سلام وخسته نباشید خدمت همه دوستان گرامی.
قبل از هر چیز از حسن نظر مهتاب گرامی تشکر می کنم.
دوستان گرامی به نظر من قبل از مطالعه هر مجموعه قوانین مانند قوانین اسلام باید به طور کامل رابطه بین قوانین کلی این مجموعه به طوور کامل حلاجی نمود و در نظر دادن؛ حتما این رابطه را در نظر داشته باشیم.
مثلا در این بحثی که الان داریم ما با چند قانون از قوانین اسلام مواجه هستیم:
1- قانون جبران خسارتی که یک شخص به دیگری می زند. که مباحثه ما در مورد یکی از این خسارتهاست یعنی همان دیه (که در برابر قتل غیر عمد پرداخت می شود).
2- نحوه پرداخت خسارت.
3- کسی که باید این خسارت را پرداخت کند.
4- میزان خسارتی که باید به کسیکه خسارت دیده پرداخت شود.
5- لزوم تامین هزینه زندگی کسانی که همسرانشان( به عنوان یکی از منابع تامین هزینه اقتصادی خانواده) در قتل غیر عمد کشته می شوند.
6- لزوم تامین هزینه زندگی کسانی که منبع اقتصادی یا به قول خودمانی نون دربیارشون رو از دست میدن.
7- اسلام برای تا مین هزینه زندگی دو مورد بالا چه راهکاری ارائه کرده است.
خب دوستان گرامی همانطور که می بینید ما در اینجا مواجه هستیم با چند نمونه از قوانین اسلام که حتی ممکنه بعضیاشون در اصل ربطی به هم نداشته باشن و لذا ما نباید با در نظر گرفتن یکی از این قوانین برای قانون دیگه تصمیم بگیریم.
بررسی :
1- قانون اول. همانطور که قبلا اشاره شد اسلام قانون دیه را برای جبران خسارت مالی ناشی از فقدان زن یا مرد بر اثر قتل غیر عمد برای جامعه اسلامی مورد نظر خودش تعریف کرده است.
2- قانون دوم. از آنجا که اصل قانون پرداخت دیه برای دفع ظلمی است که به مقتول شده است نحوه پرداخت این خسارت نیز باید به گونه ای باشد که ظلم در حق دیگران (قاتل. توجه داشته باشید بحث در قتل غیر عمد است) نباشد.
3- قانون سوم. از آنجا که قاتل خسارت زده است در درجه اول خود او باید خسارت را بپردازد و در صورتی که او نتواند بپردازد باید از بیت المال این خسارت پرداخت شود.
4- قانون چهارم . در رابطه با میزان خسارت عقل ما همین مقدار را در ک می کند که خسارت پرداختی باید متناسب با خسارتی باشد که وارد شده است. بنابر این اگر ما بپذیریم که خسارت مالی وارده در صورت فقدان مرد بیشتر از زن است؛ پس خسارت پرداختی نیز باید بیشتر باشد. ولی تعیین مقدار افزایش از عهده عقل ما خارج است لذا برای تعیین آن به متون دینی مراجعه می کنیم.
5- قانون پنجم . درست است که قاتل ( درقتل غیر عمد) باعث از بین رفتن منبع تامین هزینه اقتصادی یک خانواده شده است ولی دین کامل آن است که مراعات همه جوانب را بکند لذا نباید آنچنان خسارتی را بر عهده قاتل بگذارد که این دفعه در حق او ظلم شود؛ پس مقدار معینی از خسارت می گیرد. و در تامین هزینه زندگی به هر حال این بازماندگان از دو حالت خارج نیستند: الف) توان تامین خود را دارند. در این صورت که خوشبحالشون. ب) توان تامین خود را ندارند. در این صورت طبق قوانین اسلامی باید از بیت المال هزینه زندگی آنان در حد متعارف پرداخت شود.
6- قانون ششم . از مطلب قبلی این بخش نیز معلوم می شود. و این تقسیم کلی اختصاصی به زنانی که شوهرانشان را از دست می دهند ندارد. بلکه قانونی کلی است که : افراد تحت حکومت اسلامی و یا حتی مسلمانانی که در بلاد غیر اسلامی ساکن هستند؛ یا توان تامین خود را دارند یا ندارند. اگر دارند که هیچ و اگر ندارند حکومت موظف است آنان را تامین کند. (البته اجرای کامل چنین قوانینی منوط به شکل گیری حکومت و جامعه ای اسلامی است. بنابراین اگر افراد جامعه به گونه ای هستند که ثروتمندان بیشتر از فقرا می نالند و تشخیص فقیر از غنی در حاله ای از ابهام فرو میرود.یا اینکه حکومت در اجرای دقیق این قوانین کوتاهی می کند ربطی به اسلام و قوانین آن ندارد).
7- تعریف سیستم خمس؛ زکات؛ کفارات مالی؛ زکات فطریه و... که یکی از اولین و مقدم ترین موارد مصرفشان فقرا هستند برای همین منظور است.
خب همانطور که ملاحظه کردید اینکه قانون دیه قانونی عقلانی است و اینکه دیه جبران خسارت مالی است و تبعا و عقلا باید متناسب با خسارت وارده پرداخت شود یه حرفیه و اینکه اسلام باید راهکاری برای تامین هزینه زندگی ناتوانان ارائه دهد حرف دیگری است و ما نباید این دو موضوع را با یک چوب برانیم.
در پایان عرض می کنم تا از نظر دوستان بزرگوار و خصوصا مهتاب محترم بحث دیه کاملا حلاجی نشود سراغ سوال بعدی نخواهیم رفت. هرچند این سوالات به گونه ای با هم مرتبط و در هم تنیده هستند.
با تشکر از همه دوستان