طبرى در كتاب تاريخ الامم و الملوك از امام حسين نقل مىنمايد:
اى مردم هر كس حاكم جائرى را ببيند كه محرمات الهى را تجويز نموده، پيمانهاى الهى را نقض كرده، برخلاف سنت پيامبر عمل نموده و با دشمنى و گناه كارى با مردم رفتار مىنمايد و با او با قول يا فعل اعتراض ننمايد، او را در جايگاه همان حاكم جائر قرار خواهد داد. حادثه غم بار كربلا و پيامدهاى آن به خوبى روشن ساخت كه جامعه اسلامى دچار انحراف جدى از مسيرى شده بود كه پيامبر اكرم (ص) بنا نهاده بودند. تنها اميدى كه براى نجات اسلام و سنت پيامبر و بيدارى مردم وجود داشت، اين بود كه جامعه با ضربه ناشى از حادثهاى غم بار و در عين حال انديشهخيز تكان خورده و به خود آيد. اين حادثه چيزى جز فداكارى بزرگ نوه پيامبر نبود. او با دهها تن از ياران و خويشان به شهادت رسيد و فرزندش امام سجاد همراه با خواهرش زينب و ساير خانمها و كودكان به اسارت گرفته شدند. در راه كربلا امام حسين پيامبر را در خواب ديدند كه فرمود: «خداوند مىخواهد تو را كشته و ايشان را اسير ببيند». در اين ميان آنچه از همه مهمتر است اين است كه امام حسين ثابت نمود شهادت آرمانى مقدس و وسيلهاى كارآمد براى حمايت از اصول و ارزشهاى اسلامى و مقابله با ظلم، بىعدالتى و بدعتها مىباشد. به همين دليل است كه پيامبر فرمودند: حسين از من و من از حسين هستم. روشن است كه امام حسين از پيامبر بود زيرا وى نه تنها نوه پيامبر بلكه پيرو صادق و مخلص پيامبر بود. اما اين مطلب حائز اهميت است كه چرا پيامبر مىفرمايد: «من از حسين هستم». به نظر مىرسد منظور پيامبر اين است كه بقاى اسلام و پيام و رسالت وى نيازمند قيام و شهادت شجاعانه حسين است. اگر حسين و مجاهدت شجاعانه او نبود، اسلام حقيقى و ناب محمدى تداوم نمىيافت. در روز عاشورا امام حسين خود چنين گفت: اگر دين محمد جز با كشته شدن من پا بر جا نمىماند پس اى شمشيرها مرا دريابيد. آموزه منجى كه در اسلام با نام مهدى شناخته مىشود فصل مهمى از كتاب قطور عدالت در اسلام است. به طور مثال، پيامبر فرمودند: خداوند براى ما اهل بيت [يعنى پيامبر و خاندانش] زندگى آخرت را بر زندگى دنيا برگزيده است و اهل بيت من رنج و بلاى زيادى خواهند ديد. سپس آنها از خانه و كاشانه خويش رانده مىشوند. سپس مردمى از شرق كه پرچمهاى سياه را حمل مىكنند، خواهند آمد و حق را مطالبه خواهند نمود. خواست ايشان اجابت نمىشود و لذا جنگ در گرفته و پيروزى ايشان ظاهر مىشود. در اين زمان به ايشان پيشنهاد داده مىشود كه خواسته نخستين ايشان اجابت خواهد شد، ولى ايشان نمىپذيرند و سرانجام حكومت را به مردى از خاندان من تسليم مىنمايند تا زمين را از عدالت مملو سازد همان طور كه از فساد پر خواهد شد. پس هر كس آن زمان را درك كند بايد به ايشان پيوسته ولو اينكه لازم باشد بر روى برف و يخ سينه خيز حركت كند، زيرا خليفة الله، مهدى، در ميان ايشان است.
بسيارى از اشخاص پس از اين فاجعه و مصيبت بزرگ به خود آمدند. قيامها و جنبشهاى متعددى صورت گرفت كه نهايتاً به سقوط بنى اميه منجر گشت. خلفاى عباسى با شعار انتقامخواهى از بنىاميه و طلب رضا و خشنودى آل محمد كه مورد ستم و تعدى بنىاميه بودند، روى كار آمدند. البته، بنى عباس نيز از مسير عدالت دور شدند و بسيارى از امامان اهل بيت (ع) و شيعيان بىگناه را به شهادت رساندند. شيعيان نيز با تبعيت از امامان خويش، از آغاز اميد چندانى به خلفاى بنىعباس نداشتند و به تلاشهاى عدالتخواهانه خود همواره ادامه دادند.
پى نوشت:
* برگرفته از كتاب Shia(Islam: Origins, Faith & Practcies (London, ۲۰۰۳) نوشته حجةالاسلام دكتر محمد على شمالى كه از انگليسى به فارسى برگردانده شده است. در ديدگاه اسلام، هر كسى از خدا نافرمانى نمايد به خود ظلم كرده است. قرآن مىفرمايد: «هر كس از حدود الهى تجاوز نمايد، به خود ظلم نموده است». (سوره طلاق آيه ۱) حديث آمده است: «خداوند بر هيچ چيزى همچون ستم بر زنان و خردسالان به خشم نمىآيد». اين نامه «پس از قرآن و احاديث نبوى در يكى از قديمىترين متون موجود درباره الگوى حاكم اسلامى در نظر و عمل مىباشد. به طور مثال، ر. ك به منابع ذيل: اصول كافى. اصول كافى حسن بن شعبه بحرانى، محتف العقول، ص ۲. طبرى، تاريخ الامم والملوك، ج ۳ ص ۳۰۷. ترمزى، سننى، كتاب المناقب، ح ۳۷۰۸ ؛ ابن ماجه، سننى، المقدمه، ح ۱۴۱ و احمد، مسند، مسند الشاميين، ح ۱۶۹۰۳. ابن ماجه، سننى، كتاب الفتن، ح ۴۰۷۲. مسلمان بايد حتى با دشمنان خود با عدل و انصاف رفتار نمايد. قرآن مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همواره براى خدا قيام كنيد، و از روى عدالت،گواهى دهيد! دشمنى با جمعيتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند! عدالت كنيد، كه به پرهيزگارى نزديكتر است! و از (معصيت) خدا بپرهيزيد، كه از آنچه انجام مىدهيد، با خبر است!» (سوره مائده، آيه ۸)