در بحث ولایت انتخابی فقیه هم که آیتالله منتظری و آیتالله صالحی نجفآبادی مطرح کردهاند، مبنای عمل این است که از بین فقهای واجد شرایط، مردم یکی را برمیگزینند و به این واسطه ولایت فرد انتخاب شده مشروعیت مییابد. این نظریه با نظریه شما چه تفاوتی دارد؟
بهنظر من آنها به این شکل مطرح نکردهاند. من میخواهم با این دلیل افتراض ادله فقهی مشروعیت را بر اساس رأی و تمایل مردم بهعنوان جزء العله و نه تمام العله توضیح دهم.
من در نظر آنها این بیان و این شکل را ندیدهام.
نظر حضرت امام (رحمتاللهعلیه) در مورد این بحث چیست؟ ایشان به ولایت انتخابی معتقد بودند یا ولایت انتصابی؟
اندیشه امام (رحمتاللهعلیه) تفسیرهای گوناگونی دارد.
در برخی از بیانات امام (رحمتاللهعلیه) که ایشان بیشتر از حکومت اسلامی استفاده کردهاند، با نظریه انتصاب محض مناسبت دارد.
برخی دیگر از فرمایشات حضرت امام (رحمتاللهعلیه) که در آنها ایشان از عبارات جمهوری و منزلت رأی مردم استفاده کردهاند با نظریه انتخاب تناسب دارد.
من در آثار حضرت امام (رحمتاللهعلیه) ندیدهام که به صورت مجزا و تفکیک شده و صریح بگویند که من نظریه انتخاب را قبول دارم و یا انتصاب را.
نوشتهها، بیانات و در کل آثار ایشان میتواند هر دو نظر را پوشش دهد و لذا صاحبنظران فلسفه سیاسی در کشور ما، به هر دو دسته نظر و رأی امام استناد میکنند.
هم طرفداران انتخاب از فرمایشات امام (رحمتاللهعلیه) شاهد میآورند و هم طرفداران نظریه انتصاب.
بهنظر من جا دارد کرسیهایی ایجاد شود و بهصورت علمی و دقیق، دو نظریه انتخاب و انتصاب و حتی این نظریه معتدلتری که ما مطرح میکنیم، در آثار و افکار امام (رحمتاللهعلیه) مورد کنکاش قرار گیرد.
جناب غرویان! چه شیوه فعلی حکومتداری ما، ولایت عامه فقیه بهصورت انتصابی باشد و چه بهصورت انتخابی، سؤالات مختلفی در اجزای حکومت تحت امر ولی فقیه و مرام و شیوه حکومتداری آن ایجاد میشود.
برای مثال، آیا تحت حاکمیت ولی فقیه، مردم باید تمامی اختیارات خود را حتی در حوزه خصوصی به ولی فقیه واگذار کنند؟
بهعبارت دیگر آیا ولی فقیه در همه امور چه عمومی و چه خصوصی مبسوط الید است؟
بهنظر من باید بین حوزه خصوصی زندگی مردم و حوزه اجتماعی زندگی آنها تفکیک قائل شد.
مسائل خصوصی مردم اصلا در حوزه ولایت قرار نمیگیرند.
مثلا ولی فقیه در اینکه شما در منزلتان چه نوع غذایی صرف میکنید و یا چه لباسی میپوشید، دخالتی ندارد و اینها در حوزه ولایت قرار نمیگیرد.
اما مسائل اجتماعی و یا مسائلی که ابتدائا فردی دانسته میشود، ولی حیثیت اجتماعی دارند؛ مانند ازدواج و طلاق، در حوزه ولایت قرار میگیرند و ما در مورد آنها آیات و روایات بسیاری هم داریم.
آیا فقیهی که در جایگاه ولایت قرار میگیرد، بر دیگر فقها و مجتهدین هم ولایت دارد؟
ولایت رهبر و ولی فقیه که حاکم مبسوط الید است، به دو شکل محقق میشود.
این فرد از یکسو بر افراد تحت امر خود ولایت علمی دارد که این مهم، بهواسطه اجتهاد و تخصص فقهی او است، ولی فقیه این نوع از ولایت را بر مجتهدین و فقهای دیگر ندارد، بلکه ایشان در این امور در عرض آنها قرار میگیرد.
اما ولی فقیه از دیگرسو یک ولایت حکومتی و مدیریتی هم دارد.
یعنی ولی فقیه برای تأمین امنیت و انتظام اجتماع و برنامهریزی برای آینده کشور، بر همه و از جمله دیگر فقها ولایت دارد.
یعنی در این شکل دوم، همه و از جمله فقها و مجتهدین دیگر ملزم به اطاعت از ولی فقیه هستند...