نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: ~~▬▬~~ كلید در بهشت~~▬▬~~

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    ~~▬▬~~ كلید در بهشت~~▬▬~~


    كلید در بهشت



    در سرگذشت یكى از زاهدان گفته اند :
    سى سال كله پخته گوسفند و فالوده مى فروخت ، ولى هیچ گاه از آن دو نمى خورد، علت آن را پرسیدند، گفت: یك زمان دل من هوس خوردن این دو را نمود. براى آنكه خود را گوشمال بدهم ، شغل فروش این دو را انتخاب كردم تا با وجود آنكه در دسترس من هست از آن نخورم تا دیگر میل به لذتى پیدا نكنم .(1)
    و داستان كسى كه در دنیا زهد پیشه خود كند ولى مقصود او نجات از آتش جهنم یا ثواب بهشت باشد، داستان كسى است كه از شدت پستى و دنائت طبع با وجود میل فراوان به غذا مدتها هیچ چیز نخورد تا در میهمانى كه در انتظار اوست بتواند غذاى فراوان بخورد!، و یا مثل آن كسى است در تجارت كالایى داد و ستد كند تا به واسطه آن سودى ببرد؛ در حالى كه در سیر و سلوك باید انسان به منظور رفع شواغل، زهد ورزد تا به چیزى مشغول نگردد و از رسیدن به هدف باز نماند.(2)
    عالمان اخلاق به اعتبارات مختلف برای زهد انواع و درجاتی ذكر كرده اند كه به اختصار آنها را گزارش می كنیم.
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  2. تشكر

    هاله (29-05-2011)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    الف) مراتب شدّت و ضعف زهد: زُهد را از جهت میزان شدت و ضعفِ اعراض از دنیا به سه درجه تقسیم می كنند:
    1 . فرد به دنیا پشت می كند، در حالی كه به آن تمایل دارد و در واقع با زحمت و مشقّت و تكلّف خود را از دنیا دور می كند.
    2 . شخص با میل و رغبت و به آسانی از دنیا اعراض می كند؛ بدون آنكه تمایلی به آن داشته باشد. زیرا در نظر او دنیا نسبت به لذت های اخروی كوچك و حقیر است. او در واقع مبادرت به یك معامله كرده است و چیز كم ارزش تری را به انتظار رسیدن به كالای ارزنده تر از دست می دهد و البته از این معامله خشنود است.
    3 . بالاترین درجه زهد آن است كه با رغبت و اشتیاق، دنیا را ترك نماید و اصلاً احساس از دست دادن چیزی را نكند. احساس ننماید كه معامله ای صورت گرفته است؛ چنان كه اگر كسی از مُشتی خاك بگذرد تا به یاقوتی دست یابد، هرگز احساس نمی كند كه چیزی را به قیمت دستیابی به شی ارزنده تر از دست داده و معامله ای كرده است.
    ب) مراتب زهد از جهت آنچه از آن اعراض می شود: از این جهت برای زهد چندین درجه به شرح زیر در نظر گرفته شده است:
    1 . ترك و اعراض از محرمات؛ یعنی زهدورزی نسبت به محرمات كه به آن «زهد واجب» گویند.
    2 . اعراض از شبهات؛ زهدورزیدن نسبت به آنها كه موجب سالم ماندن انسان از ارتكاب محرمات می گردد.
    3 . زهد ورزیدن نسبت به مقدار بیشتر از نیاز از چیزهای حلال؛ یعنی خوراك، پوشاك، مسكن، اثاثیه زندگی و امثال آن و ابزارهای دستیابی به آنها از قبیل مال و جاه، به مقدار ضروری اكتفا كردن.
    4 . زهد ورزیدن نسبت به همه آنچه كه موجب لذت نفس می شود، حتی نسبت به مقدار لازم و ضروری از دنیا. به این معنا كه بهره مندی و استفاده او از مقدار ضروری نیز برای لذت آن نباشد، نه این كه حتی قدر ضروری از دنیا را هم ترك نماید كه اصولاً چنین چیزی امكان ندارد. این درجه از زهد و نوع ما قبل آن، زهدورزی در حلال است.
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  5. تشكر

    هاله (29-05-2011)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:
    خوشا به حال آنان كه در مقابل خداوند فروتنی می كنند و در آنچه برایشان حلال شده است، زهد می ورزند، بدون آنكه از سیره من روی بگردانند.[3]
    5 . روی گردانیدن از هر آنچه غیر خدا است، حتی از خودش. البته توجه به بعضی از اشیا مانند خوراك و پوشاك و معاشرت با مردم در حدّ ضرورت منافاتی با این درجه از زهد ندارد؛ زیرا توجه كامل به خداوند جز با بقا و زنده ماندن انسان ممكن نیست و زندگی انسان هم در گرو برخورداری از ضروریات زندگی است.
    چنان كه از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است:
    زهد كلید درِ بهشت و برائت از جهنم است و آن ترك كردن هر چیزی است كه آدمی را از خداوند غافل گرداند، و افسوس نخوردن بر از دست دادن دنیا و دچار خودپسندی نشدن از ترك آن.[4]
    امام علی ـ علیه السّلام ـ در پاسخ پرسش از ماهیت زهد می فرماید:
    همه زهد در دو كلمه از قرآن گرد آمده است. خدای سبحان فرمود: تا بر ‌آنچه از دستتان رفته دریغ نخورید، و بدانچه به شما داده شادمان مباشید.[5] و آنكه بر گذشته دریغ نخورد و به آینده شادمان نباشد، از دو سوی زهد ورزیده است.[6]
    ج) مراتب زهد از جهت آنچه كه در طلب آن انسان از دنیا روی بر می گرداند: از این جهت زهد دارای درجات سه گانه زیر است.
    یك. زهد خداترسان: انسان برای تحصیل نجات از آتش وسایر عذاب های اُخروی از دنیا رویگردان می شود.
    دو. زهد امیدواران: یعنی روی برتافتن از دنیا به امید رسیدن به ثواب خداوندو نعمت های بهشتی.
    سه. زهد عارفان: نه توجهی به درد و رنج ها دارد تا رهایی از آنها را طلب كند و نه اعتنایی به لذت ها می كند تا بهره مندی از آنها را بجوید، بلكه تنها در اشتیاق دیدار و ملاقات پروردگار است. چنین زهدی تنها همّت اهل معرفت است.[7]
    با توجه به آنچه در تعریف زهد و درجات آن بیان گردید، معلوم می گردد كه مراد از دنیا تنها مال و ثروت، خوراك و پوشاك و مانند اینها نیست؛ زیرا كناره گیری از همه این امور برای كسی كه شهره شدن به زهد و ستوده شدن به پارسایی را دوست می دارد، بسیار آسان خواهد بود. بلكه دنیا شامل مقام و ریاست و همه بهره مندی های نفسانی ممكن از دنیا می شود. زهد حقیقی یعنی روی گردانیدن و عدم دلبستگی به مال و مقام. زاهد راستین كسی است كه فقر و غنا، مدح و ذّم و عزّت و ذلت در نزد مردم برای او یكسان باشد و جز در جست و جوی محبت و رضایت خداوند نباشد.



    پی نوشت ها :
    1. ناگفته پیداست كه منظور از این مباحث تشویق به عدم بهره گیرى از نعمتهاى الهى نیست بلكه همانطور كه مرحوم خواجه فرموده اند ساختن خنجرى از فولاد تصمیم ، و زدن بر دیده هوس است تا دل خداجوى آزاد گردد.
    2. آسانترین راه براى سیر و سلوك و تهذیب نفس، خواجه نصیر الدین طوسى
    3. همان، ج 8، ص 169، ح 190؛ حرّانی: تحف العقول، ص 30. هم چنین ر.ك: صدوق: فقیه، ج 4، ص 400، ح 5861 و تفسیر عیاشی، ج 2، ص 211، ح 42.
    4. گیلانی، عبدالرزاق: مصباح الشریعه، ص 137.
    5.حدید، آیه 23.
    6.نهج‌البلاغه، حكمت 439، همچنین ر.ك: كلینی، كافی، ج 2، ص 128، ح 4؛ و شیخ صدوق، امالی، ص 714، ح 984، و خصال، ص 437، ح 26.
    7.ر.ك: نراقی: جامع السّعادات، ج 2، ص 65 ـ 74؛ فیض كاشانی، محسن: المحجه البیضاء، ج 7، ص 357 ـ 364.
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  7. تشكر

    هاله (29-05-2011)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi