نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: امروز بهار است ولي من نمي توانم آنرا ببينم!!

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    December 2010
    شماره عضویت
    948
    نوشته
    2,018
    تشکر
    1,335
    مورد تشکر
    4,766 در 1,671
    دریافت
    5
    آپلود
    316

    پیش فرض امروز بهار است ولي من نمي توانم آنرا ببينم!!


    روزي مرد كوري روي پله هاي ساختماني نشسته و كلاه و تابلويي را در كنار پايش قرار داده بود روي تابلو خوانده ميشد : من كور هستم, لطفاً كمك كنيد.
    روزنامه نگار خلاقي از كنار او مي گذشت , نگاهي به او انداخت فقط چند سكه در داخل كلاه بود. او چند سكه داخل كلاه انداخت و بدون اينكه از مرد كور اجازه بگيرد تابلوي او را برداشت آن را برگرداند و اعلان ديگري روي آن نوشت و تابلو را كنار پاي او گذاشت و آنجا را ترك كرد.
    عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد كه كلاه مرد كور پر از سكه و اسكناس شده است . مرد كور از صداي قدمهاي او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان كسي است كه آن تابلو را نوشته بگويد , كه بر روي آن چه نوشته است؟
    روزنامه نگار جواب داد : چيز خاص و مهمي نبود , من فقط نوشته شما را به شكل ديگري نوشتم و لبخندي زد و به راه خود ادامه داد...
    من كور هيچوقت ندانست كه او چه نوشته است ولي روي تابلوي او خوانده مي شد:
    امروز بهار است , ولي من نمي توانم آنرا ببينم!!
    نتيجه
    وقتي كارتان را نمي توانيد پيش ببريد , استراتژي خود را تغيير بدهيد خواهيد ديد بهترين ها ممكن خواهد شد.
    باور داشته باشيد هر تغيير , بهترين چيز براي زندگي است . حتي براي كوچكترين اعمالتان از دل , فكر , هوش و روحتان مايه بگذاريد اين رمز موفقيت است...لبخند بزنيد !
    امضاء

  2. تشكرها 3


  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi