آقاترین!مراغرق نور کن!
مرا قرین منت و لطف حضور کن!
وقتی گناه کنج دلم سبز می شودآقا شما شکایت این ناصبور کن!
می ترسم از شبی که به دجال رو کنیمآقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!
آقاترین!مراغرق نور کن!
مرا قرین منت و لطف حضور کن!
وقتی گناه کنج دلم سبز می شودآقا شما شکایت این ناصبور کن!
می ترسم از شبی که به دجال رو کنیمآقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!
نرگس منتظر (25-11-2011), خادم کریمه اهل بیت (18-11-2011), شهیده (19-11-2011)
❤ |
«گر نیایی فقیر می میرم»
مثل دنیا حقیر می میرم
چون کبوتر که در قفس حبس است
تک و تنها اسیر می میرم
ای شکوه ترنم باران
در فراقت کویر می میرم
توی شهر دلم زمین لرزه است
زیر آوار پیر می میرم
بی تو زجرآور است جان کندن!
وای بر من؛ چه دیر می میرم!
تو بیا، می خورم قسم به خدا
چون بگویی بمیر، می میرم
«مهدیا» ای تمام هستی من
گر نیایی فقیر می میرم
فاطمه معین زاده - اهواز
إِلَهِي أَنْتَ كَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِبُّ
نرگس منتظر (13-12-2011)
❤ |
قلب زمانه خون شده آقا !
دگر بیا ...
آیینه دار گلشن طاها !
دگر بیا ...
صبر و قرار رفت ز دل ها به یاد تو !
ای انتظار جان و دل ما !
دگر بیا ...
ای راز سر به مهر فلک ، انتظار سبز !
مسند نشین عالم بالا !
دگر بیا ...
گل های سرخ باغ به یادت شکفته اند !
آقا ! برای دیدن گل ها
دگر بیا ...
ای سبز سبز ، ای گل باغ محمدی !
ای یادگار خانه ی زهرا !
دگر بیا ...
آقا ! حضور سبز تو درمان عالم است !
بهر شفای این دل تنهــــــــا
دگر بیا ...
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (26-08-2016), نرگس منتظر (13-12-2011), خادم کریمه اهل بیت (20-11-2011)
نرگس منتظر (13-12-2011), خادم کریمه اهل بیت (20-11-2011)
❤ |
وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود
شیطان دوباره دست به نیرنگ می شود
نقشه کشیده است مرا دشمنت کند
با لشگر گناه هماهنگ می شود
دارد حنای توبه و شرمی که داشتم
پیشت عزیز فاطمه بی رنگ می شود
با هر گناه فاصله می گیرم از شما
کم کم وجب وجب، دو سه فرسنگ میشود
اشکم چه شد؟! به جان تو باور نداشتم
روزی دلم ز فرط حسد سنگ می شود
آقا ببخش، بسکه سرم گرم زندگیست
کمتر دلم برای شما تنگ می شود
وحید قاسمی
إِلَهِي أَنْتَ كَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِبُّ
نرگس منتظر (13-12-2011)
❤ |
تقصیر ماست غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته ی پنهانی شما
برشوره زار معصیتم گریه می کنم
جانم فدای دیده ی بارانی شما
پرونده ام برای شما دردسر شده
وضع بدم دلیل پریشانی شما
ای وای من!که قلب شما را شکسته ام
آقا چه شد تبسم رحمانی شما؟
ای یوسف مدینه مرا هم حلال کن
عفو و گذشت سنت کنعانی شما
آیا حقیقت است که اصلاٌ شبیه نیست؟
رفتار ما به رسم مسلمانی شما
صدها هزار نوح و سلیمان نشسته اند
در انتظار منسب دربانی شما
عشاق شهر یکسره تعریف می کنند
از لحن و صوت مکی قرآنی شما
نشنیده یاد روضه ی گودال کرده ام
دل می برد تلاوت روحانی شما
این اشک روضه حال مرا خوب کرده است
ردخور نداشت نسخه ی درمانی شما
إِلَهِي أَنْتَ كَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِبُّ
نرگس منتظر (13-12-2011)
❤ |
نرگس منتظر (13-12-2011), خادم کریمه اهل بیت (23-11-2011)
❤ |
با نام نور و رایحه یا حضرت بهار
فرزند صبح، صادره ازعشق بی شمار
اما غرض، نه اینکه شکایت کنیم، نه!
جمعی علاقه مند بهاریم و بی قرار
عاشق،اسیر،... مخلص گفتار؛ در بدر!
آقا چه سخت می گذرد چرخ روزگار!
این چندمین روایت بغض است؟ بگذریم
باران عشق، یک نمه، اما فقط ببار!
ما کور، کر،... لیاقت ما را به رخ نکش
از رویتان نه ما، که جهان شرم و خاکسار...
خوب است، خوب من! که کمی مهربان شوید
با شب نشستگان پریشان در حصار
از شش جهت به پنجره بن بست می وزد
ما پیله های حبس، شمایید آشکار!
خورشید حاضر است ولی جرأت نگاه
نشکفته بسکه بست نشستیم در غبار
از ما به تکسوار!... بكوشید؟ این طرف
افتاده دیگر از نفس انسان بی مدار
دنیا به سمت بمب تهی ها رها شده
فردا، زمان هیچ! و یک،دو،سه- انفجار!
ما بد، شما که آخر رودید بشکنید
این سد پلکهای شب خالی از سوار
دیگر سکوت و آنچه شما حکم می کنید
یک قطره حقیر از این نسل بی قرار
إِلَهِي أَنْتَ كَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِبُّ
نرگس منتظر (25-11-2011)
❤ |
تو می آیی و دست های مرا
پر از عطریاس و سحر می کنی
تو می آیی و لحظه های مرا
از احساس گل تازه تر می کنی
تو می آیی و چشم های مرا
برای شکفتن خبر می کنی
اگر خسته باشم از این انتظار
به این خسته آخر نظر می کنی
تو می آیی و با غزل های سبز
بهار جوان را صدا می زنی
به «انسانیت» بال و پر می دهی
به زخم «حقیقت» دوا می زنی
تو می آیی و مرهم آشتی
به سرتاسر کینه ها می زنی
تو می آیی و با طلوعی لطیف
چه نقشی به آینه ها می زنی!
نسیرین صمصامی
شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان "عند ربهم یرزقون" اند
و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب "فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی" پروردگارند.
امام خمینی (ره)
╬♥╬╬♥╬-زندگينامه شهدا╬♥╬╬♥╬-
╬♥╬╬♥╬-وصيت نامه شهدا╬♥╬╬♥╬-
شهدا شرمنده ایم
http://www.ayehayeentezar.com/galler...6595422563.gif
خادم کریمه اهل بیت (03-01-2012)
چندی است جهان پر شده از ظلم و گناه
چندی است که فتنه می شود راه به راه
از کاخ سفید تا دل اسرائیل
تا بن علی و شمر زمان عبدالله
از روز شروع خیزش بیداری
آشفته شده ینگه ی دنیا ناگاه
با لطف وال استریت و آن یک درصد
رفته است سر مردم بیچاره کلاه
بی پرده بگویم که جناب شیطان
صد درس نو آموخته زان مرد سیاه
چون بسته به رگبار مسلمان بسیار
از کشتن ملتش ندارد اکراه
فی الحال که بانک و صندوق هایش
خالی ست شبیه خانه های اشباح
تا باز بَرد مشکل خود را از یاد
رو کرده به ایران, مَکَروا ... مَکرَالله
گفتند که خاور ِ میانه آشفته شده
از روز حضور لشکر قدس سپاه
گیرم که درست, پس کجا بود سیا
با آن همه ادعای یک پول سیاه
با فوت چراغ حق نگردد خاموش
مانده است همیشه چاه کن در ته چاه
حاشا که ترور کنند سردارم را
از بس که براش خوانده ام وجعلنا
ما خرد و کلان سپاهیان قدسیم
کافی ست اشارتی کند حضرت ماه
چون عزت و ذلت همه در دست خداست
ذلت به شما داده به ایشان هم جاه
آن ملت دزد و غاصب و قاتل نیز
با وعده ی سرزمین موعود و فلاح
هر نقشه که بر علیه اسلام کشید
تیری شد و برگشت به سویش ناگاه
این بار ابابیل فلاخن دارند
چون کوه مقاوم است صدها تُن کاه
از سنگ نترسید نمی گیرد جان
از آه بترسید که می گیرد آه
میراث شما نیست فلسطین باری
اینست سزای یوسف افکن در چاه
فی الحال که محصور در آن دیوارید
از ترس گروه کوچک حزب الله
چون عزت و ذلت همه در دست خداست
ذلت به شما داده به ایشان هم جاه
در مبداء وحی و سرزمین توحید
آنجا که برای کافران هست پناه
با امر خدا خلیفه ای لامذهب
نابود شود به زودی انشاء الله
در مکه اگرچه حج به جا می آرند
سوی همه هست قربهً, الّا الله
عبرت نشدند بن علی و صدام
نا صالح و نامبارک و شاهنشاه
گو سنگ ببارد به سر آل سعود
تاوان بقیع و بقعه ی آل الله
فی الحال که روزگار سختی دارید
وای از طلب خون ابا عبد الله
چون عزت و ذلت همه در دست خداست
ذلت به شما داده به ایشان هم جاه
در گوشه ی کعبه قد علم خواهد کرد
آن یوسف گم گشته که روحی بفداه
هر چند شبیه منکران منتظریم
ای منتقم خون خدا بسم الله...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)