علف هرز گلستان وجود شما چيست؟
فصل بهار آغازگر زيبائيها، اميدها و آرزوهاست و زمين به شكرانهي نعمتهاي بيشمار پروردگار، سراسر وجودش را پر از گل و شكوفه نموده است.
حال در اين فصل زيبائيها باغي پر از گلها و درختان زيبا را در نظر بگيريد و نيز باغباني را كه به شدت از باغ خود مراقبت ميكند و علفهاي هرز و آفات آن را ميزدايد،او مواظب است كه از طراوت و شادابي باغ اندكي كاسته نشود زيرا كه اگر از باغ غافل شود و آفات آن را نشناسد و از بين نبرد پس از مدتي ديگر آن باغ مفيد و قابل بهرهبرداري نخواهد بود.
عزيزان وجود هر انساني نيز باغ و گلستاني است كه نياز به مراقبت دارد. در واقع هر فردي براي رسيدن به سعادت و خوشبختي در دنيا و آخرت بايد از توجه به باغ وجودش غافل نشود و آفات روحي و جسمي آن را كه همان گناهان و عيوب هستند شناسايي و آفتزدايي كند و گلستان وجود خود را با صفات نيك ، تقويت و آراسته نمايد.
اين همان حقيقتي است كه تمام انبياء و كتب آسماني، بشر را به آن توجه داده و هشدارهاي فراواني به او دادهاند. به اين سخنان گهربار توجه نمائيد:
اميرمؤمنان علي عليهالسلام ميفرمايند: « آفَةُ النفسِ الوَلَه بالّدنيا »1« آفت روح ، حرص و وابستگي به دنياست. »
و امام صادق عليهالسلام چنين ميفرمايند: « آفَةُ الدّين الحَسدُ و العُجبُ و الفَخر »2 « آفت دين ، حسادت و خودپسندي و تكبر است. »
با توجه به اين سخنان گرانبها، به نظر شما هر كدام از ما انسانها، تا چه ميزان با اين گناهان و آفات آشنايي داريم؟!
چهبسا كه شناخت گناهان مهمتر از آفتزدائي آنها باشد. بنابراين براي آشنايي و شناخت بيشتر به بررسي دقيقتر معناي گناه ميپردازيم.
در دين مبين اسلام هر كاري كه برخلاف فرمان خدا باشد، گناه محسوب ميشود، هر چند كوچك و ناچيز باشد.
رسول گرامي اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم در اينباره رو به ابوذر چنين فرمودند: « به كوچكي گناه نگاه نكن ،بلكه بنگر چه كسي را نافرماني ميكني »3
اين در حالي است كه امروز در دنياي غرب جرم و گناه زماني معنا دارد كه فردي در نظم و امنيت اجتماع اختلال وارد كند. مانند: دزدي، قتل و... امروزه اگر شخصي در خلوت مشروبات الكلي بنوشد، با رضايت تن به بيعفتي بدهد، خودكشي نمايد و... گناهكار و مجرم نيست، زيرا به گفتهي قانون عمل آنها به امنيت اجتماعي لطمهاي نميزند.
در اين دنياي مادي براي گناهاني چون دروغ، غيبت، تهمت ، خشم، حسد و... قانوني وضع نشده و از نظر قانونگذاران اينگونه گناهان جرم و بزهكاري محسوب نميشود.
اما دين و مذهب با بينش وسيعتري به وضع روحي و جسمي انسانها مينگرد و تمام آنچه را كه با فضايل اخلاقي،شرف انساني، عفت عمومي و سعادت اجتماع منافات داشته باشد، گناه محسوب ميكند و حتي برخي از گناهان را ريشهي همهي گناهان ميداند، چنانچه امام صادق عليهالسلام « ريشههاي كفر را حرص، تكبر و حسد بيان ميكند. »4 و نيز دربارهي خشم ميفرمايند: « خشم و غضب كليد هر شري است. »5
اينها گناهان كليدي هستند كه زمينه و كليد گناهان ديگر ميشوند و در روايات ائمه عليهمالسلام فراوان به آنها اشاره شده است.
پيشوايان ديني براي اينكه مردم گناهان را بهتر بشناسند و از آنها دوري گزينند، در روايات متعددي گناهان را به دو دستهي صغيره و كبيره تقسيم نمودهاند. 6
البته ترديدي نيست كه هر گناهي مخالفت با فرمان خداوند متعال است و از اين جهت بزرگ به شمار ميرود اما چون بعضي از گناهان سنگينتر و عواقب و آثار ناگوارتري دارند به دو دسته تقسيم شدهاند.
گناهان كبيره گناهاني هستند كه خداوند دوزخ و آتش جهنم را بر آنها مقرر فرموده است.
در آيهي 72 سورهي مائده چنين آمده :« و َمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ الْجَنَّةَ »
« هر كس براي خدا شريك قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام ميكند. »
و حضرت امام صادق عليهالسلام در اينباره فرمودهاند: « از بزرگترين گناهان كبيره، شرك به خداست. »
و اما گناه صغيره همچون نخ باريكي است كه اگر تكرار شود به طنابي محكم و ضخيم تبديل ميشود كه پارهكردنش مشكل است و در آيات و روايات آمده است كه در مواردي گناهان صغيره به كبيره تبديل ميشوند، يكي از آن موارد اصرار بر صغيره يعني تكرار و پافشاري بر گناه كوچك است. اگر انسان حتي يك گناه انجام دهد و استغفار نكند و در فكر توبه هم نباشد ،اصرار به حساب ميآيد. اميرالمؤمنين علي عليهالسلام ميفرمايند:« بدترين گناه آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمارد. »7
از ديگر موارد تبديل صغيره به كبيره ، تظاهر به گناه يا آشكارا گناه كردن است. خوشحالي كردن بر گناه نيز اگرچه صغيره و كوچك باشد آن را به كبيره تبديل ميكند.
پس براي زدودن علفها و آفتهاي هرز گلستان وجود، شناخت گناهان كبيره و صغيره ، گناهان كليدي و همچنين شناخت مرزهاي گناه لازم است.
گاهي عدم شناخت مرز بين بعضي از فضايل و رذايل اخلاقي منشأ انجام گناه با عنوان كار نيك و پسنديده ميگردد. اسراف و سخاوت، تنبلي و توكل، حرص و تلاش، حيله و سياست،ترك دنيا و زهد، ذلت و تواضع و... از نمونههايي هستند كه افرادي بر اثر عدم شناخت مرزهاي گناه و ثواب، ناخودآگاه و با قصد قربت گناهي را به عنوان كار نيك و پسنديده انجام ميدهند.
از ديگر راههاي دوري كردن از گناه، تفكر و انديشه در پيامدها و عواقب گناه است. هر شخص عاقلي هرگاه از اثرات و پيامدهاي سوء كاري آگاه شود كمتر به انجام آن كار راضي ميشود. حال وقتي كه ائمهي بزرگوار به ما تذكر دادهاند كه گناه اعمال نيك را از بين ميبرد، حرامخواري عبادات را ميسوزاند، حقالناس مانع قبولي اعمال نيك ميشود، گناه عمر را كوتاه ميكند، جلو استجابت دعا را ميگيرد و مانع برآورده شدن دعا ميشود و...
اگر خوب در اين عواقب و آثار سوء دنيوي و اخروي تفكر نمائيم ديگر حتي فكر گناه را هم به ذهن خود راه نميدهيم چه برسد به انجام آن.
در پايان پناه ميبريم به يكي از آيات كلامالله ، به آن اميد كه با خواندن اين مطالب هر چه زودتر علفهاي هرز گلستان وجود خود را تشخيص دهيم و به فكر زدودن آنها باشيم. خداوند متعال ميفرمايد: « وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُواْ اللّهَ »
« ما به آنان كه پيش از شما داراي كتاب آسماني بودند وصيت كرديم و به شما غير همان وصيت را ميكنيم كه تقوي الهي داشته باشيد. » به راستي كه در دنيا روش و راهي بهتر از تقوي نيست.
تقوي در لغت به اين معناست كه انسان در نگهداري خويش فراوان بكوشد،به عبارت ديگر از مخالفت پروردگار در اوامر و نواهي او پرهيز نمايد. صادق آلطه عليهالسلام در پاسخ به معناي تقوي چنين فرمودهاند:« هر جا امر خدا باشد، حاضر باشي و هر جائي كه نهي خداست، حاضر نباشي. بجا آورندهي امرهاي خدا و ترككنندهي نهيهاي او باشي. »
بنابراين تقوي سنگر محكم و مطمئني است براي محفوظ ماندن از گناهان.
منابع :
* كيفر گناه و آثار و عواقب خطرناك آن از سيدهاشم رسولي محلاتي
* گناهان كبيره از شهيد دستغيب
1- غررالحكم ج1 ص305-309 2- اصول كافي ج2 ص 307
3- مجموعه ورام،ج2،ص53 4- اصول كافي ج3 ص396
5- اصول كافي ج3 ص 412
6- در اصول كافي باب«الكبائر» به اين موضوع اختصاص يافته و داراي 24 حديث است.
7- نهجالبلاغه حكمت 348