اهميت عفت جنسي زن
در خصوص ريشه اخلاق جنسي زن، از قبيل حيا و عفاف و از آن جمله، تمايل به ستر و پوشش خود از مرد، نظرياتي ابراز شده که دقيق ترين آنها از ديدگاه شهيد مطهري اين است. از نظر وي، حيا، عفاف، ستر و پوشش تدبيري است که خود زن با يک نوع الهام براي گران بها کردن و حفظ موقعيت خود در برابر مرد به کار برده است. زن باهوش به صورت فطري و با يک حسّ مخصوص دريافته است که از لحاظ جسمي نمي تواند با مرد برابري کند. از سوي ديگر، نقطه اميد خود را در همان نيازي يافته است که خلقت الهي در وجود مرد نهاده است؛ او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقيت و مطلوبيت قرار داده است. وقتي که زن مقام و موقعيت خود را در برابر مرد يافت و نياز او را در برابر خود دانست، به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد متوسل مي شود. استاد شهيد به نقل از ويل دورانت مي افزايد:
خودداري از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترين سلاح براي شکار مردان است. مرد جوان به دنبال چشمان پر از حيا است و بي آن که بداند، حس مي کند که اين خودداري ظريفانه از يک لطف و رقّت عالي خبر مي دهد...مولوي عارف نازک انديش و دوربين، درباره تأثير حريم و حائل ميان زن و مرد در افزايش قدرت و محبوبيت زن، در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق، و سوز، مثلي لطيف مي آورد و آنها را به آب و آتش تشبيه مي کند و مي گويد:
مرد همانند آب و زن همانند آتش است. اگر حايل از ميان آب و آتش برداشته شود، آب بر آتش غلبه مي کند و آن را خاموش مي سازد، اما اگر حايلي ميان آن دو برقرار شد، مثل اينکه آب را در ديگي قرار دهند و آتش را زير آن روشن کنند، آن وقت است که آتش آب را تحت تأثير قرار مي دهد و اندک اندک آن را گرم مي کند و احياناً جوشش و غليان در آن به وجود مي آورد تا آنجا که سراسر وجودش را به بخار تبديل مي سازد.(10)
از اين رو است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در عين ستايش از صفت حيا براي عموم، آن را براي زنان نيکوتر دانسته و فرموده اند:
«الحياء حسن لکنّه في النساء احسن»(11)
و بدترين زنان را کساني دانسته اند که از اين ويژگي سرمايه کمتري دارند: «شر نسائکم ...القليلة الحياء».(12)
ويژگي عفت و حيا عاملي بسيار مؤثر در حفظ و ارتقاي موقعيت و شخصيت زن و نيز گرايش مرد به سوي زن است و اما ناگفته نماند که حياي زن نسبت به مردان بيگانه ارزشمند است؛ يعني به همان نسبت که عفّت و حياي اجتماعي زن، موجب ارتقاي سطح سازگاري همسران مي شود، وجود حياي احمقانه در ارتباط متقابل ميان زن و شوهر نيز زمينه ناسازگاري آنان مي شود.
حيايي که منشأ پيدايش سازگاري است، نوعي خاص است که از آن به «حياي عاقلانه» تعبير مي شود.(13) حيايي برخاسته از دانايي، نه حيايي که پيامد ناداني است.
در بعضي از روايات از اين ويژگي با عنوان «حياي قوّت» ياد شده است. درحقيقت، آنچه موجب مي شود يک رفتار نامناسبي انجام نگيرد، نيروي فراوان فرد است که اجازه بروز رفتار را نمي دهد. به همين جهت، آن را «حياي قوّت» ناميده اند.
اما چنان که بر اساس ناتواني و سستي، رفتاري حذف شود، حالت موجود را «حياي ضعف» مي گويند. در منابع ديني ما از اين نوع حيا تمجيد نشده است.(14)
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:
«بهترين زنان شما کسي است که چون با همسرش خلوت کند، جامه حيا از خود برکند و چون بپوشد و همراه او شود، زره حيا را برتن کند».(15)
حضرت بهترين زن را کسي مي داند که چون جامه بپوشد و از خانه بيرون رود، لباسي از حيا و عفت بر تن کند که مانند سپر و زره حافظ او باشد؛ يعني چنان با وقار و سنگين راه برود که تيرهاي نظر جوانان هرزه، اجازه ورود به شخصيت او را نداشته باشد. ولي در خلوت با شوهر، هر گونه ظرافت کاري، طنّازي و عشوه گري براي زن نه تنها جايز، بلکه بهتر است. بهترين زن مسلمان زني است که در زمان خلوت با شوهرش، خوش زبان و شيرين حرکات باشد.
چيزي که زن را در رديف بهترين زنان مسلمان قرار مي دهد، همين است که بتواند اين دو حالت به ظاهر متناقض را در وجود خود حفظ کند.
خلاصه آنکه، زن بايد لباس رزم و بزم خود را بشناسد و هر يک را در جاي خود بپوشد.(16)