صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24

موضوع: برهان لطف و غيبت

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد برهان لطف و غيبت

    هواللطيف



    برهان لطف و غيبت

    چكيده
    برهان لطف، به سبب اهميت جايگاه آن، به قاعده لطف مشهور است. اين قاعده، ميان متكلمان و انديشمندان اسلامي از دير باز مطرح بوده و خاستگاه بسياري از باورهاي و گزينه‌هاي اعتقادي است كه كه بعثت، نصب، وعده، وعيد، بهشت، جهنم و تكاليف ـ‌اعم از تكاليف شرعي و عقلي ـ‌ با آن توجيه و تثبيت مي‌شود. لطف، به لطف مقرب و لطف محصل تقسيم مي‌شود.

    از جمله باورهايي كه از طريق اين قاعده قابل پي گيري است، مسأله امامت مي‌باشد كه تعيين و نصب و اثبات آن بر اساس قاعده لطف انجام مي‌شود. اما وقتي اين مسأله را در دوران غيبت و پنهان زيستي امام مطرح مي‌كنيم، با يك سري پرسش‌هاي اساسي رو به رو مي‌شويم كه به نوعي تعارض را به نمايش مي‌گذارد، مثلا: از طرفي گفته مي‌شود وجود و ظهور اما در هر زمان لطف است و از طرف ديگر گفته مي‌شود غيبت نيز لطف است، زيرا مردم در دوران غيبت به واسطه غيبت، مورد امتحان الهي قرار مي‌گيرند و امتحان نيز زمينه تكامل و ترقي بشر را فراهم مي‌كند.

    پس با اين نگاه، هم غيبت لطف است و هم ظهور و اين، به نوعي تعارض و تهافت ميان آن دو را به نمايش مي‌گذارد.

    در پاسخ پرسش بالا گفته مي‌شود اگر بحث را با نگرش عميق‌تر و با دقت بيشتر مورد توجه قرار دهيم، نه تنها ميان غيبت و ظهور، تعارضي نمي‌بينيم، بلكه به نوعي ميان آن دو رابطه اقل و اكثر، را خواهيم ديد؛ زيرا اولا بر اساس لطف محصل كه اصل وجود امام براي بشر لطف بوده و بشر در آفرينش خويش، مديون وجود امام مي‌باشد اين امر، با اصل غيبت هيچ گونه تعارضي ندارد.

    ثانيا، در لطف مقرب نيز هيچ گونه تعارضي ميان غيبت و ظهور نيست؛ زيرا امام در دوران غيبت دست بسته نيست، بلكه ار‌شادها و تصرفات امام در قالب تعيين نايب خاص و عام تبلور پيدا مي‌كند و به اين صورت به رتق و فتق امور مردم مي‌پردازد، پس امام چه در غيبت و پنهان زيستي به سر ببرد و چه در ظهور، در اين كه مردم مي‌توانند از الطاف او بهره مند شوند، هيچ تفاوتي وجود ندارد. تنها تفاوت در اقل و اكثر است كه در دوران ظهور، به سبب حضور عادي امام در ميان مردم، بهره مندي جامعه از او بيشتر است.







    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 19-06-2011 در ساعت 22:15
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكرها 3

    *آیه های انتظار* (05-10-2011), محمدی (20-06-2011), ال یاسین (17-05-2013)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد




    الف. مفهوم شناسي
    1. برهان لطف: برهان لطف كه به قاعده لطف مشهور است، يكي از مهم‌ترين دلائل عقلي متكلمان اماميه در اثبات امامت است وهمچنين مسائل كلامي بسياري بر اين قاعده، استوار مي‌باشد. وجوب نبوت، عصمت پيامبران، تكاليف شرعي، وعده و وعيد، حسن انجام تكاليف و امامت، از جمله مسائل كلامي‌اي است كه از مصاديق و متفرعات قاعده لطف به شمار مي‌روند.
    2. لطف محصل: فراهم شدن زمينه‌ها براي تحقق تكامل انسان‌ها را لطف محصل مي‌گويند كه اگر فراهم نشود، نقض غرض از آفرينش انسان حاصل مي‌شود.
    3. لطف مقرب: فراهم شدن زمينه‌ها براي انجام تكاليف شرعي و عقلي را لطف مقرب مي‌گويند كه اگر فراهم نشود، نقض غرض از انجام تكاليف حاصل مي‌شود.
    4. غيبت: به دوراني گفته مي‌شود كه امام و رهبر، از زعامت و رهبري جامعه دست شسته و زندگي پنهاني را اختيار كرده است كه خود به غيبت صغرا و كبرا تقسيم مي‌شود.
    5. فلسفه غيبت: در فلسفه غيبت، از چرايي غيبت بحث مي‌شود؛ براي نمونه از عواملي مانند ظلم و جور مردم، تأديب مردم، بيعت نكردن حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف با ظالمان، آماده نبودن مردم و … بحث خواهد شد.
    6. چگونگي غيبت: رخداد غيبت، چگونه انجام مي‌پذيرد؟ آيا غيبت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف به صورت ناپيدايي و نامريي است يا به صورت ناشناس؟ در مورد ناشناسي، امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف درميان مردم رفت و آمد داشته و در مجالس و محافل حضور مي‌يابد. مردم، او را مي‌بينند، ولي نمي‌شناسند؛ اما در صورت ناپيدايي، امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف از ديدگان مردم ناپيدا است و مردم اصلا او را نمي‌بينند كه در مورد هر دو نوع غيبت، رواياتي از امامان معصوم عليه السلام آمده است.
    7. فوايد امام غايب: در دوراني كه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف از انظار مردم مخفي شده و زندگي پنهاني را تجربه مي‌كند، فوايد و آثار آن حضرت براي مردم و جامعه چيست؟ در پاسخ اين پر سش، برخي بزرگان فوايدي مانند نظارت و تعيين جانشين (به صورت خاص و عام) و نيز موضوع انتظار را پيش كشيده‌اند.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكرها 2

    *آیه های انتظار* (05-10-2011), ال یاسین (17-05-2013)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد



    ب. طرح مسأله
    از سؤالات يا شبهات مهمي كه در عرصه مهدويت مطرح است، تعارض ميان قاعده لطف و غيبت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است، زيرا قاعده لطف، وجوب امام را در همه زمان‌ها براي هدايت و ارشاد مردم، ضروري مي‌داند. در مقابل مقوله غيبت، پنهان زيستي امام را تجويز مي‌كند؛ از اين رو ميان دو مقوله لطف و غيبت، به ظاهر تعارض به چشم مي‌خورد كه لازم است با طرح مسأله و نيز با تتبع و پژوهش فراگير در باره آن، پاسخ‌هاي عميق و درخور داده شود.

    برهان لطف
    متكلمان، از دير باز براي اثبات مسائل اعتقادي گوناگون از قاعده لطف بهره مي‌بردند. اين قاعده يك قاعده برون ديني قلمداد مي‌شود؛ زيرا اولا قاعده لطف يك برهان عقلي است و عقل به ضرورت و وجوب آن خبر مي‌دهد (طوسي، محمد، 1384: ج1، ص 30). ثانيا، قبل از آن كه ميان متكلمان اسلامي مطرح شود، ميان متكلمان مسيحي و غير مسيحي نيز مطرح بوده و در قالب نظام كلامي ويژه‌اي به عنوان‏«الهيات لطف‏» مشهور بوده است.[1]
    در ميان متكلمان اسلامي (معتزله و شيعه) قاعده لطف، جايگاه مهمي دارد و شايد بعد از قاعده‏«حسن و قبح عقلي‏» از بنيادي‌ترين قواعد كلامي به شمار رود.
    كار برد اين قاعده، منحصر در مباحث كلامي نيست، بلكه دامنه آن، مباحثي از علم اصول مانند حجيت اجماع[2] را در نورديده و به علم فقه هم مانند مباحث امر به معروف و نهي از منكر (سيوري الحلي، 1396: ص 154) نفوذ كرده است.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكر


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد



    الف. تعريف لطف
    1. نوبختي در كتاب الياقوت لطف را چنين تعريف كرده است:
    لطف امري است كه خداوند، نسبت به مكلف انجام مي‌دهد و مستلزم ضرر نيست، و از بستر‌هاي وقوع طاعت از مكلف دانسته مي‌شود كه خداوند، آن را در حق مكلف انجام داده است و در صورتي كه لطف نباشد، خداوند اطاعت نمي‌شد (نوبختي، 1413: ص 186).
    2. سيد مرتضي در كتاب الذخيره في العلم الكتاب در تعريف گفته است:
    لطف، آن است كه مكلف را به انجام دادن طاعت دعوت مي‌كند. لطف، بر دوقسم است: يكي آن كه مكلف به سبب آن، فعل طاعت را بر مي‌گزيند و اگر آن لطف نبود فعل طاعت را بر نمي‌گزيد. ديگري آن كه مكلف، به سبب آن به انجام دادن طاعت، نزديك‌تر خواهد شد (سيد مرتضي، 1411: ص 254).
    3. علامه حلي در كشف الاسرار در تعريف لطف چنين گفته است:
    مقصود ما از لطف، چيزي است كه مكلف با وجود آن، به فعل طاعت نزديك‌تر و از فعل معصيت دور‌تر خواهد شد. لطف، به مرز اجبار نخواهد رسيد (طوسي، 1405: ص510).
    تعاريف ديگري از برخي انديشوران و متكلمان اسلامي نيز نقل شده است كه به دليل رعايت اختصار از آن‌ها صرف نظر مي‌شود.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكر


  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد




    ب. اقسام لطف
    لطف، با نگاه‌هاي مختلف داراي اقسام گوناگوني است؛ مثلا از يك نگاه، مي‌توان آن را محصل و مقرب تقسيم كرد و از نگاه ديگر، لطف، يا فعل خدا است يا فعل انسان؛ از اين رو مي‌توان آن را لطف خدا يا لطف انسان تعبير كرد. با توجه به مورد لطف نيز لطف به لطف واجب و مستحب قابل تقسيم است.
    1. لطف محصل
    لطف محصل، عبارت است از انجام يك سري زمينه‌ها و مقدمات از سوي خداوند كه تحقق هدف خلقت و آفرينش، بر آن‌ها متوقف است؛ به گونه‌اي كه اگر خداوند، آن امور را در حق انسان‌ها انجام ندهد، كار آفرينش، لغو و بيهوده مي‌شود (جميل، 1421: ص 400).
    اصل تكليف، بيان تكليف، توانمندي انسان در انجام تكليف، بعثت، نصب امام و … از مصاديق لطف محصل به شمار مي‌آيند (سبحاني، 1410: ج 2، ص 47).
    علامه حلي در تعريف لطف محصل گفته است:
    لطف، گاهي محصل است و آن، چيزي است كه به سبب آن، فعل طاعت از مكلف به اختيار او حاصل مي‌شود.[3]
    پس لطف به اين معنا، محقق و محصل اصل تكليف و طاعت است (سبحاني، همان: ج2، ص 48).
    2. لطف مقرب
    لطف مقرب، عبارت است از اموري كه خداوند براي بندگان انجام مي‌دهد و در سايه آن، هدف و غرض تكليف برآورده مي‌شود؛ به گونه‌اي كه اگر اين امور انجام نمي‌شد، امتثال و اطاعت براي افراد زيادي ميسور نبود (جوادي آملي، بي‌تا: ص141).
    شيخ مفيد در باره لطف مقرب گفته است:
    لطف مقرب، آن است كه به سبب آن، مكلف به طاعت نزديك و از معصيت دور مي‌شود و در قدرت مكلف به انجام دادن تكليف، مؤثر نيست و به مرز اجبار نمي‌رسد.[4]
    مصاديق لطف مقرب، نظير بعثت، نصب، و عده، وعيد، نعمت‌ها و سختي‌ها به عنوان امتحان و امر به معروف و نهي از منكر است.
    در يك نگاه كلي تفاوت اساسي ميان لطف محصل و مقرب در اين است كه عاملي كه جلوي نقض غرض از خلقت و آفرينش را مي‌گيرد، لطف محصل نام دارد و عاملي كه جلوي نقض تكاليف و طاعت را مي‌گيرد، لطف مقرب نام دارد.
    ج. لطف بودن امام
    اكنون سؤال اين است كه لطف بودن امام از چه راهي ثابت مي‌شود؟ از راه لطف محصل يا لطف مقرب يا هردو؟ اين‌ها پرسش‌هايي است كه در اين قسمت به آن‌ها پاسخ داده مي‌شود.
    به طور كلي بايد گفت لطف بودن امام از هردو منظر قابل اثبات است.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. تشكر


  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد



    1. لطف محصل و امامت
    در تعريف لطف محصل چنين بيان شد كه خداوند يك سري زمينه‌ها و مقدماتي را انجام مي‌دهد كه بدون آن‌ها نقض غرض خلقت و آفرينش پيش مي‌آيد. حال بايد ببينيم عدم تعيين رهبران الهي از سوي خدا، آيا خللي در تحقق هدف آفرينش انسان‌ها پيش مي‌آورد يانه؟
    بنا بر اصل حكمت كه سراسر ‎آفرينش را فرا گرفته و آفرينش همه موجودات بر اساس آن توجيه مي‌شود، هدفمندي و متكامل بودن آ‎فرينش روشن مي‌شود. از آن جا كه خداي حكيم، بي‌نياز مطلق و داراي اوصاف كمال نامحدود مي‌باشد، هدفمندي و تكامل فقط در آفرينش او قابل توجيه است. ميان آفريده ها، خلقت انسان‌ها نيز از اين امر مستثني نبوده و داراي هدف است. از آن جا كه انسان‌ها داراي شاخصه‌هاي عقل و شهوت بوده و در پيروي از هر يك از آن‌ها آزادند تحقق هدف و رسيدن به كمال مطلوب، نيازمند يك سري مقدمات و زمينه‌هايي است كه تعيين رهبر در قالب بعثت و نصب، از اين زمينه‌ها به شمار مي‌آيد. اگر از سوي خدا تعيين پيامبر وامام براي هدايت انسان ها، صورت نگيرد، حكمت الهي در هدفمندي و سير تكاملي انسان‌ها نقض مي‌شود.
    پس خود داري خدا از تشريع، تكليف، بعثت و نصب، موجب قرار گرفتن انسان‌ها در جهالت و ضلالت مي‌شود و اين كار از خداي حكيم به دور است. در نتيجه خداوند حكيم، هم دين و شريعت را به انسان‌ها هديه مي‌دهد و هم هادي و راهنما را.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. تشكر


  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد



    2. لطف مقرب و امامت
    وقتي خداوند براي انسان‌ها تكاليف قرار داد، براي انجام آن‌ها به يك سري زمينه‌ها و مقدماتي نياز است تا انسان به بهترين گونه تكاليف خود را انجام دهد، به اين زمينه‌ها و مقدمات كه انسان‌ها را به سوي انجام تكاليف نزديك مي‌كند، لطف مقرب گفته مي‌شود.
    پس لطف مقرب پس از آمدن تكليف مطرح است. از طرفي ديگر انسان‌ها به سبب هواهاي نفساني از انجام عبادت گريزان هستند و در صورتي به انجام عبادت تن مي‌دهند كه زمينه‌ها و مقدماتي از طرف خدا فراهم شود؛ مانند وعده به بهشت، وعيد به جهنم و نصب امام و رهبر كه با نظارت و شرافت بر اعمال بندگان، آن‌ها را به انجام عبادت ترغيب و به ترك معاصي و زشتي‌ها تحريص كند. اين نكته به وضوح براي همه روشن است كه اگر در مجموعه‌اي رهبر و نظارت رهبري وجود داشته باشد، با مجموعه ديگر‌ي كه اين گونه نباشد، در انجام وظايف و ترك تخلفات متفاوت خواهد بود؛ پس وجود رهبر براي هدايت مردم به سوي انجام تكاليف ـ‌ اعم از تكاليف عقلي يا شرعي ـ‌ ضرورت دارد.
    توجه به دو قسم بودن تكاليف، لطف بودن امام را نيز مي‌توان، هم از راه تكاليف عقلي و هم شرعي ثابت كرد كه هردوي اين تقريرها و تبيين ها، در كلمات متكلمان اماميه يافت مي‌شود.
    سيد مرتضي، در تبيين لطف بودن امامت چنين گفته است:
    ما، امامت و رهبري را به دو شرط لازم مي‌دانيم: يكي اين كه تكاليف عقلي وجود داشته باشد، و ديگري اين كه مكلفان معصوم نباشند. هرگاه هر دو شرط يا يكي از آن دو، منفي گردد امامت و رهبري لازم نخواهد بود. دليل بر وجوب امامت و رهبري، با توجه به دو شرط ياد شده، اين است كه هر انسان عاقلي كه با غرض و سيره عقلاني بشر آشنايي داشته باشد، اين مطلب را به روشني تصديق مي‌كند كه هرگاه در جامعه‌اي رهبري باكفايت ومدبر باشد كه از ظلم و تعدي جلوگيري و از عدالت و فضيلت دفاع كند، شرايط اجتماعي براي بسط فضايل و ارزش‌ها فراهم‌تر خواهد بود، و مردم از ستمگري و پليدي دوري مي‌گزينند و يا در اجتناب از پليدي و تبهكاري، نسبت به وقتي كه چنين رهبري در بين نباشد، وضعيت مناسب تري دارند. اين چيزي جز لطف نيست؛ زيرا لطف چيزي است كه با تحقق آن، مكلفان به طاعت و فضيلت روي مي‌آورند و از پليدي و تباهي دوري مي‌گزينند و يا اين كه در شرايط مناسب تري قرار مي‌گيرند. پس امامت و رهبري، در حق مكلفان لطف است؛ زيرا آنان را به انجام دادن و‌اجبات عقلي و ترك قبايح بر مي‌انگيزد و مقتضاي حكمت الهي، اين است كه مكلفان را از آن محروم نسازد (سيدمرتضي، همان: ص409).
    سيد مرتضي با دو پيش فرض تكاليف عقلي و معصوم نبودن انسان ها، به اثبات لطف بودن امام مي‌پردازد؛ يعني فرض را بر اين گرفته است كه انسان‌ها از منظر عقل، يك سري تكاليفي دارند كه بايد آن‌ها را انجام دهند و از طرف ديگر به دليل معصوم نبودن آن ها، احتمال تعدي و تجاوز و عدم انجام تكاليف وجود دارد؛ پس لازم است رهبر و امامي باشد، تا آن‌ها را در انجام دادن تكاليف و اجتناب از تعدي وتجاوز، ترغيب و تشويق كند، شيخ طوسي از شاگردان سيد مرتضي، همين روش را برگزيده و اين مطلب را از بديهيات عقلي دانسته‌است (طوسي، 1417: ص5).
    اما برخي بزرگان، لطف بودن امام را با پيش فرض تكاليف شرعي ثابت كرده وچنين گفته‌اند كه نصب امام، لطفي است از جانب خداوند در انجام دادن واجبات و تكاليف شرعي، و ا نجام دادن هرلطفي با ويژگي ياد شده، به مقتضاي حكمت الهي، واجب است، پس نصب امام از جانب خداوند، تا وقتي كه تكليف باقي است، واجب است (بحراني، بي‌تا: ص 175).
    پس حد وسط در دليل فوق، تكاليف شرعي است و با وجود تكاليف شرعي به اثبات لطف بودن امام و وجوب تعيين آن از سوي خدا پرداخته شده است.
    البته واژه امام كه از جمله مصاديق لطف به شمار مي‌آيد، مطلق است يعني شامل پيامبران و جانشينان آن‌ها مي‌شود؛ ولي اگر در برهان لطف حد وسط تكاليف عقلي باشد، منظور از امام پيامبران هستند و اگر تكاليف شرعي باشند، منظور از امام، مطلق است كه شامل همه رهبران الهي مي‌شوند.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  15. تشكر


  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد



    د. وجوب لطف
    وجوب لطف، بديهي و وجداني است ـ ‌علت آن، اين است كه در محقق نشدن لطف، نقض غرض پيش مي‌آيد و قبيح بودن نقض غرض از امور فطري به حساب مي‌آيد.
    پس لطف كه در حصول هدف آفرينش و تحقق تكاليف مؤثر است، لزوم آن از بديهيات و قطعيات به شمار مي‌آيد. در اين زمينه از برخي بزرگان و متكلمان چنين نقل شده است:
    دليل بر وجوب لطف، آن است كه غرض مكلّف (خداوند) بر آن متوقف است. پس لطف واجب است و اين، همان مطلوب است (شيخ مفيد، همان: ص 32).
    علامه حلي نيز گفته است:
    دليل بر وجوب لطف، آن است كه لطف، غرض مكلف (خدا) را حاصل مي‌گرداند؛ بنابر اين، واجب است و اگر نباشد، نقض غرض لازم مي‌آيد (طوسي، بي‌تا: ص 324؛ اصفهاني، بي‌تا: ص 55).
    سيد هاشم بحراني آورده است:
    برهان وجوب لطف، آن است كه اگر ترك لطف جايز باشد، پس فرض آن كه خداوند حكيم آن كار را ترك كند، غرض خود را نقض كرده است؛ ليكن اين لازم (نقض غرض) باطل است و در نتيجه ملزوم (جايز بودن ترك لطف) همه باطل است (بحراني، بي‌تا: ص48).
    بيان ملازمه چنين است كه خداوند تعالي، از مكلف، اطاعت و فرمان برداري را خواستار است؛ پس اگر بداند كه آن مكلف، فقط زماني فرمان بردار مي‌شود و به خداوند نزديك‌تر مي‌گردد كه خداوند كاري براي او انجام دهد، در اين صورت، حكمت خداوند ايجاب مي‌كند آن كار را انجام دهد؛ زيرا اگر اين كار را ترك كند، نشان دهنده آن است كه خداوند، از مكلف، اطاعتي نخواسته است؛ مثلا شخصي از ديگري مي‌خواهد كه با او غذا بخورد و مي‌داند كه آن ميهمان، زماني حاضر مي‌شود كه كسي دنبال او فرستاده شود. حال اگر ميز‌بان، كسي را دنبال ميهمان نفرستد، غرض خود را نقض كرده است.
    از آن چه گفته شد، روشن مي‌شود، قاعده لطف از بديهيات است و به خداوند متعال، اختصاص ندارد؛ زيرا هر عاقلي، در كارها و اهداف خود، از آن غافل نيست و براي همين، آن چه او را به اهدافش نزديك مي‌سازد، آماده مي‌سازد و از آن چه با اهدافش منافات دارد، دوري مي‌كند.[5]



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  17. تشكر


  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد



    ه‍. تعيين امام از طرف خدا
    در جاي خود ثابت شد كه امام، يكي از مصاديق لطف به حساب مي‌آيد؛ يعني امامت، مايه نزديكي انسان‌ها به سوي خدا و دوري آن‌ها از معاصي و نافرماني خدا است. پس از بديهي دانستن لطف بودن امام، سؤال مي‌شود كه تعيين امام از طرف چه كسي صورت خواهد گرفت؟ از طرف خدا يا از طرف مردم و يا اين كه خدا و مردم به صورت مشترك در انتخاب امام عمل مي‌كنند؟
    وجود دو معيار براي عرضه لطف الهي (تعيين و معرفي امام) به بشر ضروري است؛ يكي وجود تكاليف عقلي و شرعي و ديگري معصوم نبودن بشر؛ پس معصوم نبودن بشر، يكي از معيار‌هاي لزوم لطف از سوي خدا به شمار مي‌آيد. حال اگر امام و رهبري كه براي انسان‌ها تعيين مي‌شود، داراي مقام عصمت نباشد ـ‌ لطف الهي (تعيين امام ديگر) براي او نيز ضروري است و اين فرايند، در صورت معصوم نبودن امام و رهبر، تا بي‌نهايت تسلسل پيدا مي‌كند و تسلسل نيز باطل و محال است. پس لازم است امام و رهبر كه يكي از مصاديق لطف است، معصوم باشد (حمصي الرازي، 1414: ص 278). از آن جا كه عصمت، امري پوشيده و باطني است كه تشخيص آن خارج از توان بشر است لازم است امام معصوم عليه السلام از سوي خدا تعيين و به مردم معرفي شود.
    پس عصمت كه يكي از شرايط امام است، از دو راه قابل شناخت است؛ يكي از راه اعلام خدا كه از طريق پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم صورت مي‌گيرد و ديگري از راه معجزه (كرامت) كه از خود امام سر مي‌زند.
    غيبت
    در متون ديني ـ اعم از احاديث معصومان و سخنان اصحاب آن‌ها ـ‌ توجه ويژه‌اي به مقوله غيبت شده. نيز ميان معتقدان به مهدويت، اعتقاد به غيبت، جايگاه بس مهمي دارد. اهميت غيبت از ديد مخالفان و دشمنان نيزمخفي نمانده و با وارد كردن شبهات و سؤالات فراوان در باره غيبت در صدد تضعيف و بي‌پايه جلوه دادن آن برآمده‌اند.
    از جمله شبهاتي كه از طرف مخالفان در عرصه مهدويت مطرح شده است، متعارض دانستن دو مقوله غيبت و لطف است كه در اين نوشتار به دنبال پاسخ به شبهه فوق و رفع تعارض ميان آن دو هستيم. براي رفع تعارض ابتدا به شناخت دو طرف قضيه نياز است. در بحث پيش، به بررسي قاعده لطف پرداخته شد و اكنون، در پي شناخت و معرفي مفهوم غيبت و مفاهيم همسو با آن خواهيم بود، تا در ختام نوشتار كه بخش ترابط ميان مقوله غيبت و قاعده لطف است، بهتر به نتيجه مطلوب رهنمون شويم.
    از جمله سوالاتي كه در برخي اذهان مطرح است اين است كه چرا رهبر در جامعه حضور آشكار ندارد؟ نيز چه عواملي سبب شده است تا آن حضرت، پنهان زيستي را ترجيح دهد؟ غيبت او چگونه است؟ شايد باپا سخ به اين سوالات و نيز پرداختن به مفهوم غيبت از لحاظ چرائي و چگونگي، بهتر بتوان به شناخت مقوله غيب رسيد و بهتر به ترابط و عدم تعارض ميان برهان لطف و غيبت پي برد؛ از اين رو مباحث فوق را در قالب دو بند مطرح خواهيم كرد.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  19. تشكر


  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد




    الف. چرايي غيبت
    با توجه به احاديث و روايات فراواني كه در باب غيبت وارد شده است مي‌توان عوامل غيبت را چنين شمارش كرد. خوف از دشمنان، امتحان الهي، تاديب مردم، عدم آمادگي مردم، بيعت نكردن امام با ظالمان (صدوق، 1412: ج1، ص285).
    ميان عوامل ياد شده، برخي نظير خوف از دشمنان و امتحان الهي به نحوي براي مردم لطف بوده و در واقع مردم از آن‌ها منتفع مي‌شوند و برخي ديگر نظير عدم آمادگي مردم و تأديب آن‌ها به خود مردم باز مي‌گردد و مردم در نارسايي لطف مقصر هستند و گرنه اصل لطف كه همان تعيين و معرفي امام باشد، از ناحيه خدا صورت گرفته است.
    اما توضيح مطالب فوق:
    1. خوف از دشمنان
    از آن جا كه وجود دوازدهمين و آخرين حجت خدا، امام مهدي عليه السلام تا قيامت ضروري مي‌باشد، لازم است وجود او از هر آسيب و گزندي حفظ شود، تا بشر در طول تاريخ خويش بدون حجت و امام نماند. براي حفظ جان، راه‌هاي مختلفي وجود دارد كه پنهان زيستي و پرده پوشي يكي از آن‌ها است. امام مهدي عليه السلام نيز به دليل اين كه همه مردم تا قيامت از وجودش بهره مند شوند و زمين بدون حجت الهي نماند، همين راه حفاظتي را برگزيده است. امام باقر عليه السلام در اين باره فرموده است:
    «ان للقائم غيبه قبل ان يقوم» قلت: «و لم؟» قال: «يخاف» و او‌مأ بيده الي بطنه يعني القتل (نعماني، 1363: ص258)؛
    «همانا قائم عليه السلام را قبل از اين كه قيام كند، غيبتي است». عرض كردم: «براي چه؟» فرمود: «مي‌ترسد» و در اين حال با دستش به شكم خودش اشاره كرد يعني از كشته شدن.
    وقتي مردم هر زماني به امام نياز داشته باشند و امام مهدي نيز آخرين حجت الهي باشد، لازم است آن حضرت از هر آسيبي حفظ شود. نيز وقتي حفظ جان آن بزرگوار ممكن نباشد، مگر با پنهان زيستي و غيبت، لازم است از انظار مردم غايب شود، تا حياتش تضمين شده و همه مردم از وجودش بهره مند شوند؛ پس نفع مردم، متفرع بر حيات امام و حيات امام متفرع بر غيبت است و مردم از وجود امام غايب نفع مي‌برند.در نتيجه امام غايب براي مردم لطف محسوب مي‌شود.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  21. تشكر


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi