جايگاه ممتاز زن در هستي:
زن به مقتضاي خلقت خويش از جايگاه ممتازي برخوردار است كه مرد قابليت جانشيني آن را ندارد. جايگاهي بزرگ كه تعيين كننده وظيفه و مسئوليت اجتماعي اوست.
وظيفه اي آنچنان بزرگ كه انجام آن، محور اساس صلاح فرد ي و اجتماعي بوده و عدم انجام آن اساس فساد فردي و اجتماعي مي باشد. مسئوليتي كه اگر آن را به عنوان يك امر الهي و تكليف عقلي و ديني انجام رساند به كمال انساني خويش خواهد رسيد و بهشت را زير پاي خويش خواهد ديد ولي رها ساختن و كنار زدن آن جايگاه كه زير بناي تكويني مسئوليت انساني و تكليف الهي است زن را به پایين ترين مرتبه وجودي تنزل خواهد داد چنان جايگاهي عبارت است از پرورش و آماده سازي انسان.
زن كشتزار نسل بشري است. او نگهدارنده و حافظ بقاي حيات است. كرامت آدمي بسته به كرامت زن است.
«نسائكم حرث لكم»
كلمه حرث اين معني را در بردارد كه شرط اصلي پرورش بذر و دانه، كشتزاري است كه آنها در آن نهفته شده است. كشتزاري كه شرط اساسي محصول مناسب را ندارد اگر بهترين بذر هم در آن كاشته شود هرگز به بار نخواهد نشست پس اينكه خداوند رحم و دامان زن را كشتزار رشد و پرورش انسان قرار داده است شرط اساسي جوانه هاي شرف و انسانيت و فضائل اخلاقي را در آن به وديعت گذاشته است كه از جمله عاطفه، مهر و دلسوزي است.
ويل دورانت مي گويد:
«انداختن مسئوليت اصلي تشكيل شخصيت نوزاد انساني برعهده مادر از لحاظ روانشناسي چنين معنا مي دهد كه زن در واقع سرچشمه زندگي است.»
طبق قانون توارث كه هر موجودي صفات و خصوصيات جسماني و روحي خود را به موجود مستقر در صلب و بطنش هست منتقل مي كند، صفات و خصوصيات جسماني و روحي زن به نطفه اي كه در رحم او جاي گرفته انتقال مي يابد اگر صفات و حالات منتقل شده به كودك، جهت انساني و مثبت داشته باشد، زمينه رشد شخصيت مثبت انساني قوي تر از شخصيت منفي خواهد بود و چنانچه صفات انتقالي دور از شایستگي هاي معنوي و انساني باشند زمينه رشد منفي شخصيت شديدتر خواهد بود. رحم مادر نقش مهمي در جهت گيري استعدادها و چگونگي ظهور مراتب دارد. به همين جهت پيشوايان ديني تاكيد بر ازدواج با زن صالح دارند. حضرت علي (عليه السلام) نيز بعد از شهادت حضرت زهرا (عليها السلام) از عقيل خواستند با توجه به علم انساب همسري براي ايشان انتخاب كند كه فرزنداني قوي و شجاع به دنيا آورد.
آنگاه كه حضرت ترس فرزندشان محمد حنفيه را در رويارویي با دشمن در جنگ جمل مشاهده كردند آن روحيه را نيز از آثار به جاي مانده از مادرش دانسته و فرمودند:
«ادركك عرق من امك»
با اينكه حضرت علي (عليه السلام) در شجاعت بي نظير بودند اما اين، براي داشتن فرزندي شجاع كافي نيست و بدين وسيله حضرت بر نقش ممتاز و اساسي زن در شكل گيري شخصيت فرزند و شكوفایي استعدادهاي او تاكيد مي فرمايند. آيا مسئوليتي هست كه با اين وظيفه الهي و انساني برابري كند؟