نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: اعمال حج

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    184
    نوشته
    51
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    62 در 40
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض اعمال حج

    احرام در مكّه

    (اولين عمل از اعمال حج)
    اعمال حج نيز، مانند اعمال عمره با احرام آغاز مى شود.
    كيفيت احرام حج:

    مانند احرام عمره است، ولى در نيّت تفاوت دارد كه در آنجا به نيّت عمره تمتع محرم مى شد و اكنون به نيّت حج تمتّع محرم مى شود.
    زمان احرام حج:

    بعد از اعمال عمره تمتّع تا وقتى كه بتواند به وقوف در عرفات ـ ظهر روز نهم ذى حجّه ـ برسد.
    امروزه به جهت كثرت جمعيّت و شلوغى راه كه احتمال نرسيدن به موقع به عرفات مى باشد، روز هشتم مُحرم مى شوند و شب عرفه به عرفات مى روند، هرچند اگر روز نهم هم مُحرم شوند وبروند وپيش ازظهرروزنهم به عرفات برسند مانع ندارد.
    مكان احرام حج:

    شهر مكّه است، گرچه مستحب است در حِجر اسماعيل يا نزد مقام ابراهيم محرم شود.
    شهر مکه ( مسجد الحرام ) محل احرام حج تمتع
    تمام اعمال حج از احرام تا رمى جمرات از عبادات است و مانند نماز و ساير عبادات بايد به قصد قربت و اطاعت امر خداوند انجام شود.
    وقتى كه انسان براى اعمال حج محرم شد تمام كارهايى كه در احرام عمره حرام بود، بر او حرام مى شود.

  2. تشكرها 2

    بیرق ظهور (01-11-2009)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو صمیمی
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    184
    نوشته
    51
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    62 در 40
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : اعمال حج

    اعمال حج قسمت دوم وقوف در عَرَفات

    (دومين عمل از اعمال حج)

    حاجى، پس از احرام در مكّه، بايد براى وقوف در عرفات، روانه آنجا شود.
    1 ـ مراد از وقوف، بودن در آن مكان است چه سواره يا پياده، نشسته يا خوابيده; يعنى حاجى بايد آن روز را در صحراى عرفات بماند و از آنجا خارج نشود.
    2 ـ زمان وقوف; لازم است از ظهر روز نهم ذى حجه تا مغرب همان روز در عرفات بماند. لكن تأخير وقوف از اوّل وقت به اندازه خواندن نماز ظهر و عصر و مقدمات آن اشكال ندارد.
    3 ـ وقوف به عرفات و ساير اعمال حج ـ بجز طواف و نماز ـ نياز به طهارت (وضو يا غسل) ندارد. ولى مستحب است.
    4 ـ در عرفات، كار ديگرى بجز بودنِ در آنجا واجب نيست، ولى مستحبات بسيارى دارد، و از بهترين مكانها براى استجابت دعاست و بهترين دعاها در آن مكان دعاى معروف ابا عبدالله الحسين(عليه السلام) و امام زين العابدين(عليه السلام) در آن روز است.

  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    8474
    نوشته
    271
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    116 در 99
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دانستني ها و مستحبات حج عمره


    در آستانه سفرعمره قرار دارم چگونه هرچه بهتر آماده اين سفر مقدس شوم تا سيروسلوکي عارفانه برايم به وجود آورد؟


    سفر معنوي حج, از جهاتي شبيه سفر مرگ و ورود بر بساط قرب خداوند است.
    در آوردن لباس معمول و پوشيدن دو قطعه ساده لباس سفيد و دور کردن زيور ها و تعلقات و دلبستگي و جدا شدن از خانواده و فاميل و همه عزيزان, يادآور سفر مرگ و لقاء الله است. در واقع قطع اميد از بازگشت به معناي قطع رابطه با دلبستگي ها و وابستگي ها و اموري است که انسان را اسير و گرفتار خود مي سازد و بال پرواز و عروج معنوي و روحي او را مي شکند.
    پس سفر حج, تمرين براي سفر مرگ و آماده شدن براي حضور در محضر حق تعالي است. سفرحج به معناي بريدن از همه چيز و پيوستن به خداوند است. سفرحج, مبازره با روز مرگ و بيرون آمدن از لاک عادت ها و خودبيني و خودپرستي است. اگر سفر روحاني حج را با قطع اميد به بازگشت آغاز نمائيم, ديگر دل مشغولي و نگراني نسبت به آنچه ترک کرده ايم و در وطن و خانه و محل کار جا گذاشته براي ما به وجود نمي آيد و همه توجه ما به حج و اعمال آن و اسرار آن است.
    نگاه ما رو به جلو است که رو به عقب و پشت سر, بنابراين چيزي از امور مادي و مسائل معمولي زندگي, فکر و ذهن ما را آشفته نمي سازد و همه وجود ما يا حق و توجه به حضور او در همه صحنه ها و امکان و شاهد شريف حج و مناسک آن برگردد. هدف قطع وابستگي به دنيا و کم کردن تعلقات و تقويت ياد خدا و توجه به اوست و عبادتي مانند حج و عمره به بهترين و عالي ترين وجه تامين کننده اين هدف است.
    بالاترين لذت و کمال در بريدن از غير خداوند و توجه کامل به او است. موضوعي که آرزوي اولياي الهي و بندگان خاص خداوند است. چنانچه اميرالمومنان علي عليه السلام و فرزندان گرامي او در مناجات شعبانيه اين آرزو را چنين ابراز کرده و بر زبان آورده اند: «الهي هب لي کمال الانقطاع اليک؛ خداي من نهايت بريدن از غير خود و پيوستن به خودت را روزي ام کن». هم خيرات و برکات و لذت ها کمالات در بريدن از غير خداوند و پيوستن به او اين است که اين امر داراي مراتب بسياري است و مرتبه کامل آن از آن معصومين (عليهم السلام) به ويژه محمد و آل محمد (عليهم السلام) مي باشد و سفر حج زمينه ساز چنين گسستن و چنان پيوستني است.
    اولين گام در آمادگي براي انجام کارو عملي شناخت آن عمل و آگاهي از محتوا و ارزش و اهميت آن است . انسان بدون اين شناخت هر چند به طور اجمال و سر بسته نمي تواند به درستي و به صورت کامل خود را براي انجام آن مهيا سازد . به منظور ايجاد آمادگي روحي و معنوي براي سفر روحاني و نوراني عمره بايد در اولين گام با محتواي اين عبادت بزرگ و اسرار و حکمت ها وآثار و برکات ماندگار و عميق آن آشنا شد . همه برنامه‏ها و اعمال دين به ويژه عبادات، هديه‏اى از طرف خداوند و ره‏آوردى از ديار وحى و ملكوت است. هر عبادتى، ظاهرى دارد كه انسان با جسم و قالب خود به آن مى‏رسد و باطن و سرّى دارد كه تنها جان‏هاى مشتاق و قلب‏هاى آكنده از محبت خداوند و بريده از غير او، آن را درمى‏يابند. بهره‏مندى كامل از هر عبادت و رسيدن به عمق و مغز آن، در گرو آگاهى از اسرار آن و تحقّق بخشيدن به آن است. بخش مهم تزكيه نفوس در پرتو آشنايى با اسرار عبادت و دستورهاى دينى حاصل مى‏گردد و در اين ميان، حج و عمره ويژگى هايى دارند كه پى بردن به راز و رمز آنها را دشوار ساخته است. به همين خاطر، تعبّد در اين عبادت، بيش از ساير اعمال و برنامه‏هاى دينى است. رسول خداصلى الله عليه و آله هنگام لبيك گفتن به خدا عرض كرد: «لبيك بحجّة حقّاً، تعبّداً و رقّاً؛ خدايا من با بندگى و عبوديت لبيك مى‏گويم و اعمال حج را انجام مى‏دهم.
    براى اينكه بهتر به اسرار حج پى ببريم، بايد سيره كسانى را كه حج راستين انجام داده‏اند، يعنى پيشوايان معصوم - عليهم السلام - را بياموزيم. آنان هم با آداب حج آشنا بودند؛ هم سنت‏ها و مستحبات حج را رعايت مى‏كردند و هم فرايض و واجبات آن را به جا مى‏آوردند و در كنار اين حكم‏ها و اعمال ظاهرى، تكيه گاه تكوينى و اسرار اين احكام را هم در نظر داشتند.1
    آشنايى با اسرارِ حج و عمره از زبان فرزند حرم، امام سجادعليه السلام، از لطافت و ظرافت ويژه‏اى برخوردار است. همان روح ستايش گرى كه فرزند مكه و منا و زمزم و صفاست. او اهل اين خانه و محرم اين حرم است؛ پس از راز درون آن، بيش از هر كس ديگر آگاه است؛ «اهل البيت ادرى بما فى البيت؛ اهل خانه از آن‏چه در آن است، آگاه‏تر از ديگرانند.
    امام سجادعليه السلام، بعد از سفر حج، «شبلى» را ديد و به او فرمود: چه كردى؟2 عرض كرد: از حج برمى گردم. امام‏عليه السلام فرمود: آيا ميقات رفتى؟ آيا لباس دوخته را از تن بيرون آوردى و لباس دوخته نشده (لباس احرام) را در بر كردى؟ آيا غسل احرام انجام دادى؟ شبلى عرض كرد: آرى. امام فرمود: آيا هنگام كندن لباس دوخته، قصد كردى كه از لباس گناه و عصيان بيرون آيى؟ عرض كرد: نه. حضرت فرمود: وقتى لباس دوخته نشده احرام را بر تن كردى، آيا نيت كردى كه جامه طاعت در بر كنى؟ عرض كرد: خير. امام پرسيد: وقتى غسل احرام انجام دادى، قصد كردى خود را از گناهان شست و شو كنى؟ عرض كرد: نه، در خرید و فروش فیش حج من تنها لباس دوخته را از تن بيرون آوردم و لباس احرام را در بر كردم و غسل و نيت احرام كردم؛ آن گونه كه ديگران انجام مى‏دهند. امام فرمود: پس تو احرام نبسته‏اى؛ سپس فرمود: معناى بيرون آوردن لباس دوخته اين است كه «خدايا! من ديگر لباس گناه در بر نمى‏كنم و از هر گناه توبه كردم» و پوشيدن لباس دوخته نشده، بى رنگ، حلال و پاك احرام، به معناى «پوشيدن لباس طاعت» است.
    معناى غسل كردن براى احرام اين است كه: «خدايا! من خود را از گناهانم شست و شو دادم و نه تنها ديگر گناه نمى‏كنم كه گناهان گذشته را نيز از خود دور كردم».
    وقتى در ميقات تنظيف مى‏كنيد، يعنى خود را از نفاق و ريا تطهير مى‏كنيد. نظافت در ميقات، تنها پاك و طاهر كردن بدن نيست؛ بلكه نشانه و سمبلى از تطهير دل است.3
    راز لبيك گفتن آن است كه: «خدايا! من پيمان مى‏بندم كه هر چه طاعت توست بر زبان جارى كنم و هر چه معصيت توست، زبانم را بر آن ببندم. عقد احرام سه جزء دارد؛ پوشيدن دو لباس يا پارچه دوخته نشده، قصد حج يا عمره و لبيك گفتن. با گفتن لبيك، احرام بسته مى‏شود و اين عقد احرام است.
    حضرت سجاد مى‏فرمايد: راز عقد احرام اين است كه «خدايا! ارتباطم را از غير تو گسستم و تنهابه تو پيوستم». و سرّ ورود به حرم اين است كه:«خدايا! من غيبت، بدگويى و عيب جويى احدى از ملت اسلام را نكرده، اين كارها را بر خود تحريم مى‏كنم». سرّ طواف، «حق مدار و حق جو بودن و فاصله نگرفتن از مركزيت توحيد» است.
    آن امام همام - عليه السلام - وقتى به اسم حجرالاسود و لمس و بوسيدن آن رسيد، فريادى زد كه نزديك بود بى هوش شود و امام سجاد عليه السلام از شبلى پرسيد: مى‏دانى حجرالاسود چيست؟ حجر، يمين الله و دست خداست و معناى دست زدن به آن اين است كه: «خدايا! من تعهد مى‏كنم كه دست به گناه دراز نكنم».
    امام‏عليه السلام پرسيد: آيا معناى ايستادن در جايگاه و مقام ابراهيم و نماز گزاردن در آن مقام را مى‏دانى؟ شبلى گفت: ظاهرش را انجام داده‏ام؛ ولى نيت هايى را كه مى‏فرماييد نكردم. امام - عليه السلام - فرمود: آيا وقتى در كنار مقام، دو ركعت نماز طواف گزاردى، قصد كردى كه ابراهيم گونه نماز بخوانى و بينى شيطان را به خاك بمالى؟ شبلى گفت: خير. اين سؤال به اين معناست كه آن كسى كه در حال نماز، حواسش جمع نيست و خضوع و خشوع ندارد، به جاى ابراهيم - عليه السلام - نايستاده است و اگر ابراهيم گونه نماز نخواند، بينى شيطان را به خاك نماليده است.
    امام - عليه السلام - از شبلى پرسيد: آيا بين صفا و مروه، سعى كردى؟ شبلى گفت: آرى. امام - عليه السلام - فرمود: مى‏دانى راز آمد و رفت بين اين دو كوه چيست؟ يعنى: «خدايا! من بين خوف و رجا وبيم و اميد به سر مى‏برم». «صفا» يادآور تصفيه و تهذيب روح و «مروه» يادآور مردانگى و مروت است.4
    ”تقصير” پالايش درون است؛ يعنى وقت آن است كه جمال خويش را در پاى آن جميل مطلق، قربانى كنى و تارهايى از مو يا قدرى از ناخن‏ها را به نيت او كوتاه كنى. غرور،كبر و نخوت، ديگر جايى براى ماندن در تو ندارد و بايد هر چه را غير اوست از خانه دل بيرون بريزى و دريچه دل را به سوى انوار معرفت و كمال بگشايى.5
    ”طواف نساء” يادآور مقام و منزلت زن است و بايد نخستين ساكن اين ديار پاك يعنى «هاجر» را تكريم كنى؛ چه مرد باشى و چه زن . زن شايسته مقام مادرى است و بوسه بر پايش، بوسه بر دروازه‏هاى بهشت است و هفت مرتبه به نيت اين تجليل و تقدير، بايد كعبه را طواف كنى و در هر مرتبه چون به «حجر اسماعيل» مى‏رسى، تجلّى اين عظمت را به نظاره مى‏نشينى. زائران خانه خدا با طواف نساء و نماز آن، وفادارى خود را نسبت به حقوق همسر و خانواده ابراز مى‏دارند و اهميت آن را به ياد مى‏آورند.6
    البته داشتن مراقبه و محاسبه پيش از سفر عمره و حليت طلبيدن از کساني که بر ذمه انسان حق و حقوقي دارند و اداي حقوق واجبي مانند حق الناس قبل از اين سفر روحاني و توبه و استغفار از گناهان و جرم ها و خطاها و درخواست توفيق از خداوند و توسل به اولياي الهي در انجام درست و کامل اين عبادت بزرگ و بهره مند شدن از برکات و انوار و آثار آن در دنيا و پس از مرگ و در عالم آخرت نقش بسزايي دارد که بايد اين امور مورد توجه و دقت قرار گيرد .
    ---------
    1- آيت الله جوادى آملى، صهباى صفا، ص 112
    2 -ميرزا حسين نورى، مستدرك الوسائل، ج 10، ص 166 و آيت الله جوادى آملى، صهباى حج، ص 344
    3- صهباى صفا، ص 40
    4- همان، ص 51
    5- نجف نجفى روحانى، عمره مفرده، ص 119
    6- همان، ص 123

    مستحبّات عمره
    1 ـ پيش از احرام، در ميقات غسل احرام كند.
    هنگام احـرام 1 ـ در صورت امكان، پس از نماز ظهر مُحرم شود واگر امكان ندارد، پس از نماز واجب ديگر، و اگر آن هم ممكن نيست، پس از شش(1) يا دو ركعت نماز مستحبّى، و در ركعت اوّل پس از حمد، سوره توحيد، و در ركعت دوّم سوره جحد }قُل يا أيُّها الكافِروُن{ را بخواند، و شش ركعت افضل است.
    2 ـ پس از نماز، حمد و ثناى الهى را بجا آورد و بر پيغمبر و آل او صلوات بفرستد.
    3 ـ هنگام پوشيدن دو جامه احرام بگويد: «اَلْحَمْدُ للهِ الَّذِيرَزَقَنِيمَا اُوارِيبِهِ عَوْرَتي، وَ اُؤَدِّيفِيْهِ فَرْضِي، وَأَعْبُدُ فِيْهِ رَبِّي، وَانْتَهِيفِيْهِ إِلى ما أَمَرَنِي، اَلْحَمْدُللهِِ الَّذِيقَصَدْتُهُ فَبَلَّغَنِي، وَأرَدْتُهُ فَأَعانَنِي، وَقَبِلَنِيوَلَمْ يَقْطَعْ بِي، وَ وَجْهَهُ أَرَدْتُ فَسَلَّمَنِي، فَهُوَ حِصْنِيوَكَهْفِيوَ حِرْزِيوَ ظَهْرِيوَ مَلاذِيوَ رَجائيوَ مَنْجايَ وَ ذُخْرِيوَ عُدَّتِيفيشِدَّتِيوَ رَخائِي». مستحبّات تَلْـبيَه (لبّيك گفتن) 1 ـ پس از گفتن مقدار واجب تلبيه، مستحب است بگويد: «لَبَّيْكَ ذَا الْمَعارِج لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ داعياً إِلى دارِ السَّلامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ غَفّارَ الذُّنُوبِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ أَهْلَ الْتَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا الجَلالِ وَ الاِْكْرامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تُبْدِئُ وَ الْمَعادُ إِلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ 1 ـ اين نمازها، دور ركعتى خوانده مى?شود، با نيت نمازِ قبل ازاحرام. تَسْتَغنِيْ و يُفْتَقَرُ إِلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إِلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ إِلهَ الْحَقِّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا النَّعْماءِ وَ الْفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ كَشَّافَ الْكُرَبِ الْعِظامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ يا كَرِيمُ لَبَّيْكَ». 2 ـ تلبيه?ها را در حال احرام تكرار كند به خصوص در اين موارد: وقت برخاستن از خواب. بعد از هرنماز واجب و مستحب. هنگام بالا رفتن از تلّ يا سرازير شدن از آن. وقت سوار شدن يا پياده شدن. آخــر شـب. هنگام سحـر. «قطع تلبيه» كسى كه براى عمره محرم شده است، وقتى كه خانه هاى مكّه پيدا شد بنابر احتياط واجب، تلبيه را قطع كرده و نبايد لبيك بگويد.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi