آمريكايى سازى دختران
مهم ترين و كليدى ترين عامل در روش هاى تعليم و تربيت، بحث (الگوسازى) است. هر سن و هر جنس، الگوى خاص خود را بر مى تابد. در اين ميان، مهم ترين سن، دوران كودكى است. تربيت دوران كودكى بابهره گيرى از الگوهاى خاص و ويژه اين دوران همراه است. طبيعى است كه الگوهاى دوران كودكى، به طور عمده، از مؤلفه هاى عاطفى به جاى گزاره هاى عقلانى بهره مى برند؛ از اين رو رمز و رازهاى موجود در خيال پردازى هاى كودكانه، جايگزين گزاره هاى واقع گرايانه در تربيت بزرگسالان مى شود.
دختر بچه ها انحصارا به عروسك علاقه مند هستند. اين علاقه ازعاطفه ويژه دختربچه ها و نيز قدرت برتر عروسك در ايجاد حس همذات پندارى و تفاهم خيالى با كودك نشأت گرفته است و اين يكى ازابزارهايى است كه غربى ها براى انتقال فرهنگ دلخواه خود، از آن استفاده كرده اند و البته در اين راه، تلاش ها و هزينه هاى زيادى كرده اند.
انتقال فرهنگ، جز با ابزار آن امكان پذير نيست. شناخت مخاطب وابزار سازى در راستاى هدف، از ملزومات اين عرصه است. ذائقه فرهنگى امروز، متفاوت از ديروز، به نگرشى نو، به مخاطب و در انداختن طرحى نو در امتداد طرح ها و سنن قبلى نياز دارد. توجه دنياى غرب به اين موضوع، موجبات برنامه ريزى و تبليغاتى جديد را براى اصحاب فرهنگ در مغرب زمين فراهم آورده است. اصحاب فرهنگ غرب، امروزنه شاعران، نويسندگان، نقاشان و نه هنرمندان اند! روانشناسان فرهنگى و تبليغاتى، نخبه هاى فرهنگى غرب امروزاند، چرا كه غرب مدرن وفرهنگ آن، چيزى متفاوت از غرب سنتى است و اتصال و ارتباط مستقيم به منابع اقتصادى و اسپانسرها، بر قدرت و دقت اين امر افزوده است.