در کشورهایی که در انها اسلام بدون مزاحمت به موجودیت خود ادامه داد.رشد آتی به دلایل دیگری .یعنی جنگهای صلیبی وفتوحات مغولان و ترک ها کند شد.
علت ظاهری جنگهای صلیبی این واقعیت بود که رهبر تورکهای سلجوقی.طغرل بیک.که تا آن هنگام بیشتر ایران و اسیای میانه را به تصرف خود در اورده بود.وسپس الب ارسلان.که هر دو لقب سلطان را از خلیفه عباسی دریافت کرده بودند.نخست به اسیای صغیر که جزو امپراتوری بیزانس بود وسپس به سوریه و فلسطین که به خود عباسیان تعلق داشت حمله بردند(1071-1092)بدین ترتیب انها راه را بر سیر دائمی زائران مسیحی از اروپای غربی به اورشلیم بستند.اما علت مهم تر این بود که پس از گسترش مسیحیت به اسکاندیناوی.سواحل بالتیک و مجارستان.هجوم وایکینگها و نورمانها به اروپا متوقف شده.نظم خاصی در املاک فئودالی برقرار گشته.و برخی از سربازانجنگجوی متعلق به شوالیه ها بیکار شده بودند.
در سنت تاریخی اروپا.سازماندهی جنگهای صلیبی یک دوره جوشش<احساسات>مذهبی و روحانی تلقی میشود.درست است که تبلیغات مذهبی احساسات را برانگیخت:مشهور است که حتی کودکان میکوشیدند <جنگ صلیبی>خودشان را برعهده گیرند.اما در واقع جنگجویان صلیبی(این اصطلاح از آن رو بکار رفتکه انها بر روی سینه زره یا بر روی سپر خویش نشان صلیب را نقش زده بودند..اعراب آنها را فرنجی مینامیدند)در نیرویی گرد امده بودند که سازمان دهی ضعیفی داشت و بیشتر به درد راهزنی میخورد تا یک جنگ سازمان یافته.در زمان ما میبایست انها را گانگستر مینامیدند:انچه انها میخواستند اول از همه غارت گری بود.به عنوان یک قاعده.برای انها هیچ چیز مقدس و محترم نبود.انها خیلی مشتاق نبودند که خود را به اورشلیم برسانند.گاهی بر سر راهشان به اورشلیم برای خودشان تیول بر پا میکردند.مثلا در ارمنستان غربی(که اکنون در اشغال ترکیه میباشد)در شمال غربی میان رودان.و در ساحل شرقی دریای مدیترانه.همزمان با ان.بین خودشان نیز درگیر جنگ میشدند.