از اين آيات و آيات ديگري كه در قرآن بيان شده، روشن ميگردد كه قرآن شيوۀ عمل و گفتار ائمه معصومين (ع) را تاييد ميكند و پيروي از اين شيوه را توصيه و فاصله گرفتن از آن را (كه يكي ئاز مصاديق آن وضع سنت و روايات ميباشد) را موجب ضلالت و گمراهي ميداند لذا اميرالمؤمنين (ع) در نهجالبلاغه ميفرمايد: «أمّا وَصيّتي فَالله لاتشْرِكوا به ؟؟؟ و مُحَمَّداً (ص) فلا تُضّيعوا سُنَّتهُ» «سفارش من به شما در مورد خداوند اين است كه شرك نورزيد و در مورد محمد (ص) اين است كه سنت او را ضايع نسازيد.»
نتيجه ميگيريم كه بزرگان و ائمه ما هميشه اين خطر را درك ميكردند بنابراين ما را برحذر ميداشتند از اين كه به چنين افرادي اعتماد كنيم يا خداي ناخواسته در زمرۀ آنها باشيم و ديدگاه شيعه با اين توضيحات روشن است.
در اين قسمت براي بررسي سلسلۀ دروغگويان و حديث سازان به ذكر نام چندين نفر از آنها ميپردازيم:
1) ابان ابن جعفر، بيش از سيصد حديث به نام ابوحنيفه كه هرگز آنها را نگفته بود، آورده است.
2) ابان ابن فيروز ابي عياش
3) ابراهيم بن ابي حيه
4) ابراهيم بن ابي ليث، مصاحب اشجعي، وي دروغگو، حديث ساز و متروك الحديث است.
5) ابراهيم بن ابي يحيي
6) ابراهيم بن احمد حراني ضرير
7) ابراهيم بن احمد عجلي
8) ابراهيم بن اسحق بن عيسي
9) ابراهيم بن براء انصاري، نوه انس بن مالك
10) ابراهيم بن بكر شيباني
11) ابراهيم بن صرمۀ انصاري
12) باذام ابوصالح تابعي
13) بركة بن محمد حبلي
14) بوية بن محمد بن بويه
15) بشر بن حسين اصفهاني
16) بشر بن رافع حارثي، پسر عم ابوهريره
17) بشر بن عون شاهي، او نسخهاي داشت كه در حدود صد حديث ساختگي در آن بود.
18) بكر بن مختار صائغ
19) جابر بن عبدالله يمامي عقيلي، كذاب، نادان و كودن بوده است.
20) جبارة بن المغلس، ابو محمد حمّاني يحيي گفته است كه او كذاب است.
البته اين فقط شمار اندكي از جاعلين حديث بود كه ذكر شد وگرنه شمار آنها به بيش از هفتصد نفر ميرسد كه در كتابهاي مختلف آمده است.