هواللطيف
برهان لطف و غيبت
چكيده
برهان لطف، به سبب اهميت جايگاه آن، به قاعده لطف مشهور است. اين قاعده، ميان متكلمان و انديشمندان اسلامي از دير باز مطرح بوده و خاستگاه بسياري از باورهاي و گزينههاي اعتقادي است كه كه بعثت، نصب، وعده، وعيد، بهشت، جهنم و تكاليف ـاعم از تكاليف شرعي و عقلي ـ با آن توجيه و تثبيت ميشود. لطف، به لطف مقرب و لطف محصل تقسيم ميشود.
از جمله باورهايي كه از طريق اين قاعده قابل پي گيري است، مسأله امامت ميباشد كه تعيين و نصب و اثبات آن بر اساس قاعده لطف انجام ميشود. اما وقتي اين مسأله را در دوران غيبت و پنهان زيستي امام مطرح ميكنيم، با يك سري پرسشهاي اساسي رو به رو ميشويم كه به نوعي تعارض را به نمايش ميگذارد، مثلا: از طرفي گفته ميشود وجود و ظهور اما در هر زمان لطف است و از طرف ديگر گفته ميشود غيبت نيز لطف است، زيرا مردم در دوران غيبت به واسطه غيبت، مورد امتحان الهي قرار ميگيرند و امتحان نيز زمينه تكامل و ترقي بشر را فراهم ميكند.
پس با اين نگاه، هم غيبت لطف است و هم ظهور و اين، به نوعي تعارض و تهافت ميان آن دو را به نمايش ميگذارد.
در پاسخ پرسش بالا گفته ميشود اگر بحث را با نگرش عميقتر و با دقت بيشتر مورد توجه قرار دهيم، نه تنها ميان غيبت و ظهور، تعارضي نميبينيم، بلكه به نوعي ميان آن دو رابطه اقل و اكثر، را خواهيم ديد؛ زيرا اولا بر اساس لطف محصل كه اصل وجود امام براي بشر لطف بوده و بشر در آفرينش خويش، مديون وجود امام ميباشد اين امر، با اصل غيبت هيچ گونه تعارضي ندارد.
ثانيا، در لطف مقرب نيز هيچ گونه تعارضي ميان غيبت و ظهور نيست؛ زيرا امام در دوران غيبت دست بسته نيست، بلكه ارشادها و تصرفات امام در قالب تعيين نايب خاص و عام تبلور پيدا ميكند و به اين صورت به رتق و فتق امور مردم ميپردازد، پس امام چه در غيبت و پنهان زيستي به سر ببرد و چه در ظهور، در اين كه مردم ميتوانند از الطاف او بهره مند شوند، هيچ تفاوتي وجود ندارد. تنها تفاوت در اقل و اكثر است كه در دوران ظهور، به سبب حضور عادي امام در ميان مردم، بهره مندي جامعه از او بيشتر است.