلاح منظور نسبت دادن حديث دروغ به ديگري بنا به دلايل مختلف مي‌باشد. موضوع: حديثي است كه دروغگويان آن را به وجود آورده اند و آن را به دروغ به پيامبر اكرم (ص) يا ائمه (ع) نسبت داده‌اند.
    وَضّاعين: صيغه مبالغه مي‌باشد، از ريشه وضع، يعني بسيار وضع كنندگان، در اصطلاح حديثي به آن دسته از افرادي گفته مي‌شود كه بنا به انگيزه‌هاي خاص (به عمد، يا از روي جهل و ناداني) چون نمي‌توانستند سند حديثي را جعل كنند. دست به ساختن سندهاي دروغين زدند كه به پيامبر اكرم (ص) منتهي مي‌شد، سپس حكمتي يا ضرب المثلي – امثال آن را به پيامبر (ص) به دروغ نسبت مي‌دادند.
    پيشينه‌هاي جعل حديث: با نگاهي به قرآن كريم و تفكر در بعضي آيات به روشني مي‌توان دريافت كه جعل حديث يا دروغ پردازي از همان ابتداء حتي قبل از اسلام در آيين يهود نيز ديده مي‌شد آن جا كه خداوند به اهل كتاب خطاب مي‌كند:
    «يا اهل الكتاب لِمَ تلبسون الحقَّ بالباطلِ وتكتمون الحقَّ وانتم تعلمون.»
    «اي اهل كتاب چرا حق را به شكل باطل در مي‌آوريد و حق را كتمان مي‌كنيد. در صورتيكه به آن علم داريد.»
    از اين آيه استنباط مي‌شود كه يهود در خبر رساني و انتقال آن به آيندگان بنا به دلايلي،از روي عمد، اطلاع رساني نادرست مي‌كردند. اين مسير همچنان ادامه پيدا كرد و دروغ سازي در زمان خود پيامبر و دين اسلام نيز وجود داشت كه شاهد اين مدعي آيۀ 6/ سورۀ حجرات مي‌باشد:

    «يا ايَّها الذين آمنوا أِن جائكمْ فاسقٌ بنباء فتبينوا، إِنْ تُصيبوا قوماً بجهالةٍ فَتُصبحوا علي ما فَعَلْتُمْ نادمين.»
    «مؤمنان هرگاه فاسقي براي شما خبري آورد تحقيق كنيد مبادا از روي ناداني به قومي رنجي رسانيد و سخت پشيمان شويد.»



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.

    منع مومنين از پيروي بعضي اخبار بدون تحقيق دلالت بر اين دارد كه در آن زمان كساني بودند كه به دروغ پردازي مي‌پرداختند. نكتۀ ديگر اين كه از چنين اشخاصي با تعبير فاسق ياد شده و اين خود بيانگر توجه بيش از حد دين اسلام به اين موضوع و مذموم بودن عمل مورد بحث است و اين كه قرآن به روشني از عواقب اين امر پرده برداشته و گفته – ظلم و ستم رساندن به ديگران، نهایتا پشيماني مي‌باشد. اما در عصر حاضر بيشتر بحث، پيرامون جاعلين احاديث، پيامبر اكرم (ص) مي‌باشد كه در اين مورد، هيچ اختلافي بين دانشمندان اسلامي وجود ندارد، منتها بر سر تقدم و تأخر آن بحث است كه بعضي با استناد به حديث! «من كذب علّي متعمداً فليتبّوا مقعده في النار.» آن را به زمان حيات رسول خداوند (ص) مي‌دانند و مي‌گويند انتساب دروغ به رسول خداوند از زمان آن حضرت شروع شد و پس از رحلت ايشان گسترش يافت كه احمد امين مصري، شيخ محمد ابوزهره، محمد و ابوريه از اهل سنت و اغلب دانشمندان شيعي بر اين عقيده‌اند؛ بعضي هم آن را مربوط به نیمه دوم خلافت عثمان، پس از خلفاي چهارگانه، اواخر قرن اول هجري مي‌دانند.
    در اين قسمت به بررسي و بيان اهداف وضاعين حديث، مي‌پردازيم:
    1) تعلق خاطر به قبيله و تعصبات قبيله‌اي و حفظ مآثر و افتخارات آن در تمام شهرهاي اسلامي در بعضي ادوار بشدت حكومت مي‌كرد و اين يكي از دلايلي بود كه بعضي را بر آن دانست تا احاديث ساختگي بسازند.
    2) تحقق بخشيدن به هدفي خاص، مثلاً يكي از وضاعين به نام سيف در بعضي از احاديث براي افراد مورد علاقۀ خويش، ملامت و نكوهش مشاهده نموده و يا براي افرادي كه عداوت آنان را به دل داشت مدح و فضيلت احساس نمود، لذا نام‌ها را مجعول نمود تا عیب و قدح دوستان و يا فضيلت و كمال دشمنان ناشناخته بماند.


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.

    3) پرده پوشي سرپوش گذاشتن بر روي اقدامات جمعي از سران قبيله كه مرتكب اشتباه و لغزش نابخشودني شدند به عنوان نمونه، در موضوع اقدامات عايشه و طلحه و زبير با خليفه عثمان، كه منجر به كشته شدن عثمان شد يا كارهايي كه همان سه تن عليه امام علي (ع) صورت دادند تا بالاخره به جنگ جمل منتهي شد چون ايشان همگي از قبيلۀ نزار و مضر بودند سيف بن عمر در رواياتش كوشيده همۀ آنها را از لوث آن اقدامات پاك كند. 4) حديث سازي و تقرب به خدا: وضع حديث و كذب بر رسول خدا (ص) و ثقات، از صحابه و تابعان، در نزد بسياري از علماي اهل سنت، منافاتي با زهد و پرهيزگاري ندارد، بلكه آن را شعار صالحان و عامل تقرب به سوي خداوند مي‌داند و از اينجاست كه، يحيي بن سعيد قطلان، گفته است كه صالحان را در چيزي، دروغگو‌تر از آنها در حديث نديدم.
    5) ترغيب مردم به اعمال نيك: مثل اخبار و احاديث نادرستي كه حديث سازان، دربارۀ فضايل و سوره‌هاي قرآن و ديگر اعمال ساخته‌اند، چنانكه از ابوعصمه، نوح بن مريم مروزي، و محمد بن عكاشۀ كرماني و احمد بن عبدالله جويباري و ديگران روايت شده است، به ابوعصمه گفته شده: كه از كجا از قول عكرمه، ابن عباس، در فضيلت يكايك سوره‌ها مطلب نقل كرده‌اي؟ در جواب گفت: من ديدم مردم از قرآن اعراض كرده و به فقه ابوحنيفه و مغازي محمد بن اسحاق سرگرم شده‌اند از اين رو اين روايات را به عنوان عمل خدا پسندانه ساخته‌ام.
    6) اهداف سياسي: مثل رواياتي كه در رابطه با بحث خلافت ساخته‌اند. البته دلايل ديگري، همچون زنديق بودن يا همان بي ديني بعضي از نويسندگان، ضعف حافظۀ بعضي ديگر و تساهل در اين امر (نقل حديث) را مي‌توان به اين موارد اضافه كرد.




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.


    علائم وضع و جعل حديث:
    1. اعتراف واضع حديث، چنانكه از ابوعصمت (نوح بن مريم) كه به نوح جامع معروف است نقل شده كه خود اقرار كرده، احاديثي در فضايل سوره‌هاي قرآن از قول ابن عباس ساخته شده است.
    2. اين كه در الفاظ حديث غلط‌ هايي از لحاظ قواعد ادبي مشاهده شود يا ركاكتي در ناحيۀ معني وجود داشته باشد، زيرا از پيغمبر كه فصيحترين عرب است و همچنين از ائمه شيعه كه سرآمد فصحاي عربند جمله‌اي با معني زننده و ركيك صادر نمي‌شود.
    3. مفاد و معني حديث، مخالف با عقل يا حس، يا نص قرآن و يا اجماع قطعي باشد، به نحوی كه تأويل آن ممكن نگردد. چنانچه از عبدالرحمن بن زيد نقل شده كه وي از پدرش، از رسول خدا (ص) حديث كرد: كه كشتي نوح دور خانه كعبه طواف كرده و آنگاه در مقام ابراهيم دو ركعت نماز گزارد.
    4. ضمن حديث، دربارۀ موضوعي بي‌اهميت و كوچك، مبالغه زياد شده باشد چنانكه براي بعضي مستحبات، مبالغه‌ها رفته و گزافه‌ها گفته شد.
    5. ناقل حديث كسي باشد كه به دروغ و كذب مشهور و به وضع و جعل حديث معروف باشد.
    6. موضوع حديث چيزي باشد كه متناسب شأن معصوم نيست.

    بررسي حديثي جعلي:
    از ابن عباس آمده است كه رسول خدا فرمود: هيچ درختي در بهشت نيست، مگر آنكه روي برگهايش نوشته شده است، خدايي جز خداي يكتا نيست، محمد رسول خدا (ص) است، ابوبكر صديق است، عمر فاروق است و عثمان صاحب دو نور است.





  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.

    بررسي حديث:
    اين حديث از ساخته‌هاي علي بن جميل رقي است كه طبراني آن را آورده و گفته است كه ساختگي است و علي بن جميل حديث ساز است و تنها اوست كه اين حديث را نقل كرده و معروف بن ابي معروف بلخي آن را دزديده و عبدالعريزين عمر خراساني هم مرد گمنامي است. ابو نعيم آن را از طريق علي بن جميل آورده و مختلي در ديباج آن را از طريق عبدالعزيز بن عمر خراساني چنانكه ذهبي گفته است: عبدالعزيز گمنام و خبر باطل است، پس او آفت آن حديث مي‌باشد.
    ابوالقاسم بن بشران در امالي خود، از طريق محمد بن عبد بن عامر سمرقندي آن را روايت كرده است و سمرقندي همان كذاب و حديث ساز است كه از عصام بن يوسف حديث مي‌كرده و ابن عدي دربارۀ او گفته است: احاديثي روايت كرده كه مورد پيروي نمي‌باشد.
    گذشته از بحث سلسلۀ سند حديث، اگر خود ما بخواهيم از نگاهي عقلي اين حديث را بررسي كنيم چگونه ممكن است اسم افرادي همچون، ابوبكر، عمر، عثمان در كنار نام خداوند و رسولش آمده باشد ولي هيچ سخني از فاطمه (س) و امام علي (ع) و ديگر ائمه نيامده باشد. مگر نه اين است كه پيامبر (ص) در مورد حضرت فاطمه فرمود: فاطمة بضعة مني يا خطاب به علي (ع) گفت تو نسبت به من همچون هارون به موسي هستي، مي‌بيني آنچه را من مي‌بينم و مي‌شنوي آنچه را من مي‌شنوم، جز اينكه تو پيامبر نيستي، نگاهي به آيات قرآن هم مقام اين بزرگواران را بيشتر به ما مي‌شناساند: اكثريت قريب به اتفاق مسلمانان عقيده دارند كه آيۀ:

    «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.»
    دربارۀ اميرالمؤمنين (ع) نازل شده (هر چند بين شيعه و سني دربارۀ قسمت اول آيه اختلاف است ولي قسمت پاياني آيه را اكثراً پذيرفتند) يا در جاي ديگر:
    «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا.»



  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.

    همه مي‌دانند كه آيه در رابطه با فضايل امام علي (ع) و حضرت فاطمه (س) مي‌باشد. و چندين آيۀ ديگر كه در قرآن آمده حالا چطور امكان دارد نام اين بزرگان در كنار رسول خدا و پروردگار متعال نيايد ولي نام عمري كه فاطمه (س) در جريان بيعت گرفتن او و ابوبكر از علي (ع) چنين گفت: « اي ابوبكر، چه زود برخاندان رسول خدا (ص) مكر ورزيدي، به خدا سوگند كه تا هنگام مرگ با عمر سخن نخواهم گفت.»
    نظر حفاظ و علماي اهل سنت و شيعه دربارۀ حديث سازان: حافظ جلال‌الدين سيوطي گفته است، فكر نمي‌كنم كسي از اهل سنت دربارۀ كفر، مرتكب گناهان كبيره فتوي داده باشد مگر شيخ ابو محمد جويني از اصحاب ما (امام شافعيان) كه دربارۀ دروغ بر پيامبر اكرم گفته است. كسي كه عمداً بر رسول خدا دروغ نبود كافر و از دين اسلام بيرون است، در اين فتوا بعضي ديگر مانند امام ناصر الدين ابن منير ه از پيشوايان مالكي‌هاست از او پيروي كرده و اين حكم دلالت مي‌كند كه کذب بر رسول خدا از بزرگترين گناهان است، زيرا هيچ كدام از گناهان كبيره نزد هر فردي از اهل سنت، ايجاب نمي‌كند كه مرتكب شوندۀ آن كافر باشد مگر همين دروغ بستن بر رسول خدا (ص) با توجه به ديدگاه سني‌ها، با نگاهي به آيات قرآن موضع شيعه در اين رابطه به روشني مي‌باشد:
    « وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ.»
    «هيچ مرد و زن با ايماني را در كار خدا و رسولش در مورد امري اختياري نيست.»
    «یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.»
    «اي كسانيكه ايمان آورديد، در هيچ كاري از خدا و رسول پيشي نگيريد و تقواي خدا پيشه كنيد همانا خداوند شنوا و آگاه است.»



  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.

    از اين آيات و آيات ديگري كه در قرآن بيان شده، روشن مي‌گردد كه قرآن شيوۀ عمل و گفتار ائمه معصومين (ع) را تاييد مي‌كند و پيروي از اين شيوه را توصيه و فاصله گرفتن از آن را (كه يكي ئاز مصاديق آن وضع سنت و روايات مي‌باشد) را موجب ضلالت و گمراهي مي‌داند لذا اميرالمؤمنين (ع) در نهج‌البلاغه مي‌فرمايد:
    «أمّا وَصيّتي فَالله لاتشْرِكوا به ؟؟؟ و مُحَمَّداً (ص) فلا تُضّيعوا سُنَّتهُ» «سفارش من به شما در مورد خداوند اين است كه شرك نورزيد و در مورد محمد (ص) اين است كه سنت او را ضايع نسازيد.»
    نتيجه مي‌گيريم كه بزرگان و ائمه ما هميشه اين خطر را درك مي‌كردند بنابراين ما را برحذر مي‌داشتند از اين كه به چنين افرادي اعتماد كنيم يا خداي ناخواسته در زمرۀ آنها باشيم و ديدگاه شيعه با اين توضيحات روشن است.
    در اين قسمت براي بررسي سلسلۀ دروغگويان و حديث سازان به ذكر نام چندين نفر از آنها مي‌پردازيم:
    1) ابان ابن جعفر، بيش از سيصد حديث به نام ابوحنيفه كه هرگز آنها را نگفته بود، آورده است.
    2) ابان ابن فيروز ابي عياش
    3) ابراهيم بن ابي حيه
    4) ابراهيم بن ابي ليث، مصاحب اشجعي، وي دروغگو، حديث ساز و متروك الحديث است.
    5) ابراهيم بن ابي يحيي
    6) ابراهيم بن احمد حراني ضرير
    7) ابراهيم بن احمد عجلي
    8) ابراهيم بن اسحق بن عيسي
    9) ابراهيم بن براء انصاري، نوه انس بن مالك
    10) ابراهيم بن بكر شيباني
    11) ابراهيم بن صرمۀ انصاري
    12) باذام ابوصالح تابعي
    13) بركة بن محمد حبلي
    14) بوية بن محمد بن بويه
    15) بشر بن حسين اصفهاني
    16) بشر بن رافع حارثي، پسر عم ابوهريره
    17) بشر بن عون شاهي، او نسخه‌اي داشت كه در حدود صد حديث ساختگي در آن بود.
    18) بكر بن مختار صائغ
    19) جابر بن عبدالله يمامي عقيلي، كذاب، نادان و كودن بوده است.
    20) جبارة بن المغلس، ابو محمد حمّاني يحيي گفته است كه او كذاب است.
    البته اين فقط شمار اندكي از جاعلين حديث بود كه ذكر شد وگرنه شمار آنها به بيش از هفتصد نفر مي‌رسد كه در كتاب‌هاي مختلف آمده است.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. تشكر


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi