نتیجه ناامیدى از رحمت خدا
منشأ ناامیدى
یأس از رحمت خدا و بخشایش او، نقطه مقابل رجاء و امیدوارى به پروردگار و منشأ آن در باور نادرست است. اگر كسى عقیدهاش نسبت به خداوند ناقص باشد و رحمت بىپایان و قدرت بىنهایت او را نشناسد ناامید مىشود. چنین نقصى در خداباورى، انسان را به كفر مىكشاند و حتى مىتوان گفت یأس كامل فقط براى كافر قابل تصور است و هیچ مؤمنى دچار آن نمىشود. در قرآن كریم آمده است:
لا تایئسوا من روح الله انه لا یأیئس من روح الله الا القوم الكافرون (یوسف، 87. )
از رحمت خدا نومید نباشید، زیرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نومید نمىشود.
دومین باور نادرستى كه به یأس مىانجامد، اعتقاد به این است كه اعمال ما مستقلا موجب رستگارى ما مىشوند. خداوند، جهان را به گونهاى آفریده است كه نظم آن از طریق رابطه على برقرار است و سنت او بر این است كه امور را به واسطه اسباب آنها پدید آورد. ولى توحید راستین از ان كسى است كه معتقد است تأثیر اسباب و وسایط وابسته به اراده خداوند است؛ به طورى كه اگر اراده او تعلق نگیرد اسباب، تأثیر خود را از دست مىدهند. اگر كسى معتقد شود كه رستگارى انسان نتیجه قطعى عمل اوست، از دو حال خارج نمىشود: یا به عمل صالح روى مىآورد كه در این صورت در خطر عجب و ایمنى از مكر خداست. چنان كه در روایت آمده است:
لو لم تذنبوا لخشیت علیكم ما هو شر من الذنوب، قیل ما هو؟ قال: العجب؛ (محجة البیضاء، ج 7، ص 264)
اگر گناه نمىكردید بر شما از چیزى بدتر از گناهان بیمناك مىشدم پرسیدند آن چه از گناه بدتر است چیست؟ فرمود: عجب.
و یا عمل صالح را ترك مىكند، كه در این حالت چون خود را از دست خالى مىبیند و علت رستگارى را مفقود مىداند نومید مىشود. علت اصیل و واقعى رستگارى، خداوند است و عمل ما واسطه و بهانه جریان اراده خداوند است. وساطت این واسطه نیز به اراده خداست. اگر خدا بخواهد اعمال ما در رستگاریمان اثر خواهد گذاشت. این بدان معنا نیست كه خداوند در بخشودن بندگان و رستگار كردن آنان نیازمند واسطه است، بلكه اگر اراده او تعلق گیرد بدون مهیا بودن اسباب، انسان رستگار مىشود. در روایت آمده است:
اعملوا و أبشروا و اعلموا ان احداً لن ینجیه عمله؛ (محجة البیضاء، ج 7، ص 265)
عمل كنید و شاد باشید و بدانید كه هیچ كس را عملش نجات نمىدهد.
این روایت مىتواند به دو نكته اشاره داشته باشد: اول آن كه اعمال ما در مقایسه با عظمت خداوند و نعمت رستگارى او چنان ناچیز، یا ناقص و ناخالص است كه نمىتوان آن را سبب نجات دانست؛ دوم این كه عمل هیچ كس بدون اراده خداوند تأثیرى ندارد و این خداوند مهربان است كه مىخواهد اعمال انسانها موجب رستگاریشان باشد.
عوامل ناامیدى
چند عامل را مىتوان در پدید آمدن حالت یأس مؤثر دانست:
الف: گناه و اصرار بر آن: كسى كه زیاد گناه مىكند و یا زیاد توبه مىشكند در صورتى كه ایمانى راسخ به صفات رحمت و لطف پروردگار نداشته باشد در معرض یأس از رحمت خدا قرار مىگیرد.
ب: استعجال: كسى كه دعا مىكند و از درگاه خداوند درخواستى دارد چون خواستهاش برآورده نمىشود و دعایش مستجاب نمىگردد، ممكن است گمان كند كه نظر رحمت خداوند از او برگشته است و ناامید گردد. امام صادق(ع) مىفرمایند:
لا یزال المؤمن بخیر و رخاء و رحمة من اللَّه، مالم یستعجل فیقنط، فیترك الدعاء قلا له: كیف یستعجل؟ قال: یقول: قد دعوت منذكذا و كذا و لا ارى الاجابة؛ (الحیاة، ج 1، ص 403)
مؤمن پیوسته در نیكى و راحتى و مهربانى خداست تا زمانى كه استعجال نكند پس چون استعجال كند نومید مىشود و دعا را ترك مىكند. راوى مىگوید: از ایشان پرسیدم: چگونه استعجال مىكند؟ فرمودند: با خود مىگوید مدتى طولانى دعا كردم و اجابت نشد.
این عوامل در صورتى مؤثر واقع مىشوند كه زمینه اعتقادى فرد نادرست و خداشناسى او ناقص باشد. به عبارت دیگر در صورتى كه منشأ اعتقادى یأس و قنوط فراهم نباشد، یأس بر بنده عارض نمىشود و اگر در گذرگاه زمان لحظاتى احساس نومیدى بر او چیزه شود قابل درمان است.
آثار ناامیدى
ترك توبه و استغفار: كسى كه از رستگارى ناامید است در فكر جبران گذشته بر نمىآید زیرا جبران آن را ناممكن مىداند.
فرو رفتن در گناه: كسى كه از رحمت خدا نومید باشد و امید رستگارى نداشته باشد با خود مىگوید من كه آخرت بدى دارم؛ پس لااقل نباید لذات دنیا را از خود دریغ كنم. با این اندیشه نادرست ارتكاب گناه براى او آسان مىشود و در دریاى عصیان غرقه مىگردد.
كفر یا تباهى دنیا: كسى كه به دلیل اطمنیان از آخرت بد خود، به گناهان لذت آور روى مىآورد بسا كه از لذات دنیایى هم بهرهاى نداشته باشد؛ زیرا اگر همچنان به قیامت و محاسبه آخرت معتقد باشد تصور آخرت دهشتناكش شیرینى هر لذتى را بر او تلخ مىكند و یا در اثر زشتكارى به كفر و انكار خدا و قیامت مبتلا مىشود.
تباهى آخرت: طبیعى است كه آثار سه گانه گذشته به آخرتى پر از عذاب و رنج منتهى مىشوند. انسان مأیوس از رحمت خدا، افزون بر كیفرى كه براى گناهانش مىكشد، كیفرى هم براى یأس خود تحمل خواهد كرد؛ زیرا یأس و قنوط از رحمت خدا گناهى كبیره محسوب مىشود.