تفاوتهاي زن و مرد در چيست؟
قبل از ذكر برخي از اين تفاوت ها بايد توجه داشت كه منظور ويژگيهاي غالبي است كه دست تكوين در نهاد مرد يا زن قرار داده و وجود افراد نادر و استثنايي به طبيعي بودن اين صفات لطمهاي نميزند.
زن و مرد چه در بعد جسمي و چه در بعد رواني و احساسات با يكديگر تفاوت دارند.
از لحاظ جسمي: مرد بهطور متوسط درشت اندامتر، بلند قدتر و خشنتر از زن است. صداي مرد كلفتتر و خشنتر است و صداي زن نازكترو لطيفتر.
رشد بدني زن سريعتر از مرد است، در مقابل رشد عضلاني و نيروي بدني مرد بيشتر از زن است.
مقاومت زن در مقابل بسياري از بيماريها از مقاومت مرد بيشتر است.
زن زودتر بالغ ميشود و امّا دستگاه توليد مثل او زودتر از كار ميافتد.
متوسط مغز مرد از متوسط مغز زن بزرگتر است ولي با در نظر گرفتن نسبت مغز به كل بدن، نسبت مغز زن بيشتر است.
رية مرد توانايي تنفس هواي بيشتري را دارد، امّا ضربان قلب زن سريعتر است.
دستگاه تناسلي همچنين اندام سينة زن و مرد كاملاً متفاوتند.
نقش زن در بارداري و پرورش فرزند بسيار بيشتر از مرد است.
دوران قاعدگي و ضعف جسمي تنها در زن وجود دارد، نيز تفاوتهاي ديگري را ميتوان ميان آن دو برشمرد.
از لحاظ رواني: ميل مرد به ورزش و شكار و كارهاي پرحركت بيش از زن است.
احساسات مرد جنگجويانه و رزمي و احساسات زن صلحجويانه و بزمي است. مرد پرخاشجوتر است و زن آرامتر. زن از توسّل به خشونت دربارة خود و ديگران پرهيز ميكند. احساسات زن از مرد پرخروشتر است، زن زودتر تحت تأثير احساسات خويش قرار ميگيرد، امّا مرد از تأثير شديد احساس دورتر است و با تعقّل و تدبير بيشتري عمل ميكند.
زن بهطور طبيعي به زينت و جمال و آرايش علاقة بيشتري دارد. احساسات زن بي ثبات تر از مرد است. زن از مرد، محتاطتر، مذهبيتر، پرحرفتر، ترسوتر، حسودتر و تشريفاتيتر است.
احساسات زن، مادرانه است و به خانه و خانواده بيشتر علاقه دارد. زن در علوم استدلالي و عقلي بهپاي مرد نميرسد، ولي در ادبيات و نقاشي و مسائل ذوقي، دست كمي از مرد ندارد.
مرد خوددارتر از زن است و زن رقيق القلبتر از مرد.
از نظر احساسات و رابطهاي كه زن و مرد با يكديگر دارند، ميتوان گفت مرد بندة شهوت خويش است و زن بندة محبت مرد.
مرد زني را دوست ميدارد كه او را پسنديده و انتخاب كرده باشد و زن مردي را دوست ميدارد كه ارزش او را درك كرده و قبلاً دوستي خود را اعلام كرده باشد.
مرد ميخواهد شخص زن را تصاحب كند و زن ميخواهد دل مرد را مسخّر كند و از اين راه بر او مسلّط شود.
مرد ميخواهد زن را در پناه خود گيرد و زن ميخواهد او را در پناه گيرند، مرد ميخواهد به زن مهر بورزد و زن ميخواهد كه مورد مهر و محبّت قرار گيرد.
زن بيش از مرد قادر است بر شهوت خود مسلّط شود زيرا كه شهوت مرد ابتدايي و تهاجمي است و شهوت زن انفعالي و تحريكي.[2]
تفاوتهاي ياد شده و بسياري موارد ديگر، بخشي از تفاوتهاي بيشماري است كه دست تقدير در وجود اين دو نوع مخلوق قرارداده است. همة كساني كه بهنحوي با دو جنس زن و مرد سر و كار دارند، چه در امر تعليم و تربيت، چه از جهت روانشناسي و جامعهشناسي و چه از بعد فيزيولوژيكي، بين آن دو به تمايزهاي عديدهاي برخورد ميكنند.