مقصد قرآن، چنانچه خود آن صحيفه نوراني ميفرمايد: «هدايت به سبل سلامت، اخراج از همه مراتب ظلمات به عالم نور و هدايت به طريق مستقيم است». (مائده، 16) به همين دليل انس و ارتباط با آن، از جهات مختلفي قابل توجه است و چون كلام خداوند و پيام آسماني و تجلي كمال مطلق، محسوب ميشود، داراي گيرايي و جذابيت ويژهاي است و تشنگان حقيقت، ميتوانند از آن كلام كه همچون آب زلالي است، سيراب شوند.
كسي كه به خدا ايمان دارد و عاشق بندگي و وصال اوست، مشتاق شنيدن كلام معشوق است؛ از سخن گفتن با معبود خويش لذت ميبرد و از طريق انس و ارتباط با آيات آن، ايدههاي توحيدي را از اين كلام اخذ ميكند و با معارف الهي آشنا ميگردد. بديهي است چنين شخصي كه از زلال معرفت سيراب گرديده و آيات قرآن را كلام و پيام معشوق ميداند، لحظهاي از آن غافل نميشود.
امام على7 میفرمايند: «مَنْ أَنِسَ بِاللَّهِ اسْتَوْحَشَ مِنَ النَّاس»؛ (تميمى آمدى، 1366، ص199) هر كس با قرآن انس گيرد، از جدايى دوستان، وحشتى نخواهد داشت.
ايشان همچنين در جواب گروهى كه هنگام سفر از ايشان توصيهاي خواسته بودند، فرمودند: «إِنْ أَرَدْتَ الْمُونِسَ فَالْقُرْآنُ يَكْفِيك»؛ (شعيری، 1405, ص181) اگر به دنبال مونسى مىگرديد، قرآن برايتان كافى است.
آن حضرت در مناجات خويش با خداوند، چنين زمزمه میكنند: «اللّهمّ انّك آنسُ الآنسين لأوليائك ... إن أوحَشَتْهُمُ الغربه آنسهم ذِكرُك»؛ پروردگارا! تو براى دوستانت مأنوسترين مونسهايى و اگر غربت، آنان را به وحشت اندازد، ياد تو مونس تنهايى آنهاست. (رسولى محلاتى، 1396، ص 114)
امام سجاد7 نيزدر ضمن حديثي فرمودهاند: «... لو مات من بين المشرق و المغرب، لما استوحشت بعد أن يكون القرآن معي». اگر هم هيچ موجودى بر روى زمين زنده نماند و من تنها باشم، مادام كه قرآن با من است، وحشتى نخواهم داشت. (حکيمي، 1380، ج2، ص289)