نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: ادله عدل الهي

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض ادله عدل الهي





    «عدل» در لغت به معني مساوات و برابري است[1] و در اصطلاح به چند معني آمده است از جمله:

    الف) رعايت تساوي ميان ديگران و اجتناب از تبعيض در صورتي كه هيچگونه تفاوتي در شايستگي‌ها و استحقاق‌ها وجود نداشته باشد.[2]

    ب) رعايت و توجه كردن به حقوق هر ذي‌حقي، بنابراين بايد نخست موجودي را در نظر گرفت كه داراي حقي باشد تا «رعايت» آن «عدل» و تجاوز به آن «ظلم» ناميده شود.[3]

    ج) «هر چيزي را به جاي خود نهادن، يا هر كاري را به وجه شايسته انجام دادن»، طبق اين تعريف عدل مرادف با حكمت و كار عادلانه مساوي با كار حكيمانه است.[4]

    در جهان تكوين و تشريع، هر چيزي موقعيت و جايگاه مناسب و در خور خود را دارد و عدل آن است كه اين تناسب رعايت گردد و هر چيزي در جاي مناسب خود قرار گيرد.
    با توجه به معاني ذكر شده معناي اجمالي «عدل الهي» آن است كه خداوند با هر موجودي، آن چنان كه شايسته آن است، رفتار كند و او را در جايگاهي كه در خور آن است، بنشاند و چيزي را كه مستحق آن است به او عطا كند.[5]

    همه فرقه‌هاي اسلامي به عدل الهي عقيده دارند و آن را از صفات كمال پروردگار مي‌دانند اما در اين كه چرا خداوند عادل است اختلاف نظر دارند و سر اختلافشان در اين مسئله و بعضي مسائل ديگر اختلاف در حسن و قبح افعال است.

    در اين مسئله شيعه و معتزله طرف‌دار حسن و قبح عقلي افعال هستند، بر اين اساس مي‌گويند عقل توان درك حسن و قبح افعال را دارد، يعني هر عاقلي بدون نظر به اين كه شرع در اين مورد چه بياني دارد مي‌فهمد كه عدل نيكو و ظلم و ستم زشت و ناشايست است. و در اين مسئله تفاوتي بين خدا و بندگان نيست؛ يعني هم براي خداوند، عدل و داد نيكو است و هم براي انسان‌ها اگر چه هر صفت كمالي براي خداوند اثبات شود، اتصاف او به آن صفت واجب مي‌گردد، بنابراين محال است كه خداوند عادل نباشد.

    اما اشاعره چون مي‌گويند، عقل را توان درك نيك و بد بودن هيچ فعلي نيست بنابراين بايد ديد كه شرع چه بياني درباره افعال دارد و از آن جا كه صفت عدل براي خداوند در آيات و روايات فراواني اثبات شده، پس متصف به عدل مي‌گردد.[6]

    ادله عدل الهي
    متكلمين براي اثبات عدل الهي به دلايلي استناد كرده‌اند از جمله:


    الف: يا اين عمل ناشي از جهل است. كه اين با علم مطلق الهي ناسازگار است.

    ب: يا اين عمل از نياز و فقر سرچشمه مي‌گيرد. و در بحث غني بودن خداوند ثابت شده كه خداوند غني مطلق است.

    ج: يا ظلم، مقتضاي ظلم است. با اينكه در بحث حسن و قبح عقلي ثابت شد كه خداوند فعل زشت و قبيح انجام نمي‌دهد و تمام افعال خداوند عادلانه است.[8]





    امضاء

  2. تشكر


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    75
    نوشته
    911
    تشکر
    4,151
    مورد تشکر
    2,549 در 723
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    4

    پیش فرض پاسخ : ادله عدل الهي


    الف: عدالت در مقام تكليف

    اگر خداي متعال، تكليفي بالاتر و فوق طاقت بندگان، تعيين كند امكان عمل نخواهد داشت و كار لغو و بيهوده‌اي خواهد بود و حكمت الهي اقتضا مي‌كند كه اين تكاليف، متناسب با توانايي‌‌هاي مكلفين باشد تا نقض غرض لازم نيايد زيرا غرض خداوند انجام تكاليف بندگان است براي بدست آوردن خير و مصلحت و رسيدن به سعادت واقعي، وقتي خداوند تكاليفي به عهده آنها بگذارد كه نتوانند انجام دهند چگونه اين غرض ايجاد خواهد شد.

    ب: عدالت در مقام قضاوت بين بندگان

    اين كار به منظور مشخص شدن استحقاق افراد براي انواع پاداش و كيفر، انجام مي گيرد و اگر بر خلاف قسط و عدل باشد نقض غرض خواهد شد.

    ج: عدالت در مقام پاداش و كيفر

    با توجه به هدف نهايي آفرينش كسي كه انسان را براي رسيدن به نتايج كارهاي خوب و بدش آفريده است اگر او را بر خلاف اقتضاي آنها پاداش يا كيفر دهد به هدف خودش نخواهد رسيد.

    پس صفات ذاتيۀ‌ خداوند باعث مي‌شود تا رفتار او حكيمانه و عادلانه باشد و هيچ صفتي كه اقتضاي ظلم و ستم يا لغو و عبث را داشته باشد در او وجود نداشته باشد.[9]


    1- در نظر عقل، عدل كاري شايسته و ظلم عملي ناشايست است و خداوند حكيم از انجام كارهايي كه عقل ناشايست مي‌شمارد، منزه است.

    پس، خداوند هيچگاه مرتكب ظلم و ستم نمي‌شود و تمام كارهاي او عادلانه است.[7]

    2- اگر فرض كنيم خداوند سبحان مرتكب ظلم مي‌گردد، با سه احتمال رو به رو خواهيم بود:


    3- برخي از انديشمندان معتقدند كه عدالت را در چند مقام و جايگاه بايد در نظر گرفت و هر كدام را با دليلي اثبات كرد :


    پي نوشت ها :


    [1] . راغب اصفهاني، ابي القاسم الحسين بن محمد المعروف، المفردات في غريب القرآن، المكتبه الرضويه، بي‌تا، ص 325.
    [2] . سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي(1) خداشناسي، مركز جهاني علوم اسلامي، 1377ش، ج اول، ص 326.
    [3] و4. مصباح يزدي، محمدتقي؛ آموزش عقايد، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، 1370ش، چ هفتم، ج 1-2، ص 192
    [5] . سعيدي مهر، محمد؛ همان، ص 327.
    [6] . علامه حلي، حسن بن يوسف بن مطهر، مناهج اليقين في اصول الدين، قم، دارالدسوة للطباعة والنشر، 1415هـ، چاپ اول، ص 357. رباني گلپايگاني، علي؛ فرق و مذاهب كلامي، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، 1377ش، ص 355.
    [7] و 8. سعيدي مهر، محمد، پيشين، ص 328-329.
    [9] . ر.ك: استاد محمد تقي مصباح، ص 194-196.






    امضاء

  5. تشكر


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi