نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

موضوع: دلیل شیعه بر کیفیت وضوی خود چیست؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض دلیل شیعه بر کیفیت وضوی خود چیست؟

    نويسنده : حسین مداحی
    وضو یکی از عبادت‏های اسلامی است که در عین مستحبّ بودن، مقدّمه برخی از عبادت‏های دیگر، نظیر نماز است. امام باقر(ع) می‏فرماید: «لا صلاة إلاّ بطهور.»[1]
    در کتاب‏های فقهی، احکام وضو به تفصیل بیان شده است. آنچه در این جا مورد بحث است، کیفیت وضو و اختلاف شیعه و اهل سنت درباره این موضوع است. دو نکته بارز این اختلاف عبارتند از:
    الف) از نظر شیعه باید دست‏ها از بالا به پایین شسته شود، ولی اهل سنت چنین شرطی را لازم نمی‏دانند.
    ب) باید پاها پس از شستن صورت و دست‏ها مسح شوند و شستن آنها صحیح نیست، ولی اهل سنت شستن پاها را لازم دانسته و مسح آنها را کافی نمی‏دانند.
    ما بحث از وضو را در دو مسئله دنبال می‏کنیم: یک نحوه شستن دست‏ها و دیگری مسح پاها.
    الف) شروع شستن دست‏ها از آرنج
    نقل فتاوای امامیه
    1ـ شیخ مفید(ره) درباره کیفیت وضو می‏فرماید: «... آن‏گاه کفی دیگر از آب به دست راست خود برداشته و در دست چپ خود می‏ریزد و با آن دست راست خود را از مرفق تا اطراف انگشتان می‏شوید.»[2]
    2ـ شیخ طوسی(ره) نیز در این باره می‏فرماید: «... سپس کفی دیگر از آب برداشته و بر مرفق راست خود ریخته و آن را تا اطراف انگشتان می‏شوید.»[3]
    3ـ علامه حلّی(ره) نیز در این مورد می‏فرماید: «واجب است ابتدا از مرفقین. و اگر برعکس بشوید در آن دو قول است، همانند شستن صورت قول حقّ در مسئله بطلان است.»[4]
    از مجموعه کلمات علمای امامیه استفاده می‏شود که مشهور نزد آنان این است که از مرفق به اطراف انگشتان واجب بوده و عکس آن باطل است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نقل فتاوای عامه
    1ـ ماوردی می‏گوید: «... آن‏گاه ذراع راستش را تا مرفق می‏شوید و سپس دست چپ خود را نیز بدین شکل می‏شوید...».[5]
    2ـ عبدالرحمن جزیری می‏گوید: «ائمه بر فرائض چهارگانه ـ که در قرآن به آن اشاره شده است ـ اتفاق نموده‏اند و آنها عبارتند از: شستن، دو دست تا مرفقین، مسح سر تمام آن یا بعضش و شستن هر دو پا تا کعبین».[6]
    ادله شیعه امامیه
    چنان که گفته شد، نظر مشهور امامیه در مورد شستن دست‏ها در وضو، بر لزوم شروع از موفق به طرف انگشتان است. حال به طور خلاصه به ادله آنان اشاره می‏کنیم:
    1ـ مقتضای اصالة الاشتغال
    با رجوع به اصول عملی پی می‏بریم که مقتضای اصالة الاشتغال، شستن از مرفق است، زیرا با مراجعه به روایات اهل بیت(ع) وجوب شستن دست‏ها از مرفق استفاده می‏شود، لذا با وجود این روایات لااقل علم به فراغ ذمه برای اهل سنت حاصل نخواهد شد.
    2ـ روایات بیانیه
    در روایات بیانیه که کیفیت وضوی رسول خدا به توسط اهل بیت(‍ع) بیان شده، شستن دست‏ها از مرفق ترسیم شده است:
    شیخ طوسی(ره) به سند خود از بکیر و زرارة بن اعین نقل می‏کند: ما هر دو از امام باقر(ع) از کیفیت وضوی رسول(ص) سؤال نمودیم. حضرت طشت یا ظرف کوچک پر از آب درخواست نمود و دو کف دستان خود را شسته و سپس مشتی از آب برداشت و با آن صورتش را شست، آن گاه دست چپ را در ظرف آب فرو برده و مشتی از آن را بر دست راست خود ریخت و آن را از آرنج تا سر انگشتان شست و هیچ‏گاه آب را به طرف آرنج برنگرداند و همین علت را نسبت به دست چپ انجام داد. سپس سر و دو پای خود را تاکعبین با رطوبت دستانش مسح نمود... .[7]
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    3ـ «الی» در آیه به معنای «من»
    در روایات اهل بیت(ع) کلمه «الی» به معنای «من» تفسیر شده و این بدان معنا نیست که کلمه «الی» در «من» استعمال شده باشد، زیرا این نوع کاربرد در عرب وجود ندارد، بلکه به معنای آن است که مراد جدّی از کلمه «الی» معنای «من» است.[8]
    دلیل عامه بر جواز عکس
    همان گونه که اشاره شد، اهل سنت شستن دستان از انگشتان تا آرنج را نیز جایز می‏شمارند و دلیل‏شان اطلاق امر به غسل در آیه مبارکه است، زیرا مقتضای اطلاق، جواز شستن دست از سر انگشتان تا آرنج است بلکه در این معنا ظهور دارد.
    پاسخ
    شیعه امامیه که شستن دستان را از آرنج واجب می‏دانند در پاسخ استدلال فوق می‏گویند: هیچ گونه تنافی بین آنچه ما می‏گوییم با آیه مبارکه: (فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ) نیست، زیرا:
    اوّلاً: آیه ظهور دارد در این که کلمه «الی» غایت مغسول است که «ایدیکم» باشد نه غایت غَسل؛ یعنی آیه درصدد بیان مقدار واجب از شستن دست است، زیرا لفظ «دید» بر موارد زیادی اطلاق می‏شود: گاهی در خصوص انگشتان به کار می‏رود، همانند آیه سرقت؛ زمانی بر مچ دست، همانند آیه تیمم؛ در مواردی بر آرنج به پایین همانند آیه وضو؛ و هنگامی نیز بر شانه به پایین اطلاق می‏گردد. همانند بسیاری از موارد استعمال‏های عرفی.
    خداوند متعال با کلمه «الی» اراده نموده که شستن دست را به همین مقدار محدود نماید؛ یعنی تا آرنج. پس در حقیقت آیه در صدد بیان کیفیت غسل نیست، و بیان کیفیت آن به پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) واگذار شده است که آنان به خوبی بیان نموده‏اند. این امر، نظیر آن است که انسان به رنگ کار می‏گوید: دیوار را تا سقف رنگ کن. این بدان معنا نیست که شروع آن حتماً از پائین به بالا باشد.
    ثانیاً: آیه اگر ظاهر در این معنا نباشد که غایت مغسول است، لااقل ظاهر در غایت غَسل هم نیست تا دلالت بر لزوم و ترجیح شستن تا آرنج گردد. در نتیجه آیه اجمال دارد، لذا باید به روایات بیانی رجوع نمود که آنها نیز دلالت بر لزوم شستن از آرنج دارند.
    علامه طباطبایی(ره) می‏فرماید: «از آنچه گذشت واضح شد که کلمه (الی المرافق) قید برای (ایدیکم) است، پس غَسلی که متعلق به ایدیکم است مقید به غایت نیست لذا می‏توان دست‏ها را از مرفق به طرف انگشتان شست و این حالت، همان حالت طبیعی انسان هنگام شستن دست در غیر حالت وضو است. هم چنین عکس این صورت نیز ممکن است، ولی اخباری که از طرق اهل بیت(ع) رسیده، خبر از وجوب صورت اول داده است و صورت دوم را باطل می‏داند.»
    ثالثاً: ممکن است ادعا شود به این که «الی» در صورتی به معنای انتهای غایت است که با «من» ابتدائیه همراه باشد، مثل این که کسی بگوید: «من از قم به تهران حرکت کردم». که در مورد آیه این گونه نیست.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ب ـ مسح پا در وضو
    یکی دیگر از موارد اختلافی در مورد وضو مسأله مسح یا شستن آن است، شیعه می‏گوید پا باید مسح شود، ولی اهل سنت می‏گویند: باید هر دو پا شسته شود. این مسأله را نیز مورد بحث قرار می‏دهیم.
    فتاوای فقهای امامیه
    1ـ سید مرتضی(ره) می‏فرماید: «از جمله اختصاص‏های امامیه، قول به وجوب مسح هر دو پا به طور تعیین است، بدون تخییر بین شستن و مسح کردن».[9]
    2ـ شیخ طوسی(ره) می‏فرماید: «... آن گاه باید روی دو پایش را به آنچه از رطوبت دستانش باقی مانده تا برآمدگی هر دو پا مسح کند...».[10]
    3ـ محقق حلّی(ره) می‏فرماید: «واجب است مسح هر دو پا تا برآمدگی پاها که از آن به قبه پا یاد می‏شود و وجوب مسح، نظر جمیع علمای اهل‏بیت(ع) است».[11]
    4ـ علامه حلّی(ره) می‏فرماید: «عموم علمای امامیه قائل به وجوب مسح پا شده و شستن آن دو را در وضو در حال اختیار باطل می‏دانند.»[12]
    فتاوای علمای عامه
    1ـ سرخسی حنفی می‏گوید: «آن گاه هر دو پایش را با برآمدگی‏ها هر کدام سه مرتبه می‏شوید...».[13]
    2ـ ابن قدامه حنبلی می‏نویسد: «شستن هر دو پا از نظر اکثر اهل علم واجب است».[14]
    3ـ شافعی در تفسیر قول خداوند متعال: (وَأَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ) می‏گوید: «ما «أرجلکم» را به فتح می‏خوانیم به جهت عطف بر «وجوهکم و أیدیکم»[15] که نتیجه آن وجوب شستن پاهاست.
    4ـ قرطبی مالکی می‏گوید: «کسی که «و أرجلکم» را به نصب قرائت کند، عامل در نصب را «اغسلوا» می‏داند و چنین می‏پندارد که واجب در وضو شستن هر دو پاست نه مسح آن دو و این نظر تمامیِ عالمان است...».[16]
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اختلاف در وضو
    چرا در موضوعی که پیامبر(ص) و صحابه روزی چندبار آن را تکرار می‏کرده‏اند اختلاف هست؟ موضوعی که این همه مورد تأکید رسول خدا(ص) بوده، تا به جایی که شرط صحت نماز قرار گرفته است.[17]
    بی‏تردید در صدر اسلام هیچ‏گونه اختلافی در مسئله وضو نبوده است و اگر چنین می‏بود، در تاریخ به آن اشاره می‏شد. بدین دلیل که شخص شارع مقدّس نزد آنان حاضر بود و هرگونه اختلاف را زائل می‏کرد.
    هم چنین با مراجعه به تاریخ، اثری از اختلاف بین مسلمین در عصر خلیفه اول و دوّم در امر وضو نمی‏بینم، مگر در یک فرع جزئی که مسح بر خفین است.[18] اختلاف در وضو، از زمان «عثمان بن عفان» شروع شده است.
    متقی هندی در کنز العمال از ابی مالک دمشقی نقل می‏کند: اختلاف در وضو از زمان خلافت عثمان شروع شد.[19]
    بخاری و مسلم با سند خود از حمران نقل می‏کنند: عثمان بن عفان آبی خواست تا وضو بگیرد، آن‏گاه دست راستش را تا آرنج سه بار شست، سپس دست چپ خود را نیز چنین کرد؛ آن‏گاه سر خود را مسح کرده و پای راست و چپ خود را با برآمدگی‏ها هر کدام سه بار شست، سپس گفت: رسول خدا(ص) را دیدم که این‏گونه وضو می‏گرفت.[20]
    عثمان با وجود آن که قلیل الروایه بوده و مجموع احادیثش 146 حدیث است، در این موضوع حدود بیست روایت از او نقل شده که بیشترین روایات در این باب است و این مسئله انسان را به تفکر واداشته که مبدع و مروّج شستن پا در وضو عثمان بوده است.
    این می‏تواند دلایلی داشته باشد، عثمان برای خود اهلیّت تشریع قائل بود، خصوصاً با دور شدن از صحابه و همکاری نکردن آنان با خلیفه فاصله زیادی بین او و صحابه افتاد که این منجر به دوری او از احکام واقعی شد.
    از همین رو مشاهده می‏کنیم که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) در زمان خلافتش عملاً با این بدعت به مخالفت برخاست، و در مسجد از قنبر کوزه آبی برای وضو طلبید و دو کف دست و صورت و دو دستش را از آرنج شست؛ آن گاه سر را یک بار مسح کرده و هر دو پایش را تا برآمدگی پاها مسح کرد و سپس فرمود: «ای کسی که از وضوی رسول خدا سؤال کردی، حضرت این گونه وضو می‏گرفت.»[21]
    بخاری به سند خود از أمّ الدرداء نقل می‏کند: ابوالدرداء غضبناک بر من وارد شد، به او گفتم: چه چیزی تو را خشمگین کرده است؟ گفت: به خدا سوگند! از امر محمّد در آنان چیزی نمی‏شناسم، مگر آن که می‏بینم نماز می‏خوانند.[22]
    شافعی از وهب بن کیسان نقل می‏کند که «ابن الزبیر» قبل از خطبه شروع به نماز کرد و فرمود: تمام سنّت‏های رسول خدا تغییر یافت، حتی نماز.[23]
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    دلیل امامیه بر وجوب مسح پاها
    1ـ قرآن کریم
    خداوند متعال می‏فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَامْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ)؛[24] «ای مؤمنان! هرگاه قصد نماز نمودید صورت‏هایتان و نیز دست‏ها را تا آرنج بشویید. و سرها و پاهایتان را تا برآمدگی آن دو مسح نمایید».
    شاهد در آیه کلمه «أرجلکم» است که به جهت نزدیکی‏اش با «رؤسکم» عطف بر آن شده و «با» نیز بر او داخل می‏شود و در این صورت عامل هر دو «وامسحوا» است. در نتیجه باید پاها مسح شود، همانند سر.
    ولی اهل سنت «أرجلکم» را به نصب خوانده و آن را عطف بر «وجوهکم» منصوب به «اغسلوا» می‏دانند، لذا به وجوب شستن پاها حکم می‏کنند. ولی این عقیده به دلایل زیر خالی از اشکال نیست:
    اوّلاً: قرائت به نصب در «أرجلکم» از قرائت به جرّ بیشتر نیست، زیرا ابن کثیر، ابا عمرو، ابابکر و حمزه از عاصم «أرجلکم» را به جرّ قرائت کرده‏اند.[25]
    ثانیاً: نحویان می‏گویند: حق معطوف آن است که به نزدیک‏ترین کلمه عطف شود و نزدیک‏ترین کلمه «رؤوسکم» مجرور است.
    ثالثاً: بنا بر قرائت نصب نیز می‏توانیم وجوب مسح را استفاده نماییم، زیرا «برؤوسکم» محلاً منصوب است به «امسحوا» و با عطف بر محلّ می‏توان «أرجلکم» را به نصب قرائت کرد و در عین حال حکم به مسح نمود.
    از طرفی دیگر، عطف کلمه «أرجلکم» بنابر قرائت به نصب، به ‏«أیدیکم» از جهاتی مشکل دارد که از آن جمله است:
    الف) لازم می‏آید که بین معطوف و معطوف علیه با جمله‏ای اجنبی فاصله ایجاد شود که این امر در باب عطف جایز نیست؛
    ب) لازم می‏آید که قبل از استیفای غرض از جمله و تمام شدن مفاد آن به جمله‏ای دیگر منتقل شود که هیچ ارتباطی با آن نداشته باشد؛
    ج) این احتمال مخالف با فصاحت قرآن است.
    اگر کسی اشکال کند که قرائت به جرّ «أرجلکم» به جهت نزدیکی با مجرور است که در اصطلاح به آن عطف بالجوار می‏گویند، نه عطف.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در جواب می‏گوییم: این احتمال از جهاتی مردود است:
    1ـ کسر به جهت نزدیکی با مجرور قبیح و تنها هنگام ضرورت شعری جایز است؛
    2ـ کسر بر جوار هنگامی صحیح است که انسان را به اشتباه نیندازد، در حالی که در این آیه اگر کسر از این باب باشد انسان اشتباه کرده و گمان می‏کند که به جهت عطف است.
    نتیجه این که: آیه صریح است در مسحی که امامیه به آن قائلند.
    جالب توجّه آن که برخی از علمای اهل سنت تصریح نموده‏اند بر این که آیه ظهور در مسح پاها دارد نه شستن، ولی به جهت وجود روایات غسلیّه و ترجیح آنها بر ظاهر کتاب، روایات را بر آیه مقدّم داشته‏اند که از آن جمله: ابن حزم،[26] فخر رازی،[27] شیخ ابراهیم حلبی،[28] شیح ابوالحسن سندی حنفی،[29] شیخ محمّد عبده،[30] شیخ برهان الدین حلبی[31] و شافعی[32] را می‏توان نام برد.
    2ـ روایات
    با مراجعه به روایات فریقین به وجود روایات فراوانی پی می‏بریم که تصریح در مسح هر دو پا دارد که تعداد زیادی از آنها صحیح السند است:
    الف) روایات اهل سنت
    1ـ حمیدی به سند خود از ابن عبد خیر نقل می‏کند: علی بن ابی طالب(ع) را دیدم که روی هر دو پایش را مسح نمود... .[33]
    2ـ عبدالله بن احمد بن حنبل با سند خود از ابن عبد خیر نقل می‏کند: دیدم علی(ع) را که وضو گرفت و سپس روی دو پای خود را مسح نمود.[34]
    سند این دو حدیث طبق نظر رجالیین اهل سنت صحیح است که ما به دلیل طولانی نشدن بحث؛ به آن نمی‏پردازیم.
    3ـ هم چنین به سند دیگری از علی(ع) نقل کرده که فرمود: «من باطن هر دو پا را سزاوارتر به مسح از ظاهر آن دو می‏دانستم تا این که رسول خدا را دیدم که ظاهر آن دو را مسح می‏نمود.»[35]
    حضرت در این حدیث گویا به این نکته اشاره دارند که اگر بنا بر قیاس و حکم به رأی باشد، باید کف پاها مسح شود، ولی انسان باید متعبد بوده و گوش به فرمان صاحب شریعت باشد.
    4ـ ابوداود به سند خود از نزال بن سبره نقل می‏کند که گفت: علیّ(ع) نماز ظهر را در «رحبه» خواند، آن‏گاه مشغول برآوردن حوائج مردم شد تا وقت عصر شد. کوزه‏ای از آب بر او حاضر کردند، مشتی از آب برداشته و صورت و دو دستش را شست، سپس سر و پایش را مسح کرد... آن‏گاه فرمود: دیدم که رسول خدا(ص) این گونه وضو گرفت و این وضوی کسی است که در دین بدعت وارد نکرده است.[36]
    به همین مضمون نیز، از عبدالله بن احمد بن حنبل و نسائی نقل شده است.[37]
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    5ـ تمیم مازنی نقل می‏کند: رسول خدا(ص) را دیدم که وضو گرفت و هر دو پای خود را مسح کرد.[38]
    اینها برخی از روایات صحیح السند است که ذکر شد و در جای خود بیش از پنجاه روایت از پیامبر(ص) آورده‏ایم که دلالت بر وجوب مسح هر دو پا در وضو دارد.
    صحابه و قول به مسح
    صحابه نیز معتقد به مسح پا در وضو بوده‏اند:
    1ـ عبدالله بن احمد بن حنبل به سند خود از سفیان نقل می‏کند: علی(ع) را دیدم که وضو گرفت و روی هر دو پای خود را مسح نمود.[39]
    2ـ طبری به سند خود از ابن عباس نقل می‏کند: وضو عبارت است از دو شستن و دو مسح کردن.[40]
    3ـ طحاوی به سند خود از نافع نقل می‏کند: عبدالله بن عمر هنگام وضو هرگاه نعلینش در پاهایش بود ظاهر پاهایش را مسح می‏کرد و می‏فرمود: پیامبر(ص) این چنین می‏کرد.[41]
    4ـ بیهقی به سند خود از خالد بن سعد نقل می‏کند: ابا مسعود انصاری را دیدم که بول کرد و سپس وضو گرفته و بر جوراب و نعلین خود مسح نموده و نماز گزارد.[42]
    5ـ ابن ابی شیبه به سند خود از حمید نقل می‏کند: انس هنگامی که هر دو پای خود را مسح می‏کرد آن را مرطوب می‏نمود.[43]
    تابعین و قول به مسح
    1ـ طبری به سند خود از امام باقر(ع) نقل می‏کند که فرمود: «بر سر و دو پایت مسح کن.»[44]
    2ـ و نیز از شعبی نقل می‏کند: حکم در هر دو پا مسح است.[45]
    3ـ همو به سند خود از مصاحب عکرمه در سفر نقل می‏کند: او را من ندیدم که پاهایش را در وضو بشوید و تنها آن را مسح می‏نمود.[46]
    4ـ هم چنین از قتاده در تفسیر آیه وضو نقل می‏کند که فرمود: «خداوند دو غسل و دو مسح را در وضو واجب کرده است.»[47]
    5ـ همو از عکرمه نقل می‏کند: وظیفه در هر دو پا شستن نیست، بلکه آنچه نازل شده مسح است.[48]
    6ـ ابن ابی شیبه به سند خود از حسن بن بصری نقل می‏کند: «آنچه در وضو واجب است، همانا مسح بر هر دو پاست.»[49]
    7ـ ابن سعد به سند خود از ابراهیم نخعی نقل می‏کند: «هر کسی از مسح اعراض کند از سنت اعراض کرده و این نیست مگر از شیطان؛ یعنی ترک مسح».[50]
    اینها برخی از روایاتی بود که از طرق اهل سنت رسیده است که متأسفانه کمتر توجهی به آنها ندارند و در عوض، روایات مربوط به شستن پاها را نقل می‏کنند که غالباً از حیث سند ضعیف است و این نیست مگر به دلیل آن که در این دسته از روایات، احادیث عثمان بن عفان هست.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ب) روایات اهل بیت(ع)
    1ـ کلینی(ره) به سند خود از امام صادق(ع) نقل می‏کند که فرمود: «... مسح کن بر جلوی سر خود و نیز بر دو پایت با ترتیب؛ بدین شکل که مسح را از پای راست خود شروع کن.»[51]
    2ـ هم چنین به سند خود از امام صادق(ع) نقل می‏کند که فرمود: «شخصی هست که شصت یا هفتاد سال از عمرش می‏گذرد، در حالی که هیچ یک از نمازهایش قبول درگاه الهی نیست. راوی می‏گوید: عرض کردم: چگونه؟ فرمود: زیرا می‏شوید آنچه را که خداوند امر به مسح آن نموده است».[52]
    3ـ همو به سند خود از سالم وغالب بن هذیل نقل می‏کند که از امام باقر(ع) از مسح بر دو پا سؤال نمودیم؟ حضرت فرمود: این، همان چیزی است که جبرئیل به آن خبر داده است.[53]
    4ـ شیخ صدوق(ره) به سند خود از امام صادق(ع) نقل می‏کند که فرمود: «شخصی چهل سال خدا را عبادت می‏کند، در حالی که به دستور او در باب وضو عمل نکرده است، زیرا آنچه را که مأمور به مسح آن است می‏شوید.»[54]
    عرض سنت بر قرآن
    شاطبی می‏نویسد: «در اعتبار، رتبه سنت متأخر از قرآن است به دلیل:
    الف) قرآن قطعی است و سنت ظنّی...
    ب) سنت یا بیان قرآن است و یا دلالت بر امری زائد بر قرآن دارد؛ اگر بیان قرآن است در مرتبه بعد از قرآن قرار دارد... و اگر بیان قرآن نیست اعتبارش بعد از آن است که در کتاب خدا یافت نشود و این دلیل بر تقدم اعتبار قرآن است.
    ج) به دلیل اخبار و آثار مانند حدیث معاذ که از او سؤال شد: به چه حکم می‏کنی؟ عرض کرد: به کتاب خدا. سپس فرمود: اگر در کتاب خدا نیافتی؟ گفت: به سنت رسول خدا... .[55]
    واضح است که در صورت تعارض بین دو طائفه از روایات، احادیثی مقدّم است که با کتاب خدا مطابقت داشته باشد، که همان روایت مسح است.
    شیعه‏شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ج 2، صص: 401ـ414
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,881
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,852 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پی نوشت ها :

    1 وسائل الشیعه، ج 1، ص 256، ابواب الوضوء، باب 1، ح 1؛ صحیح مسلم، ج 1، ص 204، باب 2؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 100 و سنن ابی داود، ج 1، ص 16.
    2 . المقنعه، ص 43.
    3 . النهایه، ج 1، ص 158.
    4 . تذکرة الفقهاء، ج 1، ص 158.
    5 . الحاوی الکبیر، ج 1، ص 112.
    6 . الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 1، ص 60.
    7 . تهذیب الاحکام، ج 1، ص 55، ح 185.
    8 . وسائل الشیعه، ج 1، ص 57، ح 159، باب 19 از ابواب الوضوء.
    9 . الانتصار، ص 105ـ106.
    10 . النهایه، ص 13.
    11 . شرایع الاسلام، ج 1، ص 22.
    12 . تذکرة الفقهاء، ج 1، ص 168.
    13 . المبسوط، ج 1، ص 8.
    14 . المغنی، ج 1، ص 120.
    15 . الأمّ، ج 1، ص 23.
    16 . الجامع لأحکام القرآن، ج 6، ص 91.
    17 . صحیح مسلم، ج 1، ص 204، باب2.
    18 . در المنثور، ج 2، ص 263.
    19 . کنزالعمال، ج 9، ص 443، ح 26890.
    20 . صحیح بخاری، ج 1، ص 52؛ صحیح مسلم، ج 1، ص 204، ح 3.
    21 . مسند احمد، ج 1، ص 108.
    22 . صحیح بخاری، ج 1، ص 166.
    23 . الاّم، ج 1، ص 208.
    24 . مائده (5)، آیه 6.
    25 . الکشف عن وجوه القرائات، ج 1، ص 406.
    26 . المحلّی، ج 2، ص 56.
    27 . التفسیر الکبیر، ج 11، ص 161.
    28 . غنیة المتملّی، ص 16.
    29 . شرح سنن ابن ماجه، ج 1، ص 88.
    30 . المنار، ج 6، ص 228.
    31 . السیرة الحلبیه، ج 1، ص 28.
    32 . احکام القرآن، ج 1، ص 50.
    33 . مسند الحمیدی، ج 1، ص 26، ح 47.
    34 . مسند احمد، ج 1، ص 124.
    35 . همان، ص 114.
    36 . مسند ابی داود طیالسی، ص 22، ح 148.
    37 . مسند احمد، ج 1، ص 159؛ سنن النسائی، ج 1، ص 84.
    38 . کنزالعمال، ج 9، ص 429، ح 26822؛ الاصابة، ج 1، ص 187.
    39 . مسند احمد، حدیث 1018.
    40 . جامع البیان، ج 6، ص 82.
    41 . شرح معانی الآثار، ج 1، ص 35.
    42 . سنن بیهقی.
    43 . المصنف، ج 1، ص 420.
    44 . جامع البیان، ج 6، ص 82.
    45 . همان.
    46 . همان.
    47 . همان.
    48 . همان.
    49 . المصنف، ج 1، ص 18.
    50 . الطبقات الکبری، ج 6، ص 282.
    51 . وسائل الشیعه، ج 1، ص 294ـ297.
    52 . همان.
    53 . همان.
    54 . همان.
    55 . الموافقات، ج 4، ص 7ـ9
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  12. تشكر

    سابحات (12-11-2011)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi