چرا بعضى به جماعت نمى روند؟
با همه پاداشها و آثارى كه براى نماز جماعت وجود دارد،برخى ازاين فيض بزرگ محرومند و با تاسف،شاهديم كه بسيارى،به آن بى اعتنا و كم رغبت اند و حتى در همسايگى مسجد به سر مى برند،ولى در جماعت مسلمين حاضر نمى شوند و مسجدها،گاهى به صورت ناراحت كننده و دردآورى خلوت است.
علت شركت نكردن افراد در نمازهاى جماعت،گوناگون است.
بعضى واقعا عذر دارند و دليلشان پذيرفتنى است،ولى در بسيارى موارد،بهانه هايى پوچ، بيشتر نيست.مرورى به اينگونه دلايل و بهانه هامى كنيم:
بعضى،از پاداشهاى نماز جماعت،غافلند.
برخى،از بدرفتارى برخى نمازگزاران در مسجد،به نماز جماعت بى رغبت مى شوند.
بعضى،تنها بد اخلاقى امام جماعت را،بهانه عدم شركت خود قرارمى دهند و آنرا منافى با عدالت او به حساب مى آورند.
بعضى،بخاطر همفكر نبودن امام جماعت،با ديدگاههاى سياسى آنان نسبت به موضوعات و اشخاص و...از شركت در جماعت،دورى مى كنند.
بعضى،بخاطر مشغوليت هاى اقتصادى و اجتماعى و گرفتارى هاى روزمره،از پاداشهاى عظيم نماز جماعت محروم مى شوند.
بعضى،از برخورد سرد افراد مسجد،دلسرد مى شوند و ديگرنمى روند.
بعضى،عيب هاى بستگان و نزديكان امام جماعت را به حساب اومى گذارند و او را قبول ندارند.
بعضى،شركت خود را در نماز جماعتى را،مايه تقويت و بزرگ شدن پيشنماز در جامعه مى دانند و از آن پرهيز دارند،بى آنكه دليلى روشن بربي عدالتى امام جماعت داشته باشند.
بعضى،از روى غرور،حاضر نيستند در نماز جماعت يك امام جوان يا فقيرزاده،اما پاك و متعهد و لايق،شركت كنند.
برخى هم،تن پرور و تنبل اند و در عبادات،بى حوصله و كسل اند ونماز جماعت را،بجاى آنكه كار بدانند،بار مى دانند و به سختى حاضرند دست از كارهاى ديگر بكشند و به جمع مسلمانان در نمازبپوندند.
بعضى نيز،از طول كشيدن نماز جماعت،از مسجد مى گريزند.
بعضى نيز،از متولى يا دست اندركاران مسجد،خوششان نمى آيد،ازاين رو به نماز جماعت نمى آيند.
بعضی،بعلت مشغولیتهای زیاد کاری و رسیدگی بکارهای ارباب رجوع در اداره جات فرصت شرکت در نماز را ندارند.
اينها گوشه اى از علل سردى برخى نسبت به حضور در نماز جماعت بود.
همانطور كه ديديد،بيشتر اينها،بهانه هايى غير قابل اعتناست. اگر آگاهى و رشد دينى مردم به حدى برسد كه عوامل ياد شده راكنار بگذارند،و با خلوص و همدلى،در صفوفى منظم كنار هم بنشينند،به پاداش هاى عظيم جماعت،توجه داشته باشند،بدخلقى پيشنماز را،مغاير با عدالت او ندانند،گناه بستگان او را به حساب او نگذارند،و...به بركات و آثار مثبت فراوان اين «گردهمايى دينى » بينديشند،خواهيم ديد كه مساجد،رونق بيشترى خواهد يافت و خلوتى نمازهاى جماعت،از ميان خواهد رفت.
البته،صلاحيت هاى علمى و اخلاقى پيشنماز،و محيط گرم وآموزنده بودن مساجد،و برخورد شايسته و احترام آميز با شركت كنندگان درنماز،به خصوص با جوانان و نوجوانان،مى تواند سهم عمده اى در جذب آنان به مسجد،اين كانون وحدت و معنويت داشته باشد.
سهم مسئولان فرهنگى،تبليغى و تربيتى كشور نيز در اين زمينه،مهم است.
اگر مربيان و مدیران محترم و معلمان و پدران و مادران،خود در جماعت ها شركت كنند و در برابر شاگردان،کارکنان و فرزندان به نماز بايستند،يا به مساجدبروند،الهام بخش ديگران نيز خواهد بود.
اگر مدارس،در كنار مساجد ساخته شود،براى حضور دانش آموزان در نمازهاى جماعت، تسهيلى به حساب مى آيد.