صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 47 , از مجموع 47

موضوع: ^♥^▬^♥^ چهل داستان از حضرت فاطمه زهرا(س) ^♥^▬^♥^

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 2011
    شماره عضویت
    1034
    نوشته
    446
    تشکر
    136
    مورد تشکر
    802 در 346
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee



    سفارشى مهمّ در آخرين لحظات

    روزى امام محمّد باقر عليه السلام ضمن فرمايشاتى، در جمع اصحاب حكايت فرمود:
    حضرت فاطمه زهراء عليها السلام پس از رحلت پدرش، رسول گرامى اسلام صلّى الله عليه وآله بيش از مدّت شصت روز زندگى نكرد.(49)
    و چون مريضى آن مخدّره مظلومه كه به جهت صدمات وارده به وجود آمده بود شدّت يافت، دست به سوى آستان مقدّس الهى بلند كرده و با خداوند متعال مناجات و راز و نياز مىنمود.
    و از جمله مناجات ها و استغاثه هاى آن حضرت چنين بود:
    «يا حَىُّ يا قَيُّوم، بِرَحْمَتِك اءسْتَغيثُ، فَاءغِثْنى، اللّهمّ زَحْزِحْني عَنِ النّارِ، واءدْخِلْنى الْجَنَّةَ، واءلْحِقْنى بِمُحمَّد «صلّى اللّه عليه وآله وسلّم».
    و هرگاه اميرالمؤمنين، علىّ عليه السلام كنار بستر همسرش، فاطمه زهراء عليها السلام مىآمد، براى او اين چنين دعا مىنمود:
    اى فاطمه! خداوند، تو را عافيت و سلامتى عنايت فرمايد، و تو را زنده و سالم نگه دارد.
    وليكن حضرت زهراء مرضيّه عليها السلام در مقابل دعاى شوهرش، چنين اظهار مىداشت: چه قدر خوب است كه هر چه زودتر به خداى خويش ملحق شوم و با او ملاقات كنم.
    و سپس در آخرين لحظات عمر شريفش، وصيّت خود را پيرامون مهريّه اش و همچنين اثاث و اسباب منزل كه متعلق به خودش بود مطرح كرد و در پايان به همسرش امام علىّ عليه السلام خطاب كرد و اظهار داشت:
    يا علىّ! پس از من با اءمامه دختر ابوالعاص ازدواج نما، چون كه او همانند خودم نسبت به فرزندانم دلسوز و مهربان مىباشد.(50)


    امضاء
    خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش ،

    مرا تنها پدید آورد تا تنهاترین باشم....






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 2011
    شماره عضویت
    1034
    نوشته
    446
    تشکر
    136
    مورد تشکر
    802 در 346
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee



    بهترين الگو براى بانوان

    عبداللّه بن عباس و ديگر راويان حكايت كنند:
    هنگامى كه زمان رحلت يگانه دخت نبوّت، همسر ولايت حضرت فاطمه زهراء عليها السلام نزديك شد، اءسماء بنت عميس را طلب كرد.
    و چون اسماء نزد ايشان حضور يافت، به او فرمود:
    اى اسماء! وقت جدائى و فراق من فرا رسيده است، مىخواهم بعد از آن كه فوت نمودم، جسد مرا به وسيله اى بپوشانى، تا آن كه هنگام تشييع جنازه ام و حجم بدنم مورد ديد افراد نامحرم قرار نگيرد.
    اسماء با شنيدن اين كلمات بسيار اندوهگين و محزون گرديد.
    و چون حضرت زهراء مرضيّه عليها السلام، بر خواسته و پيشنهاد خود اصرار ورزيد، اسماء اظهار داشت: اى حبيبه خدا! من در حبشه، تخت هائى را ديده ام كه مخصوص حمل و تشييع جنازه زن درست مىكرده اند.
    حضرت زهراء عليها السلام با شنيدن آن خوشحال شد و تقاضا نمود كه تابوتى همانند آن را برايش تهيّه نمايند.
    وقتى اسماء آن تابوت را تهيّه كرد و نزد ايشان آورد، حضرت آن را مشاهده نمود و فرمود:
    شما با اين تابوت، جسد مرا از ديد افراد و نامحرمان مستور و پنهان خواهيد داشت، خداوند متعال بدن شما را از آتش دوزخ مستور گرداند.(51)


    امضاء
    خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش ،

    مرا تنها پدید آورد تا تنهاترین باشم....





  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 2011
    شماره عضویت
    1034
    نوشته
    446
    تشکر
    136
    مورد تشکر
    802 در 346
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee



    وصاياى حضرت

    حضرت زهراء مظلومه عليها السلام، آن سرور زنان در آخرين لحظات عمر خود، به همسرش اميرالمؤمنين، امام علىّ عليه السلام خطاب كرد و چنين اظهار نمود:
    يا علىّ! تو خود گواهى كه در دوران زندگى از من دروغ و خيانتى سر نزده است، در تمام مسائل و جريانات گوناگون زندگى، من با تو مخالفتى نداشته ام، بلكه هميشه در تمام لحظات سعى كرده ام كه يار و ياور تو بوده باشم.
    اكنون از تو مىخواهم، چنانچه بعد از من خواستى همسرى برگزينى، اءمامه دختر خواهرم را انتخاب نمائى، كه او براى فرزندانم چون مادرى دلسوز و مهربان است.
    تابوتى برايم تهيّه كنيد و جنازه ام را درون آن قرار دهيد تا هنگام تشييع، بدنم پنهان و پوشيده باشد و حجم بدنم مورد ديد افراد و توجّه نامحرمان قرار نگيرد.
    هنگامى كه شب فرا رسيد و افراد، در خانه هاى خود خوابيدند، جنازه ام را حمل و تشييع كنيد، تا اشخاصى كه بر من ظلم كردند و حقّ ما را غصب نمودند، در تشييع جنازه ام شركت نكنند، چون كه آنان دشمن من و دشمن رسول خدا هستند.
    اجازه ندهيد، آن هائى كه بر ما ظلم كرده اند و كسانى كه تابع ايشان شده اند بر جنازه من نماز بخوانند.
    سپس افزود: اى پسر عمو! وقتى روح از بدنم خارج شد و خواستى مرا غسل دهى، بدنم را برهنه منما، چون كه من خود را شسته ام.
    و مرا پس از غسل، از باقيمانده حُنوط پدرم، رسول اللّه صلّى الله عليه وآله، حُنوط كن.
    و خودت به همراه ديگر نزديكان و ياران باوفا، نماز را بر جنازه ام اقامه كنيد.
    و آن گاه بدون آگاهى و اطّلاع ديگران، مرا در محلّى مخفى، دفن نمائيد تا آن كه محلّ دفنم نيز، از نامحرمان و غاصبان و ظالمان پنهان و مستور باشد.
    و ضمن آن كه هيچ يك از آن هائى كه بر من و تو ظلم كردند نبايد در مراسم دفن من شركت كنند، محل قبرم نيز مخفى باشد.(52)


    امضاء
    خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش ،

    مرا تنها پدید آورد تا تنهاترین باشم....





  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 2011
    شماره عضویت
    1034
    نوشته
    446
    تشکر
    136
    مورد تشکر
    802 در 346
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee



    عروج ملكوتى يا پرواز نجاتبخش


    امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه حكايت فرمايد:

    هنگامى كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله رحلت نمود، دو چيز گرانبها را در بين امّت خود به عنوان امانت قرار داد، كه يكى قرآن و ديگرى عترت و اهل بيتش عليهم السلام بود.
    پس از آن به نقل از فاطمه زهراء عليها السلام حكايت فرمايد:
    چند روزى پس از رحلت پدرم رسول خدا صلوات اللّه عليه، ايشان را در خواب ديدم و اظهار داشتم:
    اى پدرجان! تو رفتى و با رفتن تو ارتباط ما با عالم وحى قطع گرديد؛ و هنوز سخنم پايان نيافته بود كه در همين لحظات متوجّه شدم، چندين نفر از فرشته هاى الهى نزد من آمدند و مرا به همراه خود بالا بردند.
    وقتى وارد آسمان ها شدم، ساختمان هاى با شكوه و باغات بسيار سبز و خرّم را ديدم و چون به يكى از آن قصرهاى بهشتى نزديك شدم، مشاهده كردم كه چندين حوريه از آن بيرون آمدند و مىخنديدند و به يكديگر بشارت مىدادند.
    و من با ديدن چنان صحنه هاى سعادت بخش و دلنشين، بسيار علاقه مند شدم كه نزد آن ها بمانم و برنگردم؛ ليكن در همين حالت از خواب بيدار شدم.
    سپس حضرت صادق عليه السلام به نقل از اميرالمؤمنين، امام علىّ عليه السلام چنين فرمود:
    ناگهان ديدم كه فاطمه زهراء عليها السلام حيرت زده و پريشان از خواب بيدار شد و مرا صدا زد، جلو رفتم و جريان را جويا شدم
    و چون آن مخدّره مظلومه، خواب خود را برايم بيان نمود، از من عهد و پيمان گرفت كه چون رحلت نمايد كسى در مراسم تشييع و تدفين وى شركت نكند، مگر سه نفر از زنان به نام هاى:
    امّ سلمه، امّ اءيمن و فضّه.
    و هشت نفر از مردان كه به نام هاى:
    دو فرزندش، حسن و حسين، عبداللّه بن عبّاس، سلمان فارسى، عمّار ياسر، مقداد و ابوذر غفارى بودند.
    حضرت امام علىّ عليه السلام در ادامه فرمود: و در آن شبى كه وعده الهى فرا رسيد و فاطمه زهراء عليها السلام در آن شب قبض روح گرديد، متوجّه شدم كه آن مظلومه، بر عدّه اى تازه وارد سلام مىدهد و مىگويد: «وعليكم السّلام».
    بعد از آن، همسر مظلومه ام به من خطاب كرد و اظهار داشت:
    يا علىّ! اين جبرئيل امين است كه بر من وارد شده و مرا بر نعمت هاى بهشتى بشارت مىدهد.
    پس از گذشت لحظه اى ديگر، باز اظهار نمود: «و عليكم السّلام»، و سپس به من خطاب نمود: اى پسر عمو! اين ميكائيل است كه بعد از جبرئيل بر من وارد شد.
    در مرتبه سوّم دختر رسول خدا چشم هاى خود را گشود و اظهار داشت: و اين عزرائيل است كه اكنون وارد شد؛ و پدرم اوصاف و حالاتش را برايم گفته بود.
    و بعد از آن عزرائيل را مورد خطاب قرار داد و گفت: سلام بر تو، اى گيرنده ارواح! تعجيل نما و جانم را برگير، وليكن سعى كن مرا عذاب ندهى و جانم را به سختى نگيرى.
    و سپس به درگاه پروردگار متعال چنين اظهار نمود: بار خداوندا! من به سوى رحمت و بركات تو مىآيم، نه به سمت آتش و عذابِ دردناكى كه به معصيت كاران وعده داده اى.
    و آن گاه، آن بانوى ستمديده در حالى كه رو به قبله دراز كشيده بود چشم هاى خويش را بر هم نهاد و به عالم بقاء رحلت نمود.(53)



    امضاء
    خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش ،

    مرا تنها پدید آورد تا تنهاترین باشم....





  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 2011
    شماره عضویت
    1034
    نوشته
    446
    تشکر
    136
    مورد تشکر
    802 در 346
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee


    پنج درس آموزنده و ارزشمند

    1 امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه حكايت فرمايد:
    حضرت فاطمه زهراء عليها السلام هر هفته، صبح هاى شنبه به زيارت قبور شهدا مىرفت و بر قبر حمزه حضور مىيافت و برايش دعا و استغفار مىنمود.(56)
    2 امام موسى بن جعفر به نقل از اميرالمؤمنين، علىّ عليهما السلام حكايت فرمايد:
    روزى حضرت زهراء عليها السلام نزد پدرش، رسول خدا صلّى الله عليه وآله بود، كه مردى نابينا وارد شد؛ و حضرت فاطمه عليها السلام خود را مخفى كرد.
    هنگامى كه مرد نابينا خارج شد، حضرت رسول اظهار داشت:
    اى فاطمه! با اين كه مىدانستى، او نابينا است و تو را نمى بيند، با اين حال چرا پنهان شدى
    پاسخ داد: بلى، او نابينا بود ولى من كه بينا بودم و چشم داشتم.
    و سپس افزود: همان طورى كه مرد نبايد به زن نامحرم نگاه كند، زن هم نبايد به مرد نامحرم نگاه نمايد، علاوه بر آن، از اندام زن، بوئى تراوش مىكند كه نبايد نامحرم نزديك او قرار گيرد.
    حضرت رسول صلّى الله عليه وآله فرمود: به راستى كه تو پاره تن من هستى.(57)
    3 امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه فرمود:
    حضرت زهراء عليها السلام سبزى خُرفه را بسيار دوست مىداشت.
    و اين گياه به عنوان «بَقلة الزّهراء» معروف بود؛ خدا لعنت كند بنى اميّه را كه از روى دشمنى با ما، آن را بَقلة الحَمقاء ناميدند.(58)
    در كُتب طبّ خواصّ بسيارى براى خُرفه بيان شده است.
    4 جابر بن عبداللّه انصارى حكايت كند:
    روزى پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله بر فاطمه مرضيّه عليها السلام وارد شد و ديد آن مخدّره. خود را به وسيله جُل پلاس شتر پوشانده است و مشغول دستاس كردن مىباشد.
    و شير خواره اش نيز در دامانش شير مىنوشد.
    حضرت رسول گريان شد و فرمود: اى دخترم! تلخى هاى دنيا زودگذر مىباشد وليكن لذّتهاى آخرت جاويد است.
    فاطمه زهراء اظهار داشت: من خداوند را بر نعمت هايش شكر مىگويم و در تمام حالات حقّ او را پاس مىدارم.
    در همين لحظه بود كه خداوند متعال اين آيه شريفه قرآن را بر حضرت رسول فرستاد: «وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى».(59)
    5 امام سجّاد عليه السلام فرمود: اسماء بنت عميس حكايت كرده است:
    روزى اميرالمؤمنين علىّ عليه السلام در يكى از جنگ ها غنيمتى به دست آورد و گردنبندى براى همسرش فاطمه عليها السلام خريدارى كرد و به عنوان هديّه تحويل او داد و حضرت آن را پوشيد.
    روز بعد، حضرت رسول صلوات اللّه عليه به منزل ايشان آمد و گردنبند را در گردن دخترش ديد، فرمود: دخترم! مردم و دنيا تو را نفريبند، تو دختر رسول خدائى، مبادا به تجمّلات دنيا و زر و زيور آن دل خوش كنى.
    حضرت زهراء عليها السلام با شنيدن اين سخن، گردنبند را از گردن خود در آورد و پس از فروش با پولش غلامى خريد و او را آزاد كرد و پيامبر خدا شادمان و مسرور گشت.(60)



    امضاء
    خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش ،

    مرا تنها پدید آورد تا تنهاترین باشم....





  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 2011
    شماره عضویت
    1034
    نوشته
    446
    تشکر
    136
    مورد تشکر
    802 در 346
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee



    بلبل شيرين سخن

    دختر فكر بكر من، غنچه لب چو وا كند

    طوطى طبع شوخ ‌من،گركه شكرشكن شود

    بلبل نطق من ز يك، نغمه عاشقانه اى

    ناطقه مرا مگر، روح قُدُس كند مدد

    فيض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه

    صورت شاهد ازل معنى حسن لم يزل

    مطلع نور ايزدى، مبداء فيض سرمدى

    از نمكين كلام خود، حقّ نمك ادا كند

    كام زمانه را پر از شكّر جانفزا كند

    گلشن دهر را پر از، زمزمه و نوا كند

    تا كه ثناى حضرت، سيّده نساء كند

    چشم دل از نظاره در، مبداء و منتهى كند

    و هم چگونه وصفِ آئينه حق نما كند

    جلوه او حكايت از خاتم انبيا كند(61)


    امضاء
    خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش ،

    مرا تنها پدید آورد تا تنهاترین باشم....





  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 2011
    شماره عضویت
    1034
    نوشته
    446
    تشکر
    136
    مورد تشکر
    802 در 346
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee



    5 قالَتْ عليها السلام: إ نَّ السَّعيدَ كُلَّ السَّعيدِ، حَقَّ السَّعيدِ مَنْ اءحَبَّ عَليّا فى حَياتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.(66)
    ترجمه:

    فرمود: همانا حقيقت و واقعيّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ عليه السلام در زمان حيات و پس از رحلتش خواهدبود.


    امضاء
    خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش ،

    مرا تنها پدید آورد تا تنهاترین باشم....





صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi