صفحه 82 از 168 نخستنخست ... 327278798081828384858692132 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 811 تا 820 , از مجموع 1677

موضوع: تورا من چشم در راهم .....(( ادبيات انتظار ٬نجوا بامولاي منتظران))

  1. Top | #811

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,328
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ای نگاهت دوای هـــــر دردی
    آرزو می كنم كه بـــــــرگردی

    كاش من باخبر شـــوم روزی
    لحظه ای بر دلم گــــذر كردی

    زنده ام من به عشق دیدارت
    بسته جانم به روی زیبــــایت

    منتـــــظر مانده چشم گریانم
    پس كجایی؟ دلم به قربــانت

    مثل مهتاب و آسمان هستی
    آفتابی ، تو مهربـــان هستی

    با تو معنای عشق كامل شد
    یار و مولای عاشقان هستی

    جمعه ها دل كه بیقرارت شد
    تا سحر چشم انتـــظارت شد

    اشكها ریختم شبـــــــانگاهان
    چون امیدم به نوبــــهارت شد

    ای كه بر درد و غم دوا هستی
    نور عشقی و با وفـــا هستی

    بی تو طاقت ندارد این دل بیا
    صبر تا كی كنم؟ كجا هستی؟





    امضاء





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #812

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    جمعه يعنى يك غزل دلواپسى
    جمعه يعنى گريه هاى بى كسى

    جمعه يعنى روح سبز انتظار
    جمعه يعنى لحظه هاى بى قرار

    بى قرار بى قراريهاى آب
    جمعه يعنى انتظار آفتاب

    جمعه يعنى ندبه اى در هجر دوست
    جمعه خود.. ندبه گر ديدار اوست

    جمعه يعنى لاله ها دلخون شوند
    از غم او بيدها مجنون شوند

    جمعه يعنى يك كوير بى قرار
    از عطش سرخ و دلش در انتظار

    انتظار قطره اى باران عشق
    تا فرو شويد غم هجران عشق

    جمعه يعنى بغض بى رنگ غزل
    هق هق بارانى چنگ غزل

    زخمه اى از جنس غم بر تار دل
    تا فرو شويد غم هجران دل

    جمعه يعنى روح سبز انتظار
    جمعه يعنى لحظه هاى بى قرار

    بى قرار بى قراريهاى آب

    جمعه يعنى انتظار آفتاب

    لحظه لحظه.. بوى ظهور مى آيد
    عطر ناب.. گل حضور مى آيد

    سبز مردى از قبيله عشق
    ساده و سبز و صبور مى آيد



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  4. Top | #813

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    یا رب آن یوسف گم گشته به من بازرسان
    تا طربخانه کنی بیت حزن بازرسان

    ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف
    این زمان یوسف من نیز به من بازرسان

    رونقی بی گل خندان به چمن بازنماند
    یارب آن نوگل خندان به چمن بازرسان


    از غم غربتش آزرده خدایا مپسند
    آن سفرکرده ما را به وطن بازرسان

    ای صبا گر به پریشانی من بخشائی
    تاری از طره آن عهدشکن بازرسان

    شهریار این در شهوار به در بار امیر
    تا فشاند فلکت عقد پرن بازرسان

    شهریار

    امضاء

  5. تشكرها 5


  6. Top | #814

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    115
    نوشته
    202
    تشکر
    1,712
    مورد تشکر
    1,051 در 224
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    کدام نقطه ي اين خاک زير پاي تو نيست
    کدام پاره ي خورشيد آشناي تو نيست

    بگو کدام نسيم شکفته در وادي است
    که ذهنش آينه بنداني از صفاي تو نيست

    کدام جاده ، بگو ، مي رساندم تا تو
    کدام سوي افق را نشان جاي تو نيست

    منم که گمشده ام اي عزيز پيدايم
    منم که هر نفسم گريه اي براي تو نيست

    اميد شيعه ! چرا از سفر نمي آيي
    که زخم کهنه ي ما را به جز دواي تو نيست

    زمين به ماتم غيرت نشسته است آقا
    چرا به بام جهان بيرق لواي تو نيست

    در انتظار تو اين جان به تنگ آمده است
    بيا بيا که به سرها به جز هواي تو نيست


    امضاء



  7. Top | #815

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    115
    نوشته
    202
    تشکر
    1,712
    مورد تشکر
    1,051 در 224
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    بازي زلف تو امشب بسر شانه ز چيست ؟
    خانه بر هم زدن اين دل ديوانه ز جيست ؟

    گر نه آشفتگي اين دل مسکين طلبي
    الفت زلف پريشان تو با شانه ز چيست ؟

    هر کسي از لب لعلت سخني مي گويد
    چون نديدست کسي اينهمه افسانه ز چيست ؟

    حالت سوخته را سوخته دل داند و بس
    شمع دانست که جان دادن پروانه ز چيست ؟

    دوش در ميکده حسرت زده ميگرديدم
    پير پرسيد که اين گريه ي مستانه ز چيست ؟

    گفتم ار هست در اين خانه کسي باز نماي
    ور کسي نيست بنا کردن اين خانه ز چيست؟






    امضاء



  8. Top | #816

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    115
    نوشته
    202
    تشکر
    1,712
    مورد تشکر
    1,051 در 224
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    اين هاي و هوي بي سر و پا مي کشد مرا
    برگرد آسماني من دير مي شود

    بي تو نگاه زمزمه ها محو يک سکوت
    در بي صداي حادثه زنجير مي شود

    ماييم و يک هزاره پر از بي کسي ببين
    ممنوع مي شود همه ي انتظارها

    پاييز , اتفاق قديمي کنار ماست
    زنداني اند بي تو تمام بهارها

    اي اتفاق دور , تو نزديک مي شوي ؟
    کشتند چشم هاي مرا فکرهاي کور

    گفتند لحظه هاي پر از اشتياق من
    نزديک مي شود به تو آن اتفاق دور




    امضاء


  9. تشكرها 4


  10. Top | #817

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    بعد تو چندین قیامت دیر شد ما را ببخش

    مهر مُرد و ماه در زنجیر شد ما ر ببخش



    راوی این قصه از یعقوب یادی هم نکرد

    یوسف این قصه دیگر پیر شد ما را ببخش



    نازنینا ! عدل ما را کشت ، تو دیگر مکش

    مهربانا ! ظلم عالمگیر شد ما را ببخش



    از حدیث قدسی چشمت کسی شرحی نخواند

    مصحف زلف تو بد تفسیر شد ما را ببخش



    ما ندانستیم راز عقل و سرّ عشق چیست

    عقل مرد و عاشقی تحقیر شد ما را ببخش



    تیرمان بر سنگ خورد و خونمان بر خاک ریخت

    سهم مان دنیای پر نخجیر شد مارا ببخش



    مدتی گر عاشقی از یاد رفت از ما مرنج

    اندکی گر مثنوی تاخیر شد ما را ببخش



    ( علیرضا قزوه )






    امضاء


  11. Top | #818

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    باور کنيد کوفه فراگير می شود
    صبر زمين تمام شده دير می شود

    تا کی پر از هر آنچه به جز مهر .دستها؟
    کی خوابهای گمشده تعبير می شود؟

    حتی کبوتران به قفس خو گرفته اند
    اسب سفید توست که زنجیر میشود !

    هرکس شبیه تر به تو : جرمش عظیم تر
    هرکس در انتظار تو : تکفیر می شود

    گفتند می رسی تو و بعد از هزار سال
    آن خوابهای گمشده تعبیر میشود

    چشمم به شوق ديدن چشم تو باز شد
    يعنی بدون آمدنت پير می شود ؟

    آيا شنيده ايد که درد آشنای عشق
    تسليم نا مرادی تقدير می شود ؟!

    اين روزها وجود عزيزت ضروری است
    اين روزها که کوفه فراگير می شود *


    * نغمه مستتشار نظامی





    امضاء

  12. تشكرها 4


  13. Top | #819

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    من از اندیشه لیلی ، تمام عمر مجنونم
    تماشا کن که می‌جوشد ، شرابت از دل خونم


    ببین از شهر چشمانم ، قطار ژاله می‌آید
    و با هر قطره اشکم ، سفیر ناله می آید


    بر این صحرای خشکیده ، ببار ای ابر باران‌زا
    که آتش حلقه پیچیده ، ببار ای ابر باران زا


    ز هریک جرعه از جامت ، هزاران رود می‌جوشد
    که خضر زندگانی هم ، پی این آب می‌کوشد



    بده جامی که می‌ریزد ، عطش از ساغر جانم
    طبیبا جان به لب آمد ، نمی آیی به درمانم


    بیا کز چشم بیمارم ، سرشک ندبه می‌بارد
    و این دوری برای خود ، مفصل روضه‌ای دارد



    پی دیدارت آقاجان ، نگاهم پشت در مانده
    نباید با خبر باشی ، از این حیران درمانده !؟


    شب تاریک هجران را ، به نور وصل روشن کن
    هزاران سال شد رفتی ، لباس آمدن تن کن



    نسیم صبحگاهی را ، معطر از عبورت کن
    تمام قاصدک ها را ، خبردار از ظهورت کن


    بکش دست نوازش بر سر چشم انتظارانت
    شکوفا کن زمین را از صدای پای بارانت



    شکوه جلوه خلقت ، به عالم خودنمایی کن
    و از خورشید تابان جمالت ، رونمایی کن


    بیا تا چشم‌های ما ، از این ظلمت رها باشد
    و روشنگر ز نور تو تمام جاده‌ها باشد



    گل نرگس اگر بلبل ، حدیث وصل می‌خواند
    تمام عمر را شاعر ، به امید تو می‌ماند


    تو آن شورآفرین هستی ، که با عشقت به شوق آیم
    خدا را با تو می‌بینم ، که دائم در تمنایم



    مرا ای مهربان آقا ، غلام آستانت کن
    شبیه ضامن آهو ! شدم آهو ، ضمانت کن ...


    بیا امید عالم از ازل تا حال و فرداها
    به حق ساقی کوثر ، به حق مادرت زهرا ... *



    * مصطفی صابر خراسانی




    اللهم عجل لولیک الفرج





    امضاء


  14. Top | #820

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض





    خصلت عشق در این است که حاشا نشود

    عشق درّی است که در هر یمی پیدا نشود


    بین عشاق سر زلف سیاهت دعواست

    من ندیدم که سر زلف تو دعوا نشود

    سر بازار نشستم که خریدار شوم

    بهر من هیچ گلی یوسف زهرا نشود


    تجربیات غلامیم به دردم خورده است

    هرکسی بنده نشد پیش تو، آقا نشود

    من دخیل توام آقا،تو دخیل خود را

    گره ای زن که به هیچ وجه دگر وا نشود


    این جهان پر ،ز لیلای فریبنده بُوَد

    بهر من هیچ کسی غیر تو لیلا نشود

    قبل از اینکه لحدم را بگذارند بیا!

    قسمتم دیدن رویت بشود یا نشود


    تا که تو یوسفی و روی مهت پنهان است

    عاشق روی تو هرگز زلیخا نشود

    تو دل مرده ی مارا به خدا جان دادی

    ورنه هر عیسی مریم که مسیحا نشود


    صبح محشر حرام است بهشت برآنکه

    محضرت، پیش قد و قامت تو پا نشود

    دیدن روی تو کار من ناچیز که نیست

    دیدن روی مهت قسمت ماها نشود


    تا که عمرست بگویم نفست حق آقا

    چون بدون دم تو مرده ای احیا نشود

    سالیانی است که بیمار تو ام مهدی جان

    درد من جز به ظهور تو مداوا نشود

    محمّدرضا ابراهیمی



    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



صفحه 82 از 168 نخستنخست ... 327278798081828384858692132 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

◆☼◆☼◆مولای سبز پوش جمعه ها ................ ◆☼◆☼◆, قؤان ناب, لایق وصف مقام علی, منتظر, مهدی(عج), مولا برای از تو سرودن غزل کم است, متن ادبی مهدوی, متن ادبی درباره حضرت مهدی(عج), نجوا با مولای منتظران, هیجای نهروان و شکوه جمل, وقتی تو اینجایی بیا معنا ندارد, وصف دلتنگی برای مولای منتظران, کدام جمعه میآیی؟, گفتگو با امام زمان, گفتگو در باره امام زمان, گرم یاد آوری یانه من از یادت نمی کاهم, آقا کجا هستی کجا معنا ندارد, امام زمان, انتظار, اي, ای, ادبیات مهدوی, ادبیات انتظار, ادعیه مربوط به امام زمان, اشگ و انتظار ، شوق ظهور, ترا من جشم در راهم, جمعه های چشم انتظاری, حرفهای دلتنگی, حرفهای دلتنگی ، نجوابا مولای منتظران, خورشید پنهان در پشت ابرغیبت, دلنوشته های شما برای امام زمان, دلتنگی های انتظار, دلسروده ها در وصف امام زمان, درد دل منتظران, درد دل با امام زمان عج الله تعالی, دعا, دعا برای فرج امام زمان عج الله تعالی ظهوره, سرودن غزل, شمس ضحی یا ابالحسن, شوکت و جلالت تو, شرمندگی ازکوتاهی منتظران, شعر, شعر انتظار, شعر درباره امام زمان, شعرغربت امام زمان, ظهور

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi