صفحه 9 از 13 نخستنخست ... 5678910111213 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 122

موضوع: (¯*~•~* نوروز در شعر و ادب پارسي(اشعار نوروزي) *~• ~*¯)

  1. Top | #81

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب

    با صد هزار زینت و آرایش عجیب

    لاله میان کشت ، درخشد همی ز دور

    چون پنجه عروس به حنا شده خضیب

    بلیل همی بخواند اندر شاخسار بید

    سار از درخت سرو ، مر او را شده مجیب
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #82

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    صبحم از مشرق برآمد باد نوروز از یمین
    عقل و طبعم خیره گشت از صنع رب العالمین

    با جوانان راه صحرا برگرفتم بامداد
    کودکی گفتا تو پیری با خردمندان نشین

    گفتم ای غافل نبینی کوه با چندین وقار
    همچو طفلان دامنش پرارغوان و یاسمین

    آستین بر دست پوشید از بهاربرگ شاخ
    میوه پنهان کرده از خورشید و مه در آستین

    باد گل‌ها را پریشان می‌کند هر صبحدم
    زان پریشانی مگر در روی آب افتاده چین

    نوبهارازغنچه بیرون شد به یک تو پیرهن
    بیدمشک انداخت تا دیگر زمستان پوستین

    این نسیم خاک شیرازست یا مشک ختن
    یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین

    بامدادش بین که چشم از خواب نوشین برکند
    گر ندیدی سحر بابل در نگارستان چین

    گرسرش داری چو سعدی سربنه مردانه وار
    با چنین معشوق نتوان باخت عشق الا چنین


    امضاء

  4. Top | #83

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    برآمد باد صبح و بوي نوروز
    به کام دوستان و بخت پيروز

    مبارک بادت اين سال و همه سال
    همايون بادت اين روز و همه روز

    چو آتش در درخت افکند گلنار
    دگر منقل منه آتش ميفروز

    چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست
    حسدگو دشمنان را ديده بردوز

    بهاري خرمست اي گل کجايي
    که بيني بلبلان را ناله و سوز

    جهان بي ما بسي بودست و باشد
    برادر جز نکونامي ميندوز

    نکويي کن که دولت بيني از بخت
    مبر فرمان بدگوي بدآموز

    منه دل بر سراي عمر سعدي
    که بر گنبد نخواهد ماند اين کوز

    دريغا عيش اگر مرگش نبودي
    دريغ آهو اگر بگذاشتي يوز


    امضاء

  5. Top | #84

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    باد بهارى وزيد، از طرف مرغزار
    باز به گردون رسيد، ناله ى هر مرغ زار

    سرو شد افراخته، كار چمن ساخته
    نعره زنان فاخته، بر سر بيد و چنار

    گل به چمن در برست، ماه مگر يا خورست
    سرو به رقص اندرست، بر طرف جويبار

    شاخ كه با ميوه هاست، سنگ به پا مي خورد
    بيد مگر فارغست، از ستم نابكار

    شيوه ى نرگس ببين، نزد بنفشه نشين
    سوسن رعنا گزين، زرد شقايق ببار

    خيز و غنيمت شمار، جنبش باد ربيع
    ناله ى موزون مرغ، بوى خوش لاله زار

    هر گل و برگى كه هست، ياد خدا مي كند
    بلبل و قمرى چه خواند، ياد خداوندگار

    برگ درختان سبز، پيش خداوند هوش
    هر ورقى دفتريست، معرفت كردگار

    وقت بهارست خيز، تا به تماشا رويم
    تكيه بر ايام نيست، تا دگر آيد بهار

    بلبل دستان بخوان، مرغ خوش الحان بدان
    طوطى شكرفشان، نقل به مجلس بيار

    بر طرف كوه و دشت، روز طوافست و گشت
    وقت بهاران گذشت، گفته ى سعدى بيار


    امضاء

  6. Top | #85

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ز کوى يار مي آيد نسيم باد نوروزى
    از اين باد ار مدد خواهى چراغ دل برافروزى

    چو گل گر خرده اى دارى خدا را صرف عشرت کن
    که قارون را غلط ها داد سوداى زراندوزى

    ز جام گل دگر بلبل چنان مست مى لعل است
    که زد بر چرخ فيروزه صفير تخت فيروزى

    به صحرا رو که از دامن غبار غم بيفشانى
    به گلزار آى کز بلبل غزل گفتن بياموزى

    چو امکان خلود اى دل در اين فيروزه ايوان نيست
    مجال عيش فرصت دان به فيروزى و بهروزى

    طريق کام بخشى چيست ترک کام خود کردن
    کلاه سرورى آن است کز اين ترک بردوزى

    سخن در پرده مي گويم چو گل از غنچه بيرون آى
    که بيش از پنج روزى نيست حکم مير نوروزى

    ندانم نوحه قمرى به طرف جويباران چيست
    مگر او نيز همچون من غمى دارد شبانروزى

    مي اى دارم چو جان صافى و صوفى مي کند عيبش
    خدايا هيچ عاقل را مبادا بخت بد روزى

    جدا شد يار شيرينت کنون تنها نشين اى شمع
    که حکم آسمان اين است اگر سازى و گر سوزى

    به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
    بيا ساقى که جاهل را هنيتر مي رسد روزى

    مى اندر مجلس آصف به نوروز جلالى نوش
    که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزى

    نه حافظ مي کند تنها دعاى خواجه تورانشاه
    ز مدح آصفى خواهد جهان عيدى و نوروزى

    جنابش پارسايان راست محراب دل و ديده
    جبينش صبح خيزان راست روز فتح و فيروزى


    امضاء

  7. Top | #86

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امروز روز شادي و امسال سال گل
    نيكوست حال ما كه نكو باد حال گل

    گل را مدد رسيد زگلزار روي دوست
    تا چشم ما نبيند ديگر زوال گل

    مست است چشم نرگس و خندان دهان باغ
    از كرّ و فرّ و رونق لطف و كمال گل

    سوسن زبان گشوده و گفته به گوش سرو
    اسرار عشق بلبل و حسن خصال گل

    جامه دران رسيد گل از بهر داد ما
    زان مي دريم جامه به بوي وصال گل

    گل آنجهاني است نگنجه درين جهان
    در عالم خيال چه گنجد خيال گل

    گل كيست؟ قاصديست ز بستان عقل و جان
    گل چيست؟ رقعه ايست ز جاه و جمال گل

    گيريم دامن گل و همراه گل شويم
    رقصان همي رويم به اصل و نهان گل

    اصل و نهال گل، عرق لطف مصطفاست
    زان صدر، بدر گردد آنجا هلال گل

    زنده كنند و باز پر و بال نو دهند
    هر چند بر كنيد شما پر و بال گل

    مانند چار مرغ خليل از پي وفا
    در دعوت بهار ببين امتثال گل

    خاموش باش و لب مگشا خواجه غنچه وار
    مي خند زير لب تو به زير ظلال گل


    امضاء

  8. Top | #87

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    رسيد مژده که آمد بهار و سبزه دميد
    وظيفه گر برسد مصرفش گل است و نبيد
    صفير مرغ برآمد بط شراب کجاست
    فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشيد
    ز ميوه‌هاي بهشتي چه ذوق دريابد
    هر آن که سيب زنخدان شاهدي نگزيد
    مکن ز غصه شکايت که در طريق طلب
    به راحتي نرسيد آن که زحمتي نکشيد
    ز روي ساقي مه وش گلي بچين امروز
    که گرد عارض بستان خط بنفشه دميد
    چنان کرشمه ساقي دلم ز دست ببرد
    که با کسي دگرم نيست برگ گفت و شنيد
    من اين مرقع رنگين چو گل بخواهم سوخت
    که پير باده فروشش به جرعه‌اي نخريد
    بهار مي‌گذرد دادگسترا درياب
    که رفت موسم و حافظ هنوز مي‌نچشيد

    امضاء

  9. Top | #88

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بمان‌ تا بيايد همه‌ فرودين‌
    كه‌ بفروزد اندر جهان‌ هوردين‌
    زمين‌ چادرسبز در پوشدا
    هوا بر گلان‌ سخت‌ بخروشدا
    بخواهم‌ من‌ آن‌ جام‌ گيتی‌ نماي‌
    شوم‌ پيش‌ يزدان‌ بباشم‌ به‌ پای‌
    كجا هفت‌ كشور بدواندرا
    ببينم‌ بحر و بوم‌ هر كشورا
    بگويم‌ تو را هر كجا بيژن‌ است‌
    به‌ جام‌ اندرون‌ اين‌ مرا روشن‌ است‌

    فردوسی‌

    امضاء

  10. Top | #89

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید

    کلید باغ ما را ده که فردامان بکار آید

    کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید

    تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید

    چو اندر با غ تو بلبل بدیدار بهار آید

    ترا مهمان ناخوانده بروزی صد هزار آید

    کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید

    چنان دانی که هر کس را همی زو بوی یار آید

    بهر امسال پنداری همی خوشتر ز یار آید

    از این خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید

    بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی

    ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
    امضاء

  11. Top | #90

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    برف و یخ آب شد

    چشمه ها شد روان

    شد زمین رنگ رنگ

    خنده زد آسمان

    باز دنیای ما

    شاد و پیروز شد

    آمد، آمد بهار

    عید نوروز شد

    پر شد از بوی گل

    کوچه ها، خانه ها

    باز آغاز شد

    رقص پروانه ها

    باز هم پهن شد

    سفره هفت سین

    سبز شد، سرخ شد

    هر کجای زمین

    امضاء

  12. تشكر


صفحه 9 از 13 نخستنخست ... 5678910111213 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi