صدای «فلکه فردوسی» توجهت را جلب می کند. بر می گردی و می بینی جوان رعنایی دور «میدان فردوسی» ایستاده و انتظار دارد تاکسی ها او را به «فلکه فردوسی» ببرند! با خودتان می گویید شیرین می زند. پشت نیمکت کلاس نشسته اید یک هو فریاد «آی کیو! پاهاتو نگااا» را می شنوید برمی گردید و یکی از هم کلاسی های تان را می بینید که یک پایش درکفش و پای دیگرش را در دمپایی کرده است! همکاری دارید که بلند بلند خندیدن به لطیفه های بی مزه ای که خودش تعریف می کند کار هر روزه اش است! مدت هاست تصمیم گرفته اید با یکی از آشناهایتان بیشتر از سلام و علیک معمول حرف نزنید از بس دیر می گیرد! گاهی در اطراف مان آدم هایی می بینیم که بارها و خیلی طبیعی کارهایی انجام می دهند که به نظر ما غیر طبیعی و عجیب می رسد و این غیر طبیعی بودن را با عنوان شیرین زدن یاد می کنیم. گاهی از دیدن این کارها فقط متعجب می شویم و گاهی هم نمی توانیم جلوی خنده مان را بگیریم. هیچ فکر کردید چرا به این اتفاقات می خندیم و به آدم هایی که این کارها را انجام می دهند شیرین عقل می گوییم و گمان می کنیم که آن ها افرادی با ضریب هوشی پایینی هستند؟ آیا بین بروز این اعمال و میزان هوش فرد رابطه ای وجود دارد؟ می توان به صرف غیرمنتظره بودن رفتار و واکنش ها، شیرین عقلی را چیز بدی به حساب آورد؟
● شیرین عقل های با آی کیوی بالا
در به اجرا درآمدن یک عمل ابتدا باید «تصمیم» اجرای عمل در فرد ایجاد شود. دو عامل «فکر» و «احساس» در شکل گرفتن یک «تصمیم» نقش اساسی دارند. وقتی کارهایی ناقص، عجیب و یا اشتباه انجام می شود به این معنی است که «تصمیم» اجرای آن کار درست شکل نگرفته است و درست شکل نگرفتن تصمیم ممکن است ناشی از «فکر» یا «احساس» اشتباه باشد. سنجش میزان «قدرت تفکر» با ضریب هوشی یا همان آی کیوی صورت می گیرد. حالا فکر می کنید آی کیوی شیرین عقل ها چقدر است؟ ضریب هوشی یا همان آی کیو، نسبت بین سن عقلی و سن تقویمی (یا همان سن واقعی) ضرب در ۱۰۰ است. اگر سن عقلی با سن واقعی یکی باشد آی کیوی فرد ۱۰۰ می شود و به تبع آن اگر سن عقلی بیشتر از سن واقعی باشد آی کیوی بالای صد و چنان چه کمتر باشد آی کیوی پائین صد می شود. به افرادی که ضریب هوشی شان بین ۸۰ تا ۱۱۴ باشد افرادی با هوش متوسط می گویند، بیش از ۷۰ درصد مردم جامعه آی کیوی متوسط دارند. به افرادی که ضریب هوش بین ۱۱۵ تا ۱۲۹ دارند افراد باهوش، ۱۳۰ تا ۱۴۴ تیزهوش و خلاصه ۱۴۵ به بالا را هم نابغه می نامند. کم توان های ذهنی هم ضریب هوشی پایین تر از ۷۰ دارند و به چند دسته گروه آموزش پذیر (با بهره هوشی ۷۰ ۵۰) گروه تربیت پذیر (با بهره هوشی ۵۰ ۲۵) گروه حمایت پذیر (با بهره هوشی ۲۵ ۰) تقسیم می شوند. بر می گردیم به مثال هایی که در ابتدا گفتیم. به نظر شما جوانی که دور میدان فردوسی ایستاده و می خواهد به فلکه فردوسی برود جزو کم توان های ذهنی به حساب می آید؟! یا هم کلاسی که کفش هایش را تابه تا پوشیده و از قضا ممکن است شاگرد اول کلاس باشد! ضریب هوشی پایینی دارد؟ این دو فقط در تصمیم گیری آنی خود در گفتن مقصد یا انتخاب پوشش دچار مشکل شده اند و نمی توان نتیجه گرفت که در میزان هوش و قدرت تفکرشان نیز مشکل دارند. باید گفت هیج ضمانتی وجود ندارد که از افراد با هوش و نابغه، شیرین زدن های این شکلی سر نزند.