نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: مشایخ در علم حدیث

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar. مشایخ در علم حدیث

    مشایخ در علم حدیث
    ----------------------------------------------------

    معناي لغوي:مشايخ جمع شيخ و در لغت به مردي كه سن او زياد باشد يا از پنجاه گذشته تا هشتاد سالگي و به صورت كلي آنكه در چهره او آثار پيري هويدا شود، اطلاق مي گردد.
    معناي اصطلاحي:شيخ در دانش دراية الحديث بر معناي واحدي دلالت مي كنند و به معني استاد روايت و كسي است كه از وي حديث را فرا مي گيرند گفته مي شود. ولي معمولاً بر كساني اطلاق مي شود كه در اين علم مرجعيت علمي حديث به دليل كثرت محفوظات روايي و رقت در ضبط و نقل حديث باشند.
    مشايخ حديث، محل انتشار و اخذ روايات بودند. راويان به طريق گوناگون حديث را از مشايخ دريافت مي كردند. تحمل حديث راويان از مشايخ گاه به صورت مشافهه، گاه به صورت املاء شيخ بر شاگرد و در مواقعي نيز از طريق اجازه اي بوده كه شيخ به شاگرد خود براي نقل روايات صادر مي كرده است. وصيت، كتابت، اعلام، و مناوله نيز انواعي ديگر از طريق تحمل حديث راويان از مشايخ مي باشند.
    تعبير مشايخ از حيث رجالي در مورد اساتيد حديث به خودي خود هيچ دلالتي بر مدح يا قبح شخصي ندارد يعني شيخ حديث با غير، هيچ فرقي ندارد. اما راجع به شيخ اجازه (استادي كه از نظر علمي مشهور هست و براي راويان اجازه روايت كتب و احاديث را صادر مي كند) جمعي از صاحب نظران بر آنند كه اشاره به مدح است، بلكه برخي ديگر نيز مي گويند اشاره به وثاقت شيخ حديث مي باشد.
    شيخ بهايي و ابو علي حائري در مقدمه منتهي المقال اين قاعده را از الفاظ دال بر مدح و تعديل رواي و آن را موجب نقل روايت وي دانسته اند. علامه بحر العلوم نيز شيوخيت اجازه را از راههاي توفيق راوي مي داند وي درباره سهل بن زياد مي گويد: بدان كه نقل روايت از سهيل بن زياد [گر چه گفتيم او ثقه نيست] صحيح است زيرا او از مشايخ اجازه است به جهت اين كه در طبقه آنها واقع شده پس به صحت روايت ضرر نمي رساند، شهيد ثاني نيز، محمد بن اسماعيل نيشابوري را از مشايخ اجازه دانسته و معتقد است كه در مورد آنها نيازي بر نص تزكيه نيست.
    علامه سيد محمد مجاهد نيز آن را نپذيرفته و معتقدند اگر ثابت شود كه «مستجيز» (كسي كه از شيخ خود اجازه حديث طلب مي كند از ضعفا روايت نمي كند و كساني را كه از ضعفاء روايت مي كند طعن مي زند) شيوخيت اين گونه اشخاص، قطعاً بر توثيق دلالت مي كند. خصوصاً زماني كه شيخ اجازه از عالمان مشهور باشد.
    ولي در عين حال بعضي از فقها قانون فوق را منكر شده اند و تصريح كرده اند كه شيخوخيت اجازه بر توثيق و مدح دلالت نمي كند. چنانكه آيت الله خويي به نقد اين قاعده پرداخته است. و معتقدند كه شيخوخيت اجازه بر وثاقت و مدح راوي دلالت نمي كند. و بر همين اساس نيز روايات «عبدالواحد بن عدوس» و «محمد بن قتيبه» را رد كرده اند.
    قاعده شيوخيت اجازه، از عصر شهيد اول مورد توجه فقهاء قرار گرفت و نوعاً نيز آن را مفيد توثيق دانسته اند.
    به طور كل مي توان گفت شيخ اجازه داراي مقامي است كه راويان از چنين مقامي برخوردار نيستند.






  2. تشكرها 3

    نرگس منتظر (26-03-2011)

  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi