صفحه 95 از 168 نخستنخست ... 4585919293949596979899105145 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 941 تا 950 , از مجموع 1675

موضوع: تورا من چشم در راهم .....(( ادبيات انتظار ٬نجوا بامولاي منتظران))

  1. Top | #941

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    شعری مگر که این همه شیرین بهانه ای
    نثری مگر که محرم اسرار خانه ای

    تا چند چون نسیم سحر با شمیم گل
    در برگ برگ سرو و صنوبر روانه ای

    پرسیده ام ز هر که نشان تو بی نشان
    دارد به خاطر از تو پریشان نشانه ای

    دیریست در هوای رخت بال میزنم
    مرغ دلم نمی پرد از آشیانه ای

    ترسم به آرزو نرسد ناله ی امید
    دل را به سوی خویش بخوان با بهانه ای

    اکنون که اختیار جهان با نگاه توست
    تا چند پشت پرده منتظر آره یا نه ای


    تا باز شعله ور شوم از شوق انتظار
    آی آتش نهفته بیفشان زبانه ای

    شاعر : محمد روحانی


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  2. تشكرها 6

    مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (25-01-2014), مدير اجرايي (02-02-2014), یوسف زهرا (25-01-2014), امیر محمد (27-01-2014), شهاب منتظر (25-01-2014)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #942

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تا به رخ بنشست گَرد مقدم آن نازنینم
    آسمان برخاست کز همّت کند مهر جبینم

    شمع سوزانی که روشن کرده ام در بزم جانان
    آب گشته، سوخته، با نغمه های آتشینم


    روز و شب این آرزو دارم که در دشت محبّت
    دانۀ عشقی بکارم، خوشۀ وصلی بچینم

    چشم دل بگشودم و دیدم که عالم را سراسر
    تیره تر از شب، بسان صبح روز واپسینم

    جنگ ها، انسان کشی ها، قتل و غارت ها، ستم ها
    کرده دل را قلزم خون همچو دامان زمینم

    آه مادرها که فرزندانشان از دست رفته
    گاه آید از یسار و گاه آید از یمینم

    غرّش تانک و مسلسل ها و توپ و بمب و موشک
    می رسد بر گوش، هر دم با صدای سهمگینم

    با دلی خون داشت هر کس انتظار مصلحی را
    همچو من کز اشک خونین شسته دائم آستینم


    آن یکی می گفت موسی مصلح دنیاست، آری
    دیگری می گفت کو، آن عیسی گردون نشینم؟

    و آن دگر می خواند بودا را به سوز و شور دیگر
    دیگری می گفت کو آن رهبر صلح آفرینم؟


    من نه عیسی و نه موسی و نه بودا بود فکرم
    خواستم تا رهبری بالاتر از آن برگزینم

    راه با پای ولایت بردم از گداب حیرت
    در کنار ساحل قرب خداوند مبینم

    چشم دل بگشودم و دیدم مبارک خیمه ای را
    نای وصل انداخت از هر تار و پود اوطنینم

    نورها زآن خیمه می تابید و من با خویش گفتم
    یار در پیش من و من با غم هجران عجینم


    دامن آن خیمه را بالا زدم با دست حیرت
    چشم سر بستم، مگر با چشم دل او را ببینم

    ناگهان دیدم جمالی را که تا صبح قیامت
    هم زوصفش عاجز و هم از نگاهش شرمگینم


    غرق حیرت گشتم و گفتم خدایا صورت است این
    یا که صورت آفرین دل برده از کف این چنینم؟

    گرد ماه عارضش گردیدم و گفتم که هستی؟
    ای اسیر تار زلفت گشته هوش و عقل و دینم


    گفت من فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
    نور چشم عسکری نجل امیرالمؤمنینم

    من زمادر، افتخار نسل شمعون الصفایم
    و زپدر باشد نسب از شخص ختم المرسلینم


    یوسف مصر وجودم، زیب بخش هست و بودم
    گفته در قرآن درودم، ذات ربّ العالمینم

    جسم ها را جان فزاید، روح ها را روح بخشد
    می خورد بر هم چو لب های مسیحا آفرینم


    حجّتم باب المرادم، مهدیم خیرالعبادم
    عقل را عین الحیاتم، عشق را حقّ الیقینم

    گوهر مکنون حق از سیزده دریای وحیم
    بلکه خود دریای فیض سیزده دُرّ ثمینم


    رهنمای موسی عمران به نیل و طور سینا
    مقتدای عیسی مریم به چرخ چارمینم

    صولت شیر خدا پیداست در ماه جمالم
    نور ختم الانبیا می تابد از مهر جبینم


    انتقام خون مظلومان به تیغ ذوالفقارم
    اقتدار قادر منّان به عزم راستینم

    اشک زهرا از سپهر دیده ام ریزد چو باران
    داغ محسن مانده چون آتش به قلب نازنینم

    گه مدینه گه نجف گه کربلا گه کاظمینم
    گه خراسان گه به قم گریان به آل طاهرینم

    گه برای عمّه ام زینب برآرم ناله از دل
    گه به یاد گردن مجروح زین العابدینم


    شب که تاریک است و قبر فاطمه زائر ندئارد
    من کنار تربت گم گشتۀ او می نشینم

    ای خوش آن روزی که بهر دوستانم رخ نمایم
    من که چون یوسف به چاه، غیبت کبری مکینم

    قرن ها بگذشته، باشد اشک تنهائی به چشمم
    من که عالم چون سلیمان است در تحت نگینم

    چون برای انتقام خون زهرا تیغ گیرم
    دوست دارم روی سیلی خوردۀ او را ببینم


    دوست دارم خون نحس قاتلان جدّ خود را
    آن قدر ریزم که دریا بگذرد از صدر زینم

    دوست دارم آن که سیلی زد به رخسار سکینه
    بازویش از تن جدا گردد به تیغ آهنینم


    دوست دارم تا روم از شامیان دون بپرسم
    کز چه رو بستند دست عمّۀ زار و حزینم

    دوست دارم گرد قبر مخفی اصغر بگردم
    اشک ریزم در عزای آن عموی نازنینم

    دوست دارم تا که در پائین پای قبر جدّم
    خم شوم گلبوسه از قبر علی اکبر بچینم

    تا شود نزدیک (میثم) روز موعود ظهورم
    کن دعا با شیعیان بر درگه حیّ مبینم


    شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  5. تشكرها 6

    مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (25-01-2014), مدير اجرايي (02-02-2014), یوسف زهرا (25-01-2014), امیر محمد (27-01-2014), شهاب منتظر (25-01-2014)

  6. Top | #943

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    كاش می آمدی و با تو جهان گل می كرد
    از گلستان رُخت گلشنِ جان گل می كرد

    مي شكفت از قدمت خنده به لب های زمین
    با تماشای حضورِ تو زمان گل می كرد

    از شمیم نفست، باغ، معطّر می شد
    چهره ات در دل وِ چشم نگران گل می كرد

    هيچ دل نيست كه سودایی دیدار تو نیست
    كاش با آمدنت دامن جان گل می كرد

    تو بهار، چمنی وقت شكوفايی گل
    كاش با آمدنت خواب خزان گل می كرد

    سبزه با عشق تو در دشت و چمن می روييد
    لاله با مهر تو پنهان و عيان گل می كرد

    مي گذشتی اگر از دشت، بـه همراه نسيم
    خاک، با ديدن تو رقص كنان گل می كرد

    جای جنگ و جدل و دشمنی و خون ريزی
    عشق، در باغ تمنّای جهان گل می كرد

    مهر افسرد، وفا سوخت، محبّت پژمرد
    كاش اين دشت، كران تا به كران گل می كرد

    باز گرد ای گل پنهان شده در متن بهار
    كاش می آمدی و با تو جهان گل می كرد


    شاعر : محمد روحانی

    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  7. تشكرها 6

    مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (25-01-2014), مدير اجرايي (02-02-2014), یوسف زهرا (25-01-2014), امیر محمد (27-01-2014), شهاب منتظر (29-01-2014)

  8. Top | #944

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    بیا و ظلمت شب را به نور ماه بگیر
    دوباره تیرگی از این دل سیاه بگیر

    ز راه آمدم و کوله بارم امّید است
    چنان همیشه مرا گرم در پناه بگیر

    چو طفل گمشده‌ای بین شهر حیرانم
    بیا و دست مرا از میان راه بگیر

    گناه‌های بزرگ مرا به حرمت اشک
    به کوچکی یک انگار اشتباه بگیر

    برای خاطر من نه، به خاطر زهرا
    سراغی از من غمدیده گاه گاه بگیر

    چقدر حسرت صبح مدینه را بخورم
    بیا و از دل تنگم مجال آه بگیر

    به غنچه‌ای که زشاخه شکسته شد،آقا
    تقاص خون همان طفل بی‌گناه بگیر


    امضاء

  9. تشكرها 7


  10. Top | #945

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    من از خدا خواستم که، ختم خزان باشد امسال
    سال بهار و طلوعِ، رنگین کمان باشد امسال

    این آسمان گرفته، ای کاش روشن شود؛ کاش -
    آبی ترین سال عمرِِ، این آسمان باشد امسال


    شب های آرام امسال، مظنون و نامطمئن اند
    شاید که دوران قبل از، طوفانمان باشد امسال

    من از خدا خواستم عشق، معنای خوبی بگیرد
    لبخند مردم بدونِ، دردی نهان باشد امسال


    باشد که دیگر نبینیم، چندین قدم آن طرف تر
    همسایه ی خانه ی ما، محتاج نان باشد امسال

    یا این که دیگر نبینیم، در کوچه های فلسطین
    یک کودک پابرهنه، بی خانمان باشد امسال


    من از خدا خواستم که، در سفره های سومالی
    یک استکان آب شیرین، یک لقمه نان باشد امسال

    بمب اتم ها نباشند، باروت ها محو گردند
    این جنگ های پیاپی، پایان شان باشد امسال

    دریای آرام و خاموش، با ماهیانی فراموش
    شاید که در انتظارِ، یک ناگهان باشد امسال

    هر کوچه پس کوچه ای را، با آب و جارو بشویید
    شاید زمین میزبانِ، یک میهمان باشد امسال


    عمری ست در ظلمت شب، چشم انتظار طلوعیم
    ای کاش سال طلوعِِ، صاحب زمان باشد امسال...


    شاعر : سعید محمدی






    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  11. Top | #946

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پسر فاطمه هر بار مرا می بخشد
    با همین مرتبه صد بار مرا می بخشد

    حال او بد شده از هر عمل ننگینم
    با همان حالت بیمار مرا می بخشد


    در نماز شب و در حالت استغفارش
    با همان دیده ی بیدار مرا می بخشد

    رحمت خاصِ خودش را به دلم تابانده
    با همان رحمت سرشار مرا می بخشد


    نقطه ای نور درون دل من بود، وَ او
    به نوک سوزن پرگار مرا می بخشد

    من حواسم به خودم پرت شد و مولایم
    بخداوند که بسیار مرا می بخشد



    شاعر : جعفر ابوالفتحی

    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  12. Top | #947

    عنوان کاربر
    عضو آشنا
    تاریخ عضویت
    January 2014
    شماره عضویت
    6511
    نوشته
    19
    تشکر
    120
    مورد تشکر
    121 در 23
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    دلم برای تو تنگ است ای سرا پاخوب
    دلم برای تو تنگ است مثل تنگ غروب


    چه لحظه های غریبی که بی تو میگذرند
    چه روزگارعجیبی است بی تو ای محبوب


    چقدربی تو به غربت شکست خاطرخاک
    نیامدی وعطش درعطش زبانه کشید


    نیامدی وزمین شعله شعله درتب شد
    نشست خاطرآیینه هابه آه ملال


    شکست خلوت آدینه ها به زمزم اشک
    چقدر بی تو به حسرت دلم لبالب شد


    نسیم نرگسی از گلشنی نمی خیزد
    که تا به دامنش اندوه من بیامیزد


    کسی کجاست غریب آشنا در این غربت؟
    که از تبسم او روزگار تازه شود


    و از شمیم نفس های اوغزل خیزد
    تمام ثانیه ها بی تو میرود غمناک


    ولحظه ها همه بی مهر تو غروب آلود
    دلم هوای تو کرده است ای سخاوت محض


    دلم هوای تو کرده است ای حلاوت وصل
    دلم هوای تو کرده است باتمامت عشق


    دلم هوای تو کرده است با تمام وجود
    تودرکدام دیاری توبا کدام بهار؟


    تودر کجای زمینی چه دیر شد دیدار
    نشان کوی تو پرسیم از کدامین یار؟


    زمین کویر تب آلوده ایست طوفان خیز
    زمان خزان غم انگیز بی تو در تکرار !


    بیا که مژده وصلت زمان به رقص آرد
    بیاوداغ دل از خاطرزمین بردار


    غلامرضا محمدی





  13. Top | #948

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    قسم به جان تو ای آشنای دیرینه
    همیشه پاک و صمیمی، زلال آئینه

    تمام خواب مرا، شب به شب معطّر کرد
    گلی شبیه تو، آرام و با طمأنینه!


    همین که اسم تو و حرف جاده می آید
    دلم قرار ندارد دوباره در سینه

    نشسته بی تو در این ازدحام تنهایی
    غروب غمزده ای در نگاه آئینه


    تمام هفته به دنبال واژه می گردم
    وَ شعر می کنم آخر، تو را در آدینه!


    شاعر : سید اکبر سلیمانی

    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  14. Top | #949

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,719
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,620 در 2,114
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0


    اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري

    کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

    چشم
    انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي

    اي آنکه در حجابت درياي نور داري

    من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟

    برعکس چشمهايم چشمي
    صبور داري

    از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما

    کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

    در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت

    کي در سراي چشمم، قصد
    ظهور داري؟





    امضاء


  15. Top | #950

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ای غنچه ی خزان و زمستان در انتظار !
    ای پیک دور و دیر شکوفایی بهار!


    مارا ببین شکسته و تبدار و شرمسار

    ما را ببین شکسته تر از پشت روزگار


    گاهی به رغم نومیدی ها امیدوار
    گاهی ز بی شکیبی بیهوده ، بیقرار


    چندی دعای " از چندی خسته رومتاب "

    چندی دعای " چندی بر روح ما ببار "


    عمری ست خوانده ایم و اجابت نکرده ای
    عمری ست مرده ایم ... زهی داغ داغدار!


    رقصان ز ضرب کوبه ی میخانه ی توایم

    در ظاهر و خفیه و پنهان و آشکار


    از لطف و عدل توست که همچند زاده اند
    دم های بیکرانه و غم های بیشمار


    مارا به شکر ، پشت همین در نگاه دار

    هر روز شوق دیگر و عذری دگر بیار...!


    ( محمد جواد آسمان )


  16. تشكرها 3


صفحه 95 از 168 نخستنخست ... 4585919293949596979899105145 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

◆☼◆☼◆مولای سبز پوش جمعه ها ................ ◆☼◆☼◆, قؤان ناب, لایق وصف مقام علی, منتظر, مهدی(عج), مولا برای از تو سرودن غزل کم است, متن ادبی مهدوی, متن ادبی درباره حضرت مهدی(عج), نجوا با مولای منتظران, هیجای نهروان و شکوه جمل, وقتی تو اینجایی بیا معنا ندارد, وصف دلتنگی برای مولای منتظران, کدام جمعه میآیی؟, گفتگو با امام زمان, گفتگو در باره امام زمان, گرم یاد آوری یانه من از یادت نمی کاهم, آقا کجا هستی کجا معنا ندارد, امام زمان, انتظار, اي, ای, ادبیات مهدوی, ادبیات انتظار, ادعیه مربوط به امام زمان, اشگ و انتظار ، شوق ظهور, ترا من جشم در راهم, جمعه های چشم انتظاری, حرفهای دلتنگی, حرفهای دلتنگی ، نجوابا مولای منتظران, خورشید پنهان در پشت ابرغیبت, دلنوشته های شما برای امام زمان, دلتنگی های انتظار, دلسروده ها در وصف امام زمان, درد دل منتظران, درد دل با امام زمان عج الله تعالی, دعا, دعا برای فرج امام زمان عج الله تعالی ظهوره, سرودن غزل, شمس ضحی یا ابالحسن, شوکت و جلالت تو, شرمندگی ازکوتاهی منتظران, شعر, شعر انتظار, شعر درباره امام زمان, شعرغربت امام زمان, ظهور

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi