نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: نامه شهید مطهری به امام درباره مکتب ایرانی

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar. نامه شهید مطهری به امام درباره مکتب ایرانی

    شهید مطهری یکسال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در نامه‌ای به امام خمینی(ره) با اشاره به آفت‌های موجود در راه انقلاب پرداختن به تفکر ایرانی را یکی از این آفت‌ها ارزیابی می‌کند.

    شهید مطهری در این نامه امام را استاد و مقتدای خود خوانده و با اشاره به التقاط سازمان منافقین در بخشی از این نامه می‌نویسد: .... به اصطلاح گروه مسمی به «مجاهدین» است. اینها در ابتدا یک گروه سیاسی بودند ولی تدریجا به صورت یک انشعاب مذهبی دارند در می‌آیند، درست مانند خوارج که در ابتدا حرکتشان یک حرکت سیاسی بود، بعد به صورت یک مذهب با یک سلسله اصول و فروع درآمدند. کوچکترین بدعت اینها این است که به قول خودشان به "خودکفایی " رسیده‌اند و هر مقام روحانی و مرجع دینی را نفی می کنند؛ از همین جا می‌توان تا آخر خواند. دیگر اینکه در عین اظهار وفاداری به اسلام، کارل مارکس لااقل در حد امام جعفر صادق علیه‌السلام نزد اینها مقدس و محترم است.

    شهید مطهری همچنین نسبت به تشکیل تفکراتی که بعدها به تشکیل گروهک فرقان منجر شد اشاره می‌کند و می‌نویسد: ... اخیرا می‌بینم گروهی که علاقه وعقیده درست به اسلام ندارند و گرایشی انحرافی دارند با دسته‌بندی‌های وسیعی در صدد این هستند که از او[دکتر شریعتی] بتی بسازند که هیچ روحانی جرات اظهار نظر در گفته‌های او را نداشته باشد.

    این شهید بزرگوار می‌افزاید: عجبا! می‌خواهند با اندیشه‌هایی که چکیده افکار ماسینیون مستشار وزارت مستعمرات فرانسه در شمال آفریقا و سرپرست مبلغان مسیحی در مصر و افکار گرویچ یهودی ماتریالیست و اندیشه‌های ژان پل سارتر اگیستانسیالیست ضد خدا و عقاید دورکهایم جامعه‌شناس ضدمذهب است، اسلام بسازند، پس و علی الاسلام سلام.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.

    شهید مطهری همچنین در بخش دیگری از این نامه با اشاره به تفکری که امروز موسوم به «مکتب ایرانی» است با اشاره به سلسله مقالاتی در کیهان آن روزها می‌نویسد: درباره ملیت ایرانی (و مستقلا ماشین شده و در حقیقت فلسفه‌ای بود برای ملیت ایرانی و قطعا تاکنون تا حدی از ملیت ایرانی به این خوبی و مستند به یک فلسفه امروز پسند دفاع نکرده است. شایسته است نام آن را «فلسفه رستاخیز») بگذاریم. خلاصه این مقالات که یک کتاب می‌شود، این بود که ملاک ملیت، خون و نژاد که امروز محکوم است، نیست؛ ملاک ملیت، فرهنگ است و فرهنگ به حکم اینکه زاده تاریخ است نه چیز دیگر، در ملت‌های مختلف، مختلف است؛ فرهنگ هر قوم فرهنگ آن قوم است؛ هر قوم که فرهنگ مستمر نداشته نابود شده است؛ ما ایرانیان فرهنگ دو هزار و پانصد ساله داریم که ملاک شخصیت وجودی ما و من واقعی ما و خویشتن اصلی ماست، در طول تاریخ حوادثی پیش آمد که خواست ما را از خود واقعی ما بیگانه کند ولی در طول تاریخ حوادثی پیش آمد که خواست ما را از خود واقعی ما بیگانه کند ولی ما هر نوبت به خود آمدیم و به خود واقعی خود بازگشتیم، آن سه جریان عبارت بود از حمله اسکندر، حمله عرب، حمله مغول، در این میان بیش از همه درباره حمله عرب بحث کرده و نهضت شعوبیگری را تقدیس کرده است، آنگاه گفته اسلام برای ما ایدئولوژی است و نه فرهنگ؛ اسلام نیامده که فرهنگ ما را عوض و فرهنگ واحدی به وجود آورد، بلکه تعدد فرهنگ‌ها را به رسمیت می‌شناسد همان طوری‌که تعدد نژادی را یک واقعیت می‌داند؛ آیه کریمه «اِنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ وَ اُنثی وَ جَعَلناکُم شُعوباً وَ قَبائِلَ...» ناظر به این است که اختلافات نژادی و اختلافات فرهنگی که اولی ساخته طبیعت است و دومی تاریخ، باید به جای خود محفوظ باشد؛ ادعا کرده است که ایدئولوژی ما روی فرهنگ ما اثر گذاشته و فرهنگ ما روی ایدوئولوژی ما، لهذا ایرانیت اسلامی شده است و اسلام ما اسلام ایرانی شده است.

    شهید مطهری می‌افزاید: این بیان عملا و ضمنا، نه صریحا فرهنگ واحد به نام فرهنگ اسلامی را انکار کرده است و صریحا شخصیت‌هایی نظیر بوعلی و ابوریحان و خواجه نصیرالدین و ملاصدار را وابسته به فرهنگ ایرانی دانسته است؛ یعنی فرهنگ اینها ادامه فرهنگ ایرانی است، این مقالات بسیار خواندی است؛ در انتساب آنها به او [دکتر شریعتی] شکی نیست، به بعضی‌ها مثل آقای خامنه‌ای و آقای بهشتی گفته مال من است، ولی مدعی شده که من اینها را چندین سال پیش نوشته‌ام و اینها را پیدا کرده و چاپ کرده‌اند؛ در صورتی که دلائل به قدر کافی هست که مقالات، جدید است. به هر حال مطالعه حضرتعالی بسیار مفید است.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.

    بنابر این گزارش امام خمینی(ره) البته به این نامه طولانی جوابی ندادند و آن را بی‌پاسخ گذاشتند و در همین حال شهید مطهری که در این نامه از امام کسب تکلیف کرده بود نیز در این باره سکوت اختیار می‌کند.

    حجت الاسلام معلمی از استادان حوزه و دانشگاه درباره دلیل سکوت امام و عدم پاسخ به نامه شاگردش می‌گوید: در جریان نقد اندیشه‌های دکتر شریعتی، بعضی از اساتید، بدون در نظر گرفتن شرایط و مصالح، شروع به نقد افکار وی کردند و کاری نداشتند که آیا این کار در حال حاضر به نفع اسلام و دانشگاه هست یا نه، اما شهید مطهری این کار را نکرد بلکه نامه‌ای به این مضمون که مطالب دکتر شریعتی مشکل دارد، به امام نوشت و کسب تکلیف کرد، امام پاسخ نامه را نداد، لذا ایشان متوجه شد که تکلیف فعلی سکوت است ولی برخی دیگر از اساتید سکوت نکردند و باعث شدند که امام از آنها گله‌مند شود، چرا که امام این کار را به‎مصلحت وقت نمی‌دانست. زیرا دکتر شریعتی در دانشگاه‌ها خیلی نفوذ داشت و نقد او در آن زمان، باعث جدایی حوزه از دانشگاه می‌شد و به اتحاد حوزه و دانشگاه ضربه می‎زد و بیشترین منفعت را رژیم ستم‎شاهی می‌برد لذا امام در سخنرانی خود اظهار کردند که من از دو گروه گله دارم یکی از دانشگاهیانی که روحانیت را قبول ندارند و یکی روحانیونی که دانشگاهیان را از خود طرد می‌کنند. در این جریان می‌بینیم که استاد مطهری چقدر تابع امام بود و از اول، سکوت اختیار کرده بود.


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi