منش استاد در جمع خانوادگی همسرش طیبه الهی ( تربتی) در ضمن خاطراتی گفته است: در خانه، در امور داخلی کمک می کردند، بسیار بشّاش و خوش صحبت بودند.
اگر نصف روز متوالی تدریس می نمود، کسی اظهار خستگی نمی کرد.
نیمه شب از خواب برمی خاست و پس از نوافل و نماز شب در صحن خانه قدم می زد و به سیارات و ستارگان آسمان چشم می دوخت و از شگفتی های جهان هستی لذّت می برد.
ناملایمات را تحمل می نمود و می گفت: بلاهای این جهان همه از جانب حق است.
بارها فقیری به در خانه می آمد که چیزی به او بدهیم، اثاثیه ای همچون ظروف مسی و مانند او به او می دادند و می گفتند برو بفروش و خرج کن.
امر به معروف و نهی از منکر ایشان با ملایمت و از روی دلسوزی بود. روحی شجاع داشت و کینه کسی را در قلب خویش جای نداده بود.
بسیار قانع و با لباسی عادی و مسکنی ساده زندگی می کرد و چون بیمار می شد می گفت: داروی من هفت بار قرائت سوره حمد است.
در زمستان ها در اتاق درسش که در منزل منعقد می گشت نه کرسی بود و نه بخاری؛ تنها یک چراغ لامپای گردسوز و فرشی فرسوده.
و برخی شب ها که هوا بسیار سرد می شد منقل زیر کرسی اتاق دیگر را که عائله اش در آن بودند به اتاق درس می آورد و خاکستر رویش را کنار می زد و بدان حال می گذراند.(4)
وفات
مرحوم آیت الله الهی قمشه ای در 25 اردیبهشت 1352 هجری شمسی مشتاقانه به حق پیوست. وی در آخرین ساعات عمر نیز به تدریس و تالیف و تفسیر اشتغال داشت و پس از آنكه تجدید نظری در ترجمه و تفسیر قرآن كریم خود نمودند، میدانستند كه دعوت حق را لبیك خواهند گفت.
چرا كه برادرش چندی قبل به خواب دیده بود كه: «ایشان در صحرائی نشسته و مشغول نوشتن هستند و عدهای مشغول ساختن قصری می باشند. پرسید این قصر مال كیست؟
گفتند: مال این كسی كه كتاب می نویسد. گفت: كی تمام می شود؟
گفتند: هر وقت كه این كتاب تمام شود.»
پی نوشت ها:
1- الحیاة، محمدرضا حکیمی و محمد حکیمی ، ج اول ، ص 298
2- میراث ماندگار، مجموعه مصاحبه های سال چهارم کیهان فرهنگی، ص178 - 177
3- حکم عملی یا اخلاق مرتضوی، ص 41 – 40
4- در آسمان معرفت ، ص 265 – 264
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منابع :
سایت تجلی اعظم
سایت حوزه