نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9

موضوع: ◄*♥*►تعریف تقوا از با تقواترین مرد خدا◄*♥*►

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    ◄*♥*►تعریف تقوا از با تقواترین مرد خدا◄*♥*►




    تعریف تقوا از با تقواترین مرد خدا




    تقوا در نهج البلاغه نیرویی است روحانی که بر اثر تمرین های زیاد پدید می آید و پرهیزهای معقول و منطقی از یک طرف سبب و مقدمه پدید آمدن این حالت روحانی است که بر اثر تمرین های زیاد پدیدمی آید و پرهیزهای معقول ومنطقی از یک طرف سبب پدیدآمدن این حالت روحانی است و از طرف دیگر معلول و نتیجه آن است و از لوازم آن به شمارمیرود در این حالت روح را نیرومند وشاداب می کند و به آن مصونیت می دهد .

    تقوا یکی از کلمات شایع و متداول دینی می باشد که بسیار در سخنرانی ها و مواعظ از آن استفاده می شود.
    مولایمان علی (علیه السلام) نیز به وفور درباره تقوا سخن گفته است.
    اما آنچه حائز اهمیت است آن است که باید مقصود و مراد او را از این واژه دریافت و به معنا و محکی آن توجه کرد .
    تعریف شایع و عامی که از تقوا ارائه میشود معمولاً مرادف با (پرهیزکاری )بوده است یعنی هر زمان با واژه تقوا روبه رو می شویم آنچه از این واژه در ذهنمان معنا می گردد پرهیزکاری است .اگر این کلمه به صورت اسمی استعمال گردد مثلاً خود کلمه تقوا و یا (متقین )به پرهیزکاری ترجمه می گردد و اگر به شکل فعلی استعمال شود بویژه اگر فعل امر باشد به معنای خوف و ترس ترجمه می شود مثلاً در ترجمه
    «اتقوا الله » یا «اتقوا النار» گفته می شود از خدا بترسید و بتر سید از آتش جهنم .اما این ترجمه حق مطلب را درباره کلمه تقوا و حقیقت تقوا ادا نمی کند ،پرهیزکاری جزئی از تقوا محسوب می گردد نه همه آن و این ترجمه و ترادف صرفاً معنای سلبی از آن را القاء می کند .

    تقوا از ماده «وقی»می باشد که به معنای حفظ،صیانت و نگهداری است .
    راغب در کتاب مفردات قرآن می گوید وقایه عبارت است از محافظت چیزی از هرچه به او زیان می رساند و تقوا یعنی نفس را محافظت کردن از آنچه درباره آن بیم می رود .تقوا در عرف شرع نگهداری نفس از آنچه انسان را به گناه می کشاند می باشد .
    (مفردات قرآن /ص 531)




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 15-09-2014 در ساعت 02:49
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  2. تشكرها 9

    parsa (15-03-2011), ملکوت* گامی تارهایی * (14-03-2011), مدير اجرايي (19-05-2012), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (15-09-2014), رضا نجفی (14-04-2012), سابحات (15-09-2014), شهاب منتظر (19-05-2012)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0



    معنا و حقیقت تقوا را چه می توان دانست ؟

    از معنایی که برای تقوا ارائه شد تا حدودی می توان حقیقت آن را از نظر اسلام در نظر گرفت .
    به یک معنا تقوا را اینگونه شرح داد که انسان برای بقای خویش و رسیدن به حقیقت انسانیتش نیاز به گذر از مراحل و مراتبی را دارد ،
    به زبان ساده انسان دراین دنیا در حال مبارزه و جنگ و جدال با امور ضد و نقیض حاکم براین عالم است چرا که این دنیا،
    دنیای اضداد است و آدمی اسیر این تناقضات اما برای رسیدن به غایت خویش باید خود را در برابر این تناقضات حفظ و نگهداری کند و این است معنا و مقصود از تقوا.




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 15-09-2014 در ساعت 02:46
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  5. تشكرها 9

    parsa (15-03-2011), ملکوت* گامی تارهایی * (14-03-2011), مدير اجرايي (19-05-2012), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (15-09-2014), رضا نجفی (14-04-2012), سابحات (15-09-2014), شهاب منتظر (19-05-2012)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0



    انواع تقوا :

    اما در باب کیفیت تقوا دو حالت را می توان متصور داشت به عبارت دیگر تقوا به دو شکل ممکن است صورت بگیرد تقوای ضعف و تقوای قوت ، تقوای ضعف همان است که میتوان آن را با عنوان کناره گیری از دنیا و جمع و اجتماع شناخت
    مثال ساده و روشن برای این امر کناره گیری از محیط آلوده برای جلوگیری از بیماری می باشد و تقوا به معنای پرهیزکاری ابتداً همین معنا را به ذهن می رساند ،یعنی پرهیز از گناه و پرهیز از محیط و موجبات گناه و فاصله گرفتن از شرایط و محیطی که امکان لغزیدن پای آدمی فراوان است و آنچه پس از این القاء خواهد شد معنا ی انزوا و دوری از اجتماع و کنج عزلت اختیار کردن خواهد بود .این شکل را می توان ضعیفترین صورت تقوا دانست و آنچه سعدی در گلستان آورده را می توان مصداقی بر این شکل و صورت از تقوا دانست :




    بدیــدم عابدی در کوهساری

    قنـاعت کــرده از دنیا به غاری

    چرا گفتم به شهر اندر نیایی
    که باری بنـد از دل برگشایی؟

    بگفـت آنجـــا پریرویان نغزند
    چوگِل بسیار شد پیلان بلغزند






    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 15-09-2014 در ساعت 02:54
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  7. تشكرها 9


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0



    اما درباره تقوای قوت می توان گفت این والاترین مرحله تقواست .

    انسان با حصول این تقوا خواهد توانست خود را در سخترین شرایط و در میان متشنج ترین محیط و حوادث حفظ نموده و کوچکترین خطایی را مرتکب نشود حال این انسان چون فردی می ماند که خود را در برابر بیماری واکسینه کرده بنابراین این مصونیت را در خود به وجود می آورد و در این حال حتی می تواند به کمک بیماران شتافته و آنان را نیز از خطا نجات دهد،و همین معناست که در نهج البلاغه مراد و مقصود مولایمان است .
    ((تقوا در نهج البلاغه نیرویی است روحانی که بر اثر تمرین های زیاد پدید می آید و پرهیزهای معقول و منطقی از یک طرف سبب و مقدمه پدید آمدن این حالت روحانی است که بر اثر تمرین های زیاد پدیدمی آید و پرهیزهای معقول ومنطقی از یک طرف سبب پدیدآمدن این حالت روحانی است و از طرف دیگر معلول و نتیجه آن است و از لوازم آن به شمارمیرود در این حالت روح را نیرومند وشاداب می کند و به آن مصونیت می دهد .
    نهج البلاغه تقوا رابه عنوان یک نیروی معنوی و روحانی که بر اثر تمرین و ممارست و تمرین پدید می آید و به نوبه خود آثار و لوازم و نتایجی دارد و از آن جمله آسان شدن پرهیز از گناه است معرفی می کند.))

    (سیری درنهج البلاغه /شهید مطهری/ص 217)حضرت علی (علیه السلام )


    تقوا را اینگونه معرفی می کند :
    «انّ تَقوی الله حَمَت اَولیاءَالله مَحارِمَهُ وَ الزَمَت قُلوبَهُم مَخافَتهُ حتّی اَسهرت لیالِیَهم و اَظمَات هَواجِرَهُم» ؛
    تقوای الهی اولیای خدا را درحمایت خود قرار داده ،آنان را از تجاوز به حریم منهیات الهی باز داشته است و ترس از خدا را ملازم دلهای آنان قرار داده است تا آنجا که شبهایشان را بی خواب (به سبب عبادت ) و روزهایشان را بی آب (به سبب روزه )گردانیده است .
    (نهج البلاغه/خطبه 113)

    دراینجا علی (علیه السلام )تصریح می کند که:
    تقوا چیزی است که پرهیز از محرمات الهی و همچنین ترس از خدا لوازم و آثار آن است پس در این منطق تقوا نه عین پرهیز است و نه عین ترس از خدا بلکه نیرویی است روحی و مقدس که این امور را به دنبال خود دارد .






    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 15-09-2014 در ساعت 02:56
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  9. تشكرها 6

    parsa (15-03-2011), مدير اجرايي (19-05-2012), رضا نجفی (14-04-2012), شهاب منتظر (19-05-2012)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0



    «فَانَّ التَقوی فِی الیَومِ الحِرزُ وَ الجُنت وَ فی غَدٍ الطَّریقُ الی الجنَّتِ » ؛
    همانا تقوا در امروز دنیا برای کسانی به منزله یک سپر و در فردای آخرت راه به سوی بهشت است .
    (نهج البلاغه /خطبه 233)

    بنابراین معنای حقیقی و تام تمام تقوا را می توان آن ملکه و قدرت و اراده ایی که در روح آدمی پدید آمده و اورا قادر می سازد که این نفس سرکش و أماره را مطیع و رام خویش سازد ،دانست .
    تقوا نوعی مصونیت و حمایت و حفاظت وصیانت می باشد تقوا در آدمی حالت معنوی و روحانی را ایجاد می کند که این حالت حافظ و نگهبان او از گناه بوده و ترس از خدا و پرهیزکاری یکی از نتایج آن می باشد و نه همه آن.

    در قرآن کریم از تقوا به عنوان جامه تعبیر شده
    «و لباسُ التَّقوی ذلِکَ خَیرٌ»
    تقوا که نیکوترین جامه است.
    (سوره اعراف آیه26)

    همانگونه که لباس ،حفاظ و پوششی برای انسان است تقوا نیز نوعی محافظ برای وی به حساب می آید حضرت علی (علیه السلام )در خطبه 191 می فرمایند :
    تقوا را حفظ کنید و به وسیله تقوا برای خود مصونیت را فراهم سازید.

    و یا در خطبه 233 می فرمایند:
    خواب خویش را به وسیله تقوا به بیداری تبدیل کنید و وقت خود را با آن به پایان برسانید و احساس آن را در دل خود زنده نمایید و گناهان خود را با آن بشویید ... همانا تقوا را صیانت کنید و خود را در صیانت تقوا قرار دهید .و یا می فرمایند :شمار ا سفارش می کنم به تقوا .
    همانا تقوا حق الهی است بر عهده شما و پدیدآورنده حقی است از شما بر خداوند.سفارس می کنم که با مدد از خدا به تقوا نائل گردید و با مدد تقوا به خدا برسید .

    امید است با بیان این تفاوت میان تعریف عام و عرفی از تقوا و معنا ومقصود حقیقی آن، تقوای حقیقی را به کار گرفته و بدین وسیله روشن بینی و بصیرت را نصیب خودساخته و به یاری آن به سر منزل مقصود رسیم .





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 15-09-2014 در ساعت 02:58
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  11. تشكرها 7

    parsa (15-03-2011), مدير اجرايي (19-05-2012), نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* (15-09-2014), رضا نجفی (14-04-2012), شهاب منتظر (19-05-2012)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض





    در تعریف تقوا گفته اند: «حفظ كردن نفس است از آنچه بیم ضررش می رود.»[1]
    بخشی از ضررها را عقل سلیم تشخیص می دهد و بخشی را شرع مقدس بیان كرده است و با توجه به این كه خواسته های عقل سالم مورد امضای شرع می باشد معنای اصطلاحی تقوا در سخن امام صادق ـ علیه السلام ـ خلاصه می شود:

    «... اَن لا یفْقِدَكَ اللهُ حَیْثُ اَمرَكَ و لا یَراكَ حیثُ نَهاكَ»[2]
    (تقوا یعنی) آنجا كه خداوند دستور داده حاضر باشی، تو را غایب نبیند و آنجا كه نهی كرده، تو را مشاهده نكند.
    بنابراین انسان باتقوا كسی است كه افكار، كردار و گفتار خویش را با معیار عقل و شرع تنظیم كند و هیچ كاری را بدون مشورت آن دو انجام ندهد و فرمان آنها را نیز زیر پا نگذارد.

    جایگاه تقوا در اخلاق اسلامی
    در فرهنگ دینی، ركن اساسی اخلاق اسلامی تقواست و بدون آن، اخلاق و ایمان مفهومی ندارد همان طور كه امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود:
    «التَّقوی رَئیسُ الاَخلاقِ»[3] و «لاینْفَع الایمانُ بِغیرِ تقوی»[4]

    ارزندگی های دیگر تقوا عبارتند از:

    1 . ملاك كرامت آدمی

    درجه تقوا با درجات قرب الی الله و ارزشمندی انسان، نسبت مستقیم دارد و هر چه آدمی با تقواتر باشد به درگاه ربوبی نزدیكتر و از ارزش بیشتر برخوردار است. قرآن مجید بر این حقیقت، تصریح می كند:
    «... انَّ اكرَمَكُم عندَ اللهِ اَتقیكُمْ اِنَّ اللهَ علیمٌ خَبیرٌ»[5]
    گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، همانان خداوند بسیار دانا و آگاه است.

    2 . معیار پذیرش اعمال
    در دستگاه الهی، دو عنصر ارزشمند معیار قبولی اعمال قرار می گیرد كه عبارتند از اخلاص و تقوا. این دو اكسیر گرانبها با هر عملی همراه شوند آن را به درجه قبول می رسانند. و فقدان هر یك از آنها نیز، عمل را از درجه اعتبار ساقط می كند. گرچه از كمیّت قابل توجهی نیز برخوردار باشد. قرآن مجید، این نقش ارزنده تقوا را چنین بازگو می كند:
    «... انَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقینَ»[6]
    همانا خداوند (اعمال نیك و صالح را) تنها از باتقوایان می پذیرد.

    همچنین عنصر تقوا سبب ارزشمندی مضاعف عمل صالح می گردد و اگر عمل، كم و كوچك هم باشد، آن را بزرگ و فراوان می كند، امام متقیان،‌علی ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید:
    «لا یَقِلُّ عَمَلٌ معَ التَّقوی و كیَفَ یَقِلُّ ما یُتَقَبَّلُ»[7]
    هیچ عملی همراه با تقوا، اندك نیست، چگونه چیزی كه قبول می شود، كم شمرده شود؟

    یكی از یاران امام صادق ـ علیه السلام ـ به نام مفضّل بن عمر می گوید:
    «خدمت امام صادق ـ علیه السلام ـ بودم، موضوع اعمال مطرح شد، من گفتم: عملم اندك و ضعیف است امام فرمود: خاموش باش و از خدا آمرزش بخواه! سپس فرمود: عمل اندك همراه با تقوا بهتر از عمل بسیاری است كه خالی ازتقوا باشد. پرسیدم: چگونه؟ فرمود: آری! همانند مردی كه به دیگران غذا می دهد، با همسایگانش مدارا می كند، درِ خانه اش به روی دیگران باز است ولی (با همه‌ این اعمال) چون در كار حرام به رویش باز شود، بدان درآید. این عمل (زیاد) بدون تقواست. اما مرد دیگری هیچ یك از اعمال یاد شده را انجام نمی دهد ولی اگر در برابر حرامی قرار بگیرد، آن را مرتكب نمی شود. (این هم عملِ كمِ باتقوا!)»[8]

    3 . مركب راهوار سعادت
    رسیدن به سعادت ابدی، آرمان فطری همه انسانهاست ولی بیشتر آنها در تشخیص راه سعادت، به اشتباه می روند، از دیدگاه اسلام، تقوای الهی، مركب راهواری است كه صاحب خویش را به سر منزل سعادت می رساند، امام سعادتمندان دنیا در این باره می فرماید:
    «اَلا و اِنَّ التَّقوی مَطایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلیها اَهلُها و اُعطُوا اَزمَّتَها فَاَورَدَتْهُمُ الجنَّهَ»[9]
    آگاه باشید كه تقوا مركب رامی است كه اهلش بر آن سوار شده، زمام آن را به دست دارند و آنان را به بهشت خواهد رساند.

    قرآن مجید این فرجام نیكو را برای متقیان حتمی دانسته، نخست می فرماید:
    «... و اعلَموا اَنَّ اللهَ مَعَ المُتَّقینَ»[10]
    بدانید كه خدا با متقیان است.

    این همراهی، فیض و عنایت خاصّ الهی را نصیب انسان با تقوا می كند به گونه ای كه محبوب خدا می شود:
    «بَلی مَن اَوْفی بِعَهدِهِ و اتَّقی فَاِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَقینَ»[11]
    آری، هر كس به عهدش وفا كند و تقوا را پیشه سازد (بداند كه) همانا خداوند،متقیان را دوست دارد.

    و در نهایت،‌این تفضّل و محبّت الهی، متّقی را در عالیترین منزل سعادت جای می دهد چنان كه فرمود:
    «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ * فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیكٍ مُقْتَدِر»ٍ[12]
    یقیناً متقیان در باغها و نهرها (ی بهشتی) جای دارند، در جایگاه صدق، نزد پادشاه مقتدر.










       



    [1] . مفردات، راغب اصفهانی، واژه وقی.
    [2] . بحارالانوار، ج 67،ص 285.
    [3] . شرح غررالحكم، ج 1، ص 194.
    [4] . همان، ج 6، ص 412.
    [5] . حجرات (49)، آیه 13.
    [6] . مائده (5)، آیه 27.
    [7] . نهج‌البلاغه، حكمت 91، ص 1129.
    [8] . اصول كافی، ج 2، ص 76.

    [9] . نهج‌البلاغه، خطبه 16، ص 67.

    [10] . توبه (9)، آیه 36.

    [11] . آل عمران (3)، آیه 76.

    [12] . قمر (54)، آیات 54 ـ 55.



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 15-09-2014 در ساعت 03:08
    امضاء

  13. تشكرها 4


  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض




    4 . آثار ارزشمند
    در لابه لای آیات شریف قرآن، فواید گرانقدری برای عنصر تقوا شمرده شده كه بر ارج و ارزش آن بسی افزوده است و نشان می دهد كه تقوا موتور متحرك خوبیها و سرچشمه فضایل انسانی و سجایای اخلاقی است. شمارش همه آثار تقوا مجال دیگری می طلبد. تنها برای تذكار، برخی را سیاهه می كنیم:
    1 . سبب شكستن بن بست های روحی، اجتماعی و حل مشكلات اقتصادی می شود.[13]
    2 . به مؤمن، عزّت و سربلندی می بخشد.[14]
    3 . در برابر وسوسه های شیطان، مصونیت ایجاد می كند.[15]
    4 . بركات آسمانی را نازل می كند.[16]
    5 . پیروزی و رستگاری به بار می آورد.[17]
    6 . بصیرت و معیار تشخیص حق از باطل را ارزانی می دارد.[18]
    7 . بخشش گناهان و پاداش بزرگ در پی دارد.[19]

    راه های تقویت تقوا
    میل به خوبی ها و گریز از زشتی ها در اندرون انسان ها وجود دارد و كمتر كسی یافت می شود كه فطرتاً چنین نباشد و رسالت پیامبران و مربّیان انسان ها،‌تقویت و تربیت این روحیه در جامعه‌ بشری است و تحقق این هدف مقدس از راه های گوناگونی امكان پذیر است از جمله:
    1 . كسب علم
    آگاهی از معارف دینی و دانستن حكم خدا و نظر شرع و عقل، لازمه تقواپیشگی است و كسی كه از كارهای زشت و زیبا خبر ندارد، نمی تواند آنها را ترك كند و اینها را به جای آورد، قرآن مجید، عالی ترین درجه تقوا را ـ كه خوف و خشیت الهی است ـ منحصر در قشر ارزشمند دانشمندان كرده، می فرماید:
    «اِنَّما یخشَی اللهَ مِنْ عبادِهِ الْعُلماءُ»[20]
    تنها بندگان دانشمند خدا از او می ترسند.

    2 . ایمان به خدا
    در بیشتر آیات و روایات،‌تقوا با واژه مقدّس «الله» همراه است و بیانگر آن است كه در واقع، «تقوا»، در رابطه با خدا و ایمان به عالم غیب معنا پیدا می كند و باید گفت: یك واژه صد در صد دینی و اسلامی است. قرآن مجید نیز در موارد متعددی، تقوا را مشروط بر ایمان به خدا كرده،‌می فرماید:
    «... وَ‌ اتَّقوُا اللهَ اِنْ كُنْتُم مُؤْمِنینَ»[21]
    اگر مؤمن هستید، تقوای الهی پیشه كنید.

    امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ نیز در این باره می فرماید:
    «اتَّقُوا اللهَ الَّذی اِنْ قُلتُم سَمِعَ وَ اِنَ اَضمَرتُمْ عَلِمَ»[22]
    تقوای خدایی را پیشه كنید كه اگر بگویید می شنود و اگر پنهان كنید می داند.

    از سوی دیگر، ایمان بدون تقوا نیز ایمان واقعی نیست و ارزش چندانی ندارد. به گفته همان امام:
    «لا یَنْفَعُ الایمانُ بِغَیرِ تَقْوی»[23]
    ایمان بدون تقوا سود نمی دهد.

    3 . پرستش خدا
    اگر تقوا را به سنگری تشبیه كنیم كه مؤمن در آن به جنگ با شیطان می پردازد، عبادت و پرستش، نقش ارتباط مستمرّ و دریافت فرمان و كمك از فرمانده مطلق هستی را ایفا می كند و هر چه این ارتباط قوی تر و بیشتر باشد، رزم، سنگر و رزمنده نیز قوی تر و محفوظ ترند و مأموریت نیكوتر انجام می گیرد و اگر برعكس، ارتباط ضعیف و اندك باشد، آسیب پذیر خواهند شد. قرآن مجید این واقعیت را در دو آیه بیان كرده است؛ نخست درباره مطلق عبادت می فرماید:
    «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[24]
    «ای مردم، پروردگارتان را كه شما و پیشینیان شما را آفریده بپرستید، شاید تقوا پیشه كنید»

    درباره عبادت خاصی چون روزه می فرماید:
    «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[25]
    ای كسانی كه ایمان آورده اید، روزه بر شما مقرّر شده، همان گونه كه بر پیشینیانتان مقرر شده بود، شاید متّقی شوید.

    به دلایل یاد شده، متّقیان واقعی، عاشق عبادتند و علاوه بر عبادت های واجب ـ كه شرط اولیه ایمان و تقواست ـ در هر فرصت مناسبی به راز و نیاز با بی نیاز مطلق می پردازند و با بال تقوا در ملكوت معنویت به پرواز درمی آیند و در این پرواز، بال هایشان نیز قوّت بیشتری می یابد. امام متقیان، علی ـ علیه السلام ـ درباره آن می فرماید:
    با گسترده شدن پرده سیاه شب، برپا ایستاده، به تلاوت بخش هایی از قرآن می پردازند، آن را با ترتیل و تأمّل می خوانند و در غم و اندوه (آخرت) فرو می روند و دوای دردشان را از آن جستجو می كنند وقتی به آیه ای شوق انگیز می رسند، در آن طمع می كنند و دل می بندند گویا چشم انداز آینده خویش را در آن می نگرند و هر گاه به آیه ای هراس انگیز بر می خورند گوش های دلشان را بدان می سپارند. گویا فریاد و خروش دوزخ را در بن گوش های خود می شنود.







       




    [13] . طلاق (65)، آیه 2 ـ 4، و نهج‌البلاغه، خطبه 130، ص 403.
    [14] . بحارالانوار، ج 67، ص 285، حدیث 7: و اصول كافی، ج 2، ص 76، حدیث 8.
    [15] . اعراف (7)، آیه 201.
    [16] همان،‌آیه 96.
    [17] . مائده (5)، آیه 100.
    [18] . انفال (8)، آیه 29.
    [19] . طلاق (65)، آیه 5.
    [20] . فاطر (35)، آیه 28.
    [21] . مائده (5)، آیات 57، 88 و 112.
    [22] . شرح غررالحكم، ج 2، ص 246.
    [23] . همان، ج 6، ص 412.
    [24] . بقره (2)، آیه 21.
    [25] . همان،‌آیه 183.



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 15-09-2014 در ساعت 03:04
    امضاء


  15. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض




    از این رو كمرهایشان را (برای ركوع) خم می كنند و پیشانی، زانوها،‌كف دستها و نوك پاهای خود را برای (سجده) بر خاك می نهند و از خدای بزرگ، آزادی از دوزخ را می طلبند.[1]

    4 . چشم پوشی از مادّیات

    از دیدگاه قرآن، مظاهر مادّی دنیا «مطاع اندك»[2] است و ارزش آن را ندارد كه همّت انسان را به خود معطوف دارد. متقیان ضمن فعالیت های گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... همیشه دل در گروه معشوق واقعی دارند و بر آوردن نیازهای بعد مادّی زندگی را از واقع بینی و تحلیل صحیح مسائل مادّی باز نمی دارد، انسان متّقی، با الهام گیری از كتاب و پیامبر خدا، همه مظاهر مادّی حتّی جسم خویش را فناپذیر می داند و چنین بینشی سبب می شود كه؛
    ـ نفس را از گرایش های ناروای دنیایی، باز دارد.
    ـ از افراط و تفریط در پاسخ دادن به غرایز حیوانی، خودداری كند.
    ـ از خصومت ورزی، ثروت اندوزی، جاه طلبی و ... پرهیز نماید و ....

    امثال چنین اقداماتی، از نتایج تقواست و هر قدر، مؤمن از دلبستگی به دنیا فاصله بگیرد، به تقوای حقیقی نزدیك تر می شود. امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ در كلام نغز و شیوایی، این ارتباط را چنین بیان می كند:
    حَرامٌ عَلی كُلِّ قَلْبٍ مُتَوَلِّهٍ بِالدُّنیا اَنْ یَسْكُنَهُ التَّقوی»؛[3]
    بر هر قلب فریفته دنیا حرام است كه تقوا در آن جای گیرد.



       




    [1] . نهج‌البلاغه، خطبه 183، ص 612 ـ‌613.
    [2] . «قُل مَتاعُ الدّنیا قَلیلٌ» نساء (4)، آیه 77.
    [3] . شرح غررالحكم، ج 3، ص 405.
       

    علي اصغر الهامي نيا - اصول اخلاق اسلامي، ص 25



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 15-09-2014 در ساعت 03:11
    امضاء

  16. تشكرها 3


  17. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,202
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  18. تشكرها 2


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi