نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: آیا از رحمت خداوند به دور نیست شیطان (که چندین هزار سال عبادت کرد) با یک اشتباه دشمن ابدی خدا شد؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    184
    نوشته
    51
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    62 در 40
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض آیا از رحمت خداوند به دور نیست شیطان (که چندین هزار سال عبادت کرد) با یک اشتباه دشمن ابدی خدا شد؟

    شیطان به فرموده امام علی(ع) شش هزار سال عبادت کرد، که معلوم نیست سال‌های دنیایی است یااخروی، که مساوی با پنجاه هزار سال است،‌(1) ولی تمام کارهای او عبادت بود، نه عبودیت؛ قالب بود، نه قلب؛ و روح او تسلیم خدا نبود. یک ساعت تکبر کرد و آن همه عبادت را به باد داد که رساترین نمونه بدعاقبت بودن است که در قرآن بیان شده است.
    رحمت خداوند عام است و شامل تمام بندگان می‌شود، ولی به شرط این که ایشان نیز بخواهند از رحمت الهی استفاده کنند، اما شیطان با اراده خود از فرمان الهی سرپیچی کرده و از درگاه الهی رانده شد.
    از جهت دیگر به کمیّت نافرمانی و گناه نباید نگاه کرد، بلکه باید دید نافرمانی در چه زمانی و محیطی صورت گرفته است؟
    خداوند آدم را خلق کرد و برای این که برتری او بر تمام فرشتگان را به اثبات برساند، به تمام فرشتگان دستور سجده به آدم را داد. همه جز ابلیس فرمان الهی را اطاعت کردند. با این نافرمانی چنان پست و مطرود شد که به وی خطاب شد: «فاخرج فإنّک رجیم؛(2) برو بیرون، تو رانده شده‌ای».
    آن چه در عالم اصل است، رحمت خداوند است و آفرینش و برنامه‌های آن جملگی جلوه‌ای از رحمت او است.
    شیطان با تکبر و نافرمانی‌اش بااراده و اختیار خود این راه خلاف راشروع کرد، که منافاتی با رحمت الهی ندارد.
    شیطان با آن که به ظاهر در صف موحدان بود و شش هزار سال عبادت کرد، ولی از ابتدا موحد ناب و مخلص نبود، بلکه کفر درونی و مستور داشت. گر چه به ظاهر در صف بندگان بود، لیکن در باطن و سیرت در زمره کافران قرار داشت.
    جریان ابلیس نشان می‌دهد که تکبر و استکبار در برابر خداوند بزرگترین گناه است، زیرا کفر را در پی دارد. ترک یک سجده یا یک نماز گر چه معصیت کبیره است، ولی کفر آور نیست. آن چه کافر بودن کسی را به خوبی نشان می‌دهد این است که وقتی از او پرسش: شد چرا اطاعت نکردی؟
    بگوید: گر چه خداوند دستور داد اما به نظر من نباید اطاعت کرد. استکبار ابلیس موجب رانده شدن دائمی وی از درگاه الهی شد.(3)
    شیطان از عملی که انجام داد، هیچ گاه توبه نکرد، بلکه بر کفر و عصیان خود افزود و از خداوند مهلت خواست که بر عصیان و کفر خود ادامه دهد و انسان‌ها را از راه خدا باز دارد.
    پس اگر چه در ظاهر یک گناه کرد، اما هم بر گناه اصرار ورزید و هم خود را از خدا دور کرد و هیچ گاه با توبه به خداوند بازنگشت. گناه او با آگاهی و علم به عصیانگری در مقابل خداوند و دور شدن از رحمت او صورت گرفت، نه از روی جهل، پس با این عمل، خود را از رحمت خداوند دور کرد، به علم و آگاهی که از خدا دور می‌شود، آن را پسندید!
    ------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    1 – نهج البلاغه، خطبه 192،‌ (قامعه).
    2 – حجر (15) آیه 34.
    3 – جوادی آملی، تسنیم، ج 3، ص 5 – 302.

  2. تشكر

    parsa (17-09-2010)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    September 2010
    شماره عضویت
    697
    نوشته
    9
    تشکر
    3
    مورد تشکر
    18 در 7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : آیا از رحمت خداوند به دور نیست شیطان (که چندین هزار سال عبادت کرد) با یک اشتباه دشمن ابدی خدا شد؟

    به نا خدا

    البته شیطان بیچاره، حرف بدی هم نزد. گفت من از آتش هستم و آتش بهتر از خاکه ، پس چرا باید بر خاک سجده کنم؟ هان؟




  5. تشكر

    parsa (17-09-2010)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    40
    نوشته
    474
    تشکر
    12,787
    مورد تشکر
    1,962 در 449
    دریافت
    1
    آپلود
    5

    پیش فرض پاسخ : آیا از رحمت خداوند به دور نیست شیطان (که چندین هزار سال عبادت کرد) با یک اشتباه دشمن ابدی خدا شد؟


    گناه شیطان



    به نام خدا و سلام بر شما و دیگر دوستان
    وقت همگی بخیر

    گناه شیطان تنها سجده نکردن نبود. بلکه گناه اصلی شیطان نافرمانی و سرپیچی از دستور خداوند متعال بود که در قالب سجده نکردن تحقق یافت.

    توضیح بیشتر را در قالب پرسش و پاسخی عرض می کنم.


    سوال:

    علت گناه شیطان در بهشت چه بود با آن که خداوند او را در کتاب حکیم متکبر نامید و آن سالیان سال عبادت او یعنی هدفی نداشت و لذتی نداشت که خداوند او را به این صورت نام می برد و گناه او از رحمت الاهی دور انداخت؟


    پاسخ:


    نکته 1:

    شیطان از جنس جن(1) و مانند انسان موجودی مختار است(2) و هر موجود مختار می تواند راه های خوب و بد برگزیند(3) و نتیجه آن را دریافت کند(4).

    خداوند جن و انس را اساساً برای سعادت و رسیدن به کمال آفریده(5) و آن دو را به راه سعادت هدایت فرموده است. لیکن برخی از انسان ها و جنی ها راه هدایت را پذیرفته(6) و برخی آن را رها ساخته و خود و دیگران را به بدی ها دعوت می کنند.(7) شیطان نیز یکی از همین ها است.


    در قرآن مجید هر انسان یا جن بدکار و دعوت کننده به بدی ها را شیطان نامیده است و یکی از این شیاطین همان «ابلیس» است که از سجده بر آدم سر برتافت و راه انحراف و دعوت به انحراف پیش گرفت.(8)

    البته او بر هیچ کس سلطه ندارد و فقط وسوسه گر است(9) و خداوند خطر وسوسه گری های او را گوشزد کرده، به مقاومت در برابر آن پاداش بسیاری می دهد.(10)


    براساس بعضی از آیات قرآن، جن مانند انسان موجودی مختار، انتخابگر و صاحب اراده است و هنگامی که بر سر دو راهی قرار می گیرد، یکی را بر می گزیند.(11)

    بنابراین، شیطان از آن جا که جن بوده است، موجودی انتخابگر و صاحب اراده بوده و توان سرپیچی از فرمان خداوند را داشته است.

    بله در اثر کثرت عبادت شیطان در ردیف ملائکه به شمار می آمد؛ ولی اصالتاً از جنیان بود. در مقابل انسان که از خاک خلق شده است، شیطان از آتش خلق شده است.


    نکته 2:

    خداوند متعال در قرآن می فرماید: «و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی واستکبر و کان من الکافرین؛ و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنند همه سجده کردند مگر شیطان که ابا و تکبر ورزید واز فرقه کافران بود»(12)

    از صدر این آیه به دست می آید که ابلیس نیز که از نوع جن است ولی به خاطر عبادت های فراوان در کنار ملائکه قرار داشت، لذا وقتی خدا ملائکه را به سجده فرمان داد، ابلیس را نیز در برگرفته است.


    حضرت علی(ع) نیز می فرمایند: «فاعتبروا بما کان من فعل الله بابلیس اذا حبط عمله الطویل و جهده الجهید و کان قد عبدالله سته آلاف...؛ پند و عبرت گیرید به آنچه خداود با ابلیس رفتار کرد، در آن هنگام که اعمال و عبادات طولانی و تلاش و کوشش های او را که شش هزار سال بندگی خدا کرده بود... به ساعتی تکبر ورزیدن بر باد داد...»(13)


    نکته 3:

    با توجه به مطالب بالا:


    اولاً، ابلیس با تمرد و عصیان خود نشان داده که عبودیت ندارد. اگر عبودیت داشت، در برابر امر خدا خضوع می کرد و اطاعت و انقیاد خود را نشان می داد.

    ثانیاً، شیطان زیاد عبادت داشت شش هزار سال اما امتناع از سجده کردن برای آدم(ع) امتناعی معمولی و ساده نبود و گناه عادی محسوب نمی شد، بلکه سرکشی و آمیخته به اعتراض و ا نکار مقام پروردگار بود. به این جهت مخالفت او از کفر و انکار علم و حکمت خدا سر در آورد و به همین جهت می بایست تمام مقام ها و موقعیت های خویش را در درگاه الاهی از دست بدهد.(14)

    دیگر این که، کفر موجب حبط عمل است، تکبری که موجب کفر شیطان شد همانند جرقه ای بود که انبار باروت را به خاکستر تبدیل کند، لذا عبادت طولانی ابلیس را تکبر و عصیان و عدم تسلیم یک جا از بین برد.

    به همین جهت، خدای سبحان در قرآن مجید می فرماید: «و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین»(15) ابلیس در اثر استکبار و نافرمانی از کافران شد.

    ابلیس طبق صریح آیات قرآن از جنس فرشتگان نبود بلکه در صف آن ها قرار داشت و او از طایفه جن بود که مخلوقی جسمانی است. انگیزه او در این مخالفت کبر و غرور و تعصب خاصی بود که بر او چیره شد. او همان پنداشت که از آدم برتر است و علت کفر او نیز همین بود که فرمان حکیمانه پروردگار را نادرست شمرد.(16)


    نکته 4:

    علامه طباطبایی در المیزان احتمال داده که ابلیس قبل از قضیه امتناع از سجده بر آدم، کافر بوده و امتناع از سجده با کفر ضمیرش ارتباط داشته است. البته منظور از این کفر بی اعتقادی به خدا نبود، بلکه همان رذیله خودخواهی و خودپرستی است که به صورت خفی و نا آشکارا در دورنش بوده و سبب طغیان و سرکشی اش در برابر پروردگار شد.(17)

    این نشان می دهد ابلیس به علت کثرت عبادت از مقام و منزلت بزرگی برخوردار بوده است؛ از سوی دیگر در ذیل آیه مذکور آمده است «و کان من الکافرین» ـ چنان که علامه طباطبایی در تفسیر این آیه گفته است.


    این تعبیر نشان می دهد که شیطان از قبل، در ضمیر خود این رذیله نفسانی را داشت. اما تا زمان وجوب سجده، مجالی برای بروز آن پیدا نشده بود.

    روایاتی نیز موءید این مطلب وجود دارد که علامه طباطبایی ذیل همین آیه ذکر کرده است. از مجموع صدر و ذیل آیه می توان دریافت که وجود رذائل نفسانی در او باعث شد که در مجال مناسب، واقعیت رذائل خود را نشان دهد و ضمیر پنهان خود را با کفر آشکار کند و این همان معنای هشدار علی(ع) و عبرت گیری از شیطان است.


    -----------------------------------------

    پی نوشت:

    1. کهف(18):50.
    2. الرحمن(55): 39؛ انعام(6):30؛ اعراف(7):8و32؛ احقاف(46):18؛ جن(72):17.
    3. فصلت(41): 25و29؛ احقاف(46):29.
    4. اعراف(7):179؛ جن(72):15و16.
    5. ذاریات(51):56.
    6. جن(72):2و11و13و14.
    7.ناس(114):6ـ4؛ جن(72):4و7و11و14.
    8. انعام(6):112؛ کهف(15):50.
    9. ناس(114):6.
    10. حجر(15): 33و27؛ الرحمن(55):15؛ اعراف(7): 12؛ ص(38):76.
    11. ذاریات(51):56؛ انعام(6):30؛ جن(72):15، 14و11؛ بقره(2):24.
    12. بقره(2):34.
    13. نهج البلاغه، خ192.
    14. تفسیر نمونه (گزیده)، ج1و2.
    15. بقره(2): 34.
    16. گزیده تفسیر نمونه، ج1، ص62و63.
    17. المیزان، ج1، ص119.

    (برگرفته از سایت حوزه)

    امضاء

    دلا غافل ز سبحاني چه حاصل

    مطيع نفس و شيطاني چه حاصل
    بود قدر تو افزون از ملائک
    تو قدر خود نميداني چه حاصل


    و ناگهان چه زود دير مي شود، ولي هيچگاه براي شروع دير نيست...



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi