ایه نجوی
یا ایها الَّذینَ آمَنوا اِذا ناجَیتُمُ الرَّسوُلَ فَقَدِّموُا بَینَ یدَی نَجْویكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَیرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ.
ای آنانكه ایمان آوردید، زمانی كه با رسول خدا نجوا می كنید و راز می گویید، پیشتر از آن، صدقه بپردازید، كه این كار برای شما بهتر و پاكیزه تر است. پس اگر (چیزی برای صدقه) نیافتید. مسلماً خداوند آمرزنده مهربان است.
(مجادله / 12)
وقتی پیامبر در جمع مسلمانان حاضر می شد، همه می خواستند مسائل شخصی خود را با پیامبر در میان بگذارند و با آن حضرت گفتگوی سرّی داشته باشند.
در این میان دنیا طلبان و منافقان گوی سبقت را از دیگران می ربودند. تا با این روش به پیامبر نزدیك تر شوند، و به گونه ای وانمود كنند كه، ما با پیامبر سر و سرّی داریم و مورد توجه و عنایت ایشان هستیم، و آنگاه در فرصت مقتضی از این نمایش به نفع خویش بهره ببرند.
زیاده روی در پرسش های خصوصی و رازگویی با پیامبر آن حضرت را آزرده خاطر ساخته بود. بویژه آنكه در این امر طبقات پایین تر مردم و یا آنها كه از شدت محبت می خواستند رعایت حال آن بزرگوار را كنند و مزاحمتی برای ایشان فراهم نسازند، سهم كمتری داشتند.
تا آنكه فرمانی از جانب خداوند رسید. فرمانی در نوع خود بی نظیر! فرمانی كه با آن میزان ارادت و ایمان افراد سنجیده می شد، كه به راستی هم چنین شد. و باری دیگر منافقان و سست ایمانان، میدان عمل باختند و چهره واقعی خود را نشان دادند.
فرمان الهی چنین بود:
هر كس قصد دارد با پیامبر گفتگوی سرّی داشته باشد، باید ابتدا صدقه بپردازد، آنگاه به رازگویی بنشیند. امّا آنكه تهی دست است از این كار معاف خواهد بود و گناهی بر او نیست.
این فرمان، هم به نفع فقرا و مستمندان بود و هم كسانی را كه ادّعای ایمان داشتند و بر گرد پیامبر جمع شده بودند امتحان می كرد. ایا خواهان دنیا هستند؟ یا آنكه دوستدار واقعی رسول خدا صلی الله علیه وآله ،كدامیك را برمی گزینند؟
آنها كه دلی پاك و ایمانی خالص دارند، در هر شرایطی پیامبر را برمی گزینند، و آخرت را بر دنیا ترجیح می دهند. وه كه چه امتحان زیبایی!
همان كسانی كه تا چندی قبل در رازگویی با پیامبر از یكدیگر سبقت می گرفتند، اكنون خبری از آنان نیست. راستی كجا رفتند و به چه روی آوردند؟
چرا از گرد پیامبر پراكنده شدند؟! ایا واقعاً رسول خدا صلی الله علیه وآله را رها ساختند و به درهم و دینار دنیا دل بستند؟! آری، حتی به كمترین مقدار تصدّق هم تن در ندادند، مثلاً به اندازه یك دانه خرمای خشكیده و یا حتی كمتر از آن!
آنها هم كه ماندند یا از تهی دستان بودند كه معاف شده بودند و یا از نافرمانان و گنهكاران، چرا كه در عین توانمندی و دارندگی، نجوا می كردند بی آنكه از قبل صدقه ای داده باشند.
پس در میان مسلمانان، ایا فرمانبری پیدا نشد كه به این فرمان، جامه عمل پوشانده باشد؟
ایا كسی نبود كه نجوای با پیامبر خدا صلی الله علیه وآله را با صدقه ای خریداری كرده باشد؟
چرا، تو گویی یك نفر بود. آری یك نفر و تنها یك نفر! در میان آن جماعت، تنها امیرمؤمنان علی علیه السلام بود كه این فرمان را پذیرفت و بدان جامه عمل پوشانید.
حال از زبان خود ایشان بشنویم:
در قرآن ایه ای(8) وجود دارد كه كسی قبل از من به آن عمل نكرده است و پس از من نیز كسی بدان عمل نمی كند. موجودی من یك دینار بود، آن را به ده درهم تبدیل نمودم. پس هر گاه می خواستم خدمت پیامبر بروم و با ایشان نجوا كنم، یك درهم از آن را صدقه می دادم. این كار را تا ده بار تكرار نمودم، تا اینكه فرمان دیگری از جانب خدا آمد و این حكم را نسخ نمود. و بدینسان كس دیگری جز من به آن ایه جامه عمل نپوشانید.(9)
ایه ای كه با نزول آن، حكم ایه نجوی «مَنسوخ» گردید این است:
ءَاَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّموُا بَینَ یدَی نَجْویكُمْ صَدَقاتٍ فَاِذْ لَمْ تَفْعَلوُا وَ تابَ اللّهُ عَلَیكُمْ فَاَقیمُوا الصَّلوةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللّهُ خَبیر بِما تَعْمَلُونَ.(10)
ایا (از تنگدستی) ترسیدید كه پیش از هر بار نجوا صدقه بپردازید؟ حال كه از عمل بدانچه مكلّف شدید سرباز زدید و صدقه نمی دهید و خدا هم از این نافرمانی شما در گذشت، پس در امتثال سایر تكالیفش بكوشید: نماز بر پا دارید و زكات اموال خود را بپردازید و فرمان خدا و رسولش را گردن نهید. و این در حالی است كه خدا بدانچه انجام می دهید آگاه است.
این ایه را «ناسخ» ایه نجوی گویند. چون حكم ایه نجوی را منسوخ نمود. حكم «منسوخ» تنها در محدوده زمانی خاصی قابل اجرا است، و با آمدن حكم جدید(ناسخ) مهلت اجرا و انجام آن به سر می رسد.