اصول اربعمائه
اصل در لغت عرب چنين آمده است:
«اصل يك چيز اساسي و بنياني است كه آن چيز بر روي آن برپا ميشود و معمولاً اين كلمه در مقابل فرع به كار ميرود؛ آن هم فرعي كه برخاسته از همان اصل باشد».
چنانكه قرآن كريم ميفرمايد:
« كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء » ( ابراهيم/24)
«همانند درختي پاك كه ريشهاش در زمين وشاخههايش در آسمان است.»
در اصطلاح، واژه «اصل» در كنار و قسيم كتاب به كار برده شده است؛ مثلاً در شرح حال زندگي برخي اشخاص گفته شده: «زيد نرسي له كتاب و اصل؛ زيد نرسي هم صاحب كتاب و هم صاحب اصل بوده است.»
فرق اصل و کتاب
«اصل عبارت از كلام و بيانات معصوم(ع) است؛ در صورتي كه كتاب يا مصنف عبارت از همين مجموعه است، همراه با استنباطاتي از مؤلف در مورد سخنان امام (ع)»
"شيخ آغا بزرگ تهراني" مينويسد:
«اصل در حديث بر بخش خاصي از كتب حديث اطلاق ميشود ولي كتاب شامل همه نوع نوشتهاي حديثي ميباشد. اصل در واقع به همان معناي لغوي آمده است؛ زيرا كتاب حديث، اگر عين سخن ائمه (ع) باشد، وجود چنين احاديثي براي كساني كه ميخواهند مطلبي در مورد آن حديث بنويسند، وجودي ابتدايي و اصلي است به همين دليل به اين گونه مجموعهها اصل ميگويند»
اصول اربعمأة به 400 اثري ميگويند كه توسط اصحاب ائمه نوشته شده بود. موضوع اين مجموعههاي حديثي، كلمات ائمه در موضوعات گوناگون بوده است.
"شيخ بهايي" در مشرق الشمسين يكي از قرينههاي صحت حديث نزد علماي شيعه را وجود آن در چند اصل يا تكرار آن در يك اصل و يا وجود حديث در يك اصل كه صاحب اصل از افراد قابل اطمينان قطعي (اصحاب اجماع) نزد شيعه ميداند و همين امر حاكي از اعتماد قدما به محتويات اصول مزبور ميباشد.
ظاهراً علت اعتماد به اصول مزبور اين است كه معمولاً اصحاب ائمه عليهمالسلام هنگام شنيدن حديث از امام بدون فوت وقت آن را مينوشتهاند كه قهراً احتمال فراموشي يا كم و زياد شدن متن آن كمتر است.