يکي از مسائل مهمي که سبب انس با نماز مي شود، لذت بردن از عباد ت است.کسي که از نماز لذت نمي برد، نمي تواند با نماز انس بگيرد. مکتب لذت گرايي يکي از مکتب هاي توصيفي اخلاقي است(1)که لذت گروي را غايت مطلوب هر کاري مي داند.(2) تمامي انسان ها در اين نکته يکسانند که لذت جو هستند، ولي مصاديق لذت در نزد انسان ها متفاوت است. برخي از انسان ها از غذا خوردن لذت مي برند و برخي از انسان ها از غذا نخوردن.(3) از اين جهت، لذت در تعيين مصداق آن نقشي اساسي به عهده دارد.
برخي معتقدند بيشترين مقدار شادي را مي توان از طريق برخي تجربه هاي ديني به دست آورد(4) و گروهي شخصيت را مهم ترين عامل مؤثر بر شادي فرد مي دانند.(5) البته تأثير طبيعت، تربيت و ژن شادي نيز مورد توجه برخي است.(6)
شادي از طريق تسلط بر شرايط و تطبيق دنياي متغير بر نظام خواسته ها و آرزوهاي ما بسيار مشکل است، بلکه راز شادي در مهارت فرد، در آفرينش تجربه زندگي است(7). در واقع، آنچه در زندگي براي ما رخ مي دهد، آن قدر تعيين کننده شادي ما نيست، بلکه بيشتر نوع واکنش ما نسبت به آن رخدادهاست که نقش تعيين کننده دارد.(8) از منظر ديگر علت غمگيني انسان آن است که زندگي بدان گونه که او مي خواسته، پيش نرفته است.(9) از اين رو، شادي يکي از مهم ترين مؤلفه هاي لذت است که در تبيين لذت نقش مهمي را براي فرد ايفا مي کند.اهميت بحث لذت در مسايل اخلاقي به حدي است که مکتب لذت گرايي را به عنوان يکي از مکتب هاي مهم اخلاقي شکل داده است.(10)
اپيکوروس،(11) - فيلسوف يوناني- پايه گذار مکتب اخلاقي اپيکوري است که خير را همان لذت مي داند. هر چند او با اساس قرار دادن لذت هاي آني و موقتي موافق نبوده و براي تعيين شرايط رسيدن به سعادت ديرپا و بادوام، لذت روحي را بر لذت جسماني ترجيح مي دهد.(12) فلسفه اخلاق اپيکوروس اصولاً شامل پند و اندرز براي زيستن معتدلانه ولي لذت بخش است. در واقع فلسفه اپيکورس را مي توان شامل تعليماتي دانست که نه تنها به شخص توانايي کسب لذت مي دهد، بلکه او را قادر مي سازد که از درد و رنج احتراز نمايد. «لذت انگاري به عنوان يک نظريه فلسفي از لحاظ روان شناسي و اخلاقي هم قابل بررسي است.(13)