ناگفتههايي از عمليات هوانيروز در فتح خرمشهر
خرمشهر خبرگزاري فارس: امير محمود بابايي با ذكر خاطرات خود گفت: همزمان كه فرجي به سمت كبرا ميدويد ديدم يك نفر با لباس سياه در كنار بالگرد ايستاده است. اين شخص سياه پوش كسي نبود جز شهيد والامقام تفضلي كه تمام بدنش در اثر آتش سوزي بالگرد سوخته و جزغاله شده بود
به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاري فارس، هوانيروز را بايد دليمرداني دانست تا پاي جان براي دفاع از خاك ايران تلاش كردند. كساني كه با رشادت وصف ناشدني در بار ارتش يم بعث از خود ايثار به نمايش گذاشتند. آنچه كه پيش روي شماست گفتگويي است با «امير سرتيپ دوم خلبان محمود بابايي» يكي از خلبان هايي كه در فتح خرمشهر نقش به سزايي داشته است:
*سوال: با عرض سلام خدمت شما. امير! قبل از اين كه سراغ عمليات «الي بيتالمقدس» و فتح خرمشهر برويم لطفا خلاصهاي از فعاليت هوانيروز در دوران اشغال اين شهر را بفرمائيد.
* امير بابايي: همگي ميدانيم كه عراق پس از 34 روز زمينگيري در اطراف و داخل خرمشهر، سرانجام روز 4 آبان ماه 1359 موفق به تصرف اين شهر شد. در ادامه شاهد بوديم كه ارتش عراق عزم خود را براي اشغال شبه جزيره آبادان هم جزم كرده بود. طوري كه با استعداد رزمي بالايي نوك پيكان حمله را متوجه آبادان نمود و پس از يك سري درگيريهاي سنگين، شهر آبادان را به اندازه 330 درجه به محاصره خود درآورد. در اين برهه از نبرد، هوانيروز با ارسال يگانهاي متعدد به منطقه نبرد، مبادرت به اجراي آتش بر روي مواضع عراقيها نمود. در آن مقطع، من جزء سازمان رزم پايگاه هوانيروز اصفهان بودم. ما ماموريت داشتيم نوار 30 درجه كه از سه راهي ماهشهر تا منطقهاي به نام «چوبده» بود را به هر قيمتي حفظ كنيم. و مانع از الحاق نيروهاي عراقي شويم. در همين راستا، در قالب تيمهاي آتش سنگين، قبل از طلوع آفتاب، زماني كه هنوز نفرات يگانهاي زرهي دشمن آماده حركت نشده بود، به آنها يورش برده و ضربه ميزديم. اين كار به طور روزانه تا غروب آفتاب يا به اصطلاح خلبانان «Sunset» ادامه داشت و تا تاريكي شب، تحرك دشمن را زيرنظر داشتيم و اگر قصد حمله داشتند، بلافاصله وارد نبرد با آنها ميشديم.
در آن دوره زماني كه به واقع جزء ماههاي سرنوشتساز جنگ بود، بچههاي هوانيروز حماسههاي فراموش نشدني را از خود به جاي گذاشتند، به طوري كه هم زمان با حركت تانكهاي عراقي به منظور تك بالگردهاي كبرا مثل «اجل معلق» بر سر آنها ظاهر ميشدند و به محض بازگشت دسته پروازي عمل كننده در منطقه، دسته پرواز يا تيم آتش دوم راهي منطقه نبرد ميشد. يعني ما در آسمان يكديگر را به اصطلاح «عوض» ميكرديم.
اگرچه تعداد تانكهاي دشمن در نبرد محاصره آبادان تمامي نداشت، به لطف پروردگار و تلاش تمامي رزمندگان، عراق تا آخرين لحظات آغاز عمليات شكست حصر آبادان، نتوانست الحاق موردنظر را انجام دهد و باريكهاي كه اشاره كردم تا زمان شكستن محاصره آبادان، تنها معبر زميني ارسال آذوقه و مهمات به اين شهر بود.