گرچه بر دل، داغ هجران می دهی
نور، چون خورشید پنهان می دهی
ابرهای خشک را با اذن رب
با دعایت، عطر باران می دهی
رنگ می بازد، دروغین عشق ها
عاشقان را مشق عرفان، می دهی
جز مسیر تو، کسی او را نیافت
ای که بوی ناب ایمان، می دهی
محیی الموتی تو را کرده وصی
عیسی زهرا ! مرا جان می دهی؟
خسته ام مولا از این نالایقی
ای پزشک روح، درمان می دهی؟
رایت توحید ، پر شرک است دلم
این پریشان را تو سامان می دهی؟
کاش روزی قلبمان محکم شود
و مطیع محض چو فرمان می دهی
آن زمان وقت ظهور است مهربان
برحیات ظلم پایان می دهی