نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: پارادوکسیکالیتی اسلام و مدرنیته(2)؛آیا انسان مدرن می‌تواند سکولار نباشد؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    November 2010
    شماره عضویت
    873
    نوشته
    4,037
    تشکر
    9,324
    مورد تشکر
    9,396 در 3,226
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پارادوکسیکالیتی اسلام و مدرنیته(2)؛آیا انسان مدرن می‌تواند سکولار نباشد؟

    پارادوکسیکالیتی اسلام و مدرنیته(2)؛آیا انسان مدرن می‌تواند سکولار نباشد؟


    اگر چه در نگاه اول از «مدرن شدن» مفهوم پیشرفت و توسعه و تکنولوژی استنباط می‌شود، اما به نظر می رسد انسان مدرن ناگزیر است به پیش‏فرض‌های زیربنایی این مکتب مانند سکولاریسم، ماتریالیسم، فردگرایی و ... هم ایمان بیاورد.




    ادیان نیوز/ در بخش قبلی پس از توضیح ضرورت شناخت مکتب و اندیشه‌ی مدرنیته، وارد تعریف مهمترین مفاهیم و واژگان مرتبط شدیم، اکنون ادامه‌ی بحث را با تعریف و تبیین واژه‌های مدرنیته، مدرنیسم و مدرنیزاسیون دنبال می‌کنیم.

    2ـ مدرنیته[1]


    برای واژه‌ی «مدرنیته» که در لغت به معنای «تجدد» و جدید شدن است، در اصطلاح تعریف‏های گوناگونی ارایه شده است که در این‌جا به برخی از تعریف‏های بیان شده، اشاره می‏شود:


    الف) مدرنیته، اعتقاد به این امر است که انسان، موجودی مختار، آزاد و عاقل بوده و می‏تواند سرنوشت خود را تحت کنترل خود درآورد.[2]


    ب) مدرنیته یعنی روزگار پیروزی خرد انسانی بر باورهای سنتی (اسطوره‏ای، دینی، اخلاقی، فلسفی و...)، رشد اندیشه‌ی علمی و خردباوری (راسیونالیته)، افزون شدن اعتبار دیدگاه فلسفه‌ی نقادانه همراه با سازمان‏یابی تازه‌ی تولید و تجارت، شکل‏گیری قوانین مبادله‌ی کالاها و به تدریج سلطه‌ی جامعه‌ی مدنی بر دولت.[3]


    به این صورت نیز می‏توان مدرنیته را تعریف نمود که:


    مدرنیته (جدید شدن) عبارت است از یک جریان و تحول در زمینه‏های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و... که با محوریت انسان و تکیه بر آزادی همه جانبه‌ی او و نیز اعتماد به عقل بشری و اصالت دادن به فرد، در صدد تحلیل تمامی اشیا اعم از طبیعت، ماورا طبیعت، ارزش‌ها و ... برآمده است و با اندیشه‌ی تغییر و نو کردن دایمی حیات همه جانبه‌ی انسانی، هر آن‌چه که در مقابل او واقع شود - مانند دین، آداب و رسوم و سایر سنت‌ها را - نفی می‏کند.


    3ـ مدرنیسم[4]


    این واژه که در لغت به معنای «تجدد گرایی» است، در اصطلاح گرایش خاص فکری است که دارای مؤلفه‏های خاص است. برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های این گرایش فکری –که ممکن است آن ویژگی‌ها را مبانی اساسی مدرنیته بدانیم- به قرار زیر است:


    1- از لحاظ معرفت شناختی، «مشاهده‏گرا»، «آزمایش‌گرا» و «تجربی‏گرا» است. به عبارت دیگر یگانه راه وصول به معرفت حقیقی را مشاهده، آزمایش و تجربه‌ی حسی ظاهری می‏داند.[5]


    2- فقط به عقل ابزاری، جزیی و استدلال‌گر قایل است. یگانه شأنی که این عقل دارد، این است که گزاره‏هایی را که حاصل مشاهده، آزمایش و تجربه‌ی حسی ظاهری‏اند، در قالب استدلال‌های منتج منطقی بریزد و نتایج جدیدی ارایه کند تا با شناخت جهان، در پیش‏بینی حوادث آینده سعی کند و به دنبال آن، جهان طبیعت را ضبط و مهار سازد.[6]


    به دیگر سخن، این عقل صرفاً محاسبه‌گر و مصلحت اندیش است، یعنی داشته‌های تجربی خویش را در قالب استدلال منطقی می‌ریزد تا به نتیجه‌ای دست یابد که مصلحتی را برای انسان تأمین یا مفسده‌ای را از او دور کند. این عقل تنها به سود و زیان انسان در این دنیای زمینی می‌اندیشد و به هیچ منبعی متصل نیست. عقل ابزاری محاسبه‌گر، اگرچه با روش تجربی در صدد شناخت طبیعت و اشیای طبیعی است، اما هدف آن کشف قواعد حاکم بر آن برای مهار و به سلطه کشیدن آن در مسیر اهداف و اغراض مادی انسان است.[7]



    3- «مادی‌گرا» است؛ یعنی به عوالمی غیر از عالم ماده و مادیات قائل نیست.[8] این موضوع وجود شناختی البته نتیجه‌ی گریز ناپذیر دو ویژگی قبلی است؛ زیرا بنابر این امر که فقط از راه مشاهده، آزمایش و تجربه حسی ظاهری بتوان به معرفت حقیقی دست یافت و عقل نیز کاری جز سر و سامان دادن به مواد خامی که از آن راه به دست آمده است، نداشته باشد، طبعاً به تدریج آن‌چه قابل مشاهده، آزمایش و تجربه است با «واقعیت» و «موجود» یکسان و معادل گرفته می‏شود و لازمه‌ی این معادله هم چیزی نیست جز این اعتقاد که آن‌چه قابل مشاهده، آزمایش و تجربه نیست، موجود نیز نمی‏باشد.


    4- در مسأله‌ی وجود خداوند، موضع «انکار» یا لااقل «لا أدری گری» دارد.[9]


    5- «انسان‌گرا» است؛ یعنی خدمت به انسان را یگانه و نخستین هدف می‏داند و به عبارت دیگر انسانیت را در جایگاه خداوند می‏نشاند و معتقد است که همه چیز و همه کار باید در خدمت انسان باشد.[10]


    6- «آزاد اندیش» است؛ یعنی مخالف هرگونه تعبد نسبت به هر شخص است و هیچ‏کس را فوق سؤال و چون و چرا نمی‏داند و از همه دلیل و برهان مطالبه می‏کند.[11]


    7- به لحاظ اخلاقی «عاطفه‏گرا» است؛ یعنی احساسات و عواطف را خاستگاه همه‌ی افعال اخلاقی و یگانه داور خوبی و بدی، درستی و نادرستی اخلاقی می‏داند.[12]


    4ـ مدرنیزاسیون[13]


    مقصود از مدرنیزاسیون - یا متجدد سازی - فعالیتی آگاهانه و اختیاری در جهت تحقق و پیاده کردن مؤلفه‏ها و فرهنگ مدرنیته در جوامعی است که فاقد آن‌ها هستند. فعالیت و فرآیند متجدد سازی، مستلزم تغییراتی در زمینه‏های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در کشورهای توسعه نیافته با توجه به مدل و الگوی پیشرفته و پیچیده‏تر سازمان‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای غربی است. این فرآیند از راه تئوری‌های جامعه‌شناختی، مورد مطالعه و تعریف دقیق قرار گرفت و براساس این تئوری‌ها، جوامع به دو نوع تقسیم شده است:


    جامعه‌ی سنتی (که می‏توان آن را به تعبیر دیگر جامعه‌ی «روستایی»، «عقب مانده» یا «توسعه نیافته» نامید) و جامعه‌ی مدرن (یا «جامعه‌ی شهری»، «توسعه یافته» یا «صنعتی»). هم‌چنین مطابق این تئوری‌ها، ساختارهای اجتماعی جوامع مختلف براساس قوانین عمومی و مشابه خاصی، حرکت کرده و دارای روند دایمی پیش رونده است. بدین جهت، تمام جوامع از یک روند تاریخی مشابهی - یعنی گذر از یک نوع به نوع دیگر - پیروی می‏کنند. بر این اساس، چنین فرض شده است که جوامع سنتی باید تابع الگویی باشند که جوامع غربی آن را به کار بسته‏اند و در حقیقت، تئوری‌های متجدد سازی در صدد آن هستند که سازمان‌های جوامع غربی و متغیرهای این جوامع صنعتی را مشخص کرده تا آن‌ها را در کشورهای توسعه نیافته به اجرا در آورند. از این رو، مدرنیزاسیون و متجدد سازی، معادل با «غربی سازی»[14]تلقی می‏شود. پیش‏فرض‏های زیربنایی متجدد سازی عبارت‏اند از: سکولاریسم، ماتریالیسم، فردگرایی و اعتقاد به پیشرفت از راه علم تجربی و تکنولوژی [15].

    دقت در محتوای اصطلاحی واژه‌های مدرن، مدرنیته، مدرنیسم و مدرنیزاسیون روشن می‌سازد که تمامی آن‌ها در صدد بیان امر واحدی –لکن از جهت‌های مختلف- هستند. آن‌چه که در آن‌ها مهم است، بریده شدن از هرگونه باورهای ماورای طبیعی و دینی و به سخن دیگر سکولار شدن است. انسان باید آزاد بوده و معرفت‌شناسی، علوم تجربی، اقتصاد، روان‌شناسی و سایر علوم انسانی و نیز ارزش‌های خود را براساس تجربیات خود و با ارجاع به همین دنیای مادی سامان‌دهی کند و نیازی به منابع معرفت‌بخش ماورای طبیعی و وحیانی ندارد. نیز باید سعی کند که هر چه بیش‌تر فرآیند سکولاریسم را در بستر اجتماع نهادینه کند و نهاد‌های اجتماعی را از تأثیر دین آزاد و رها سازد. پس از روشن شدن اجمالی اندیشه‌ی مدرن، به تبیین اجمالی اندیشه‌ی اسلامی می‌پردازیم تا نسبت میان این دو اندیشه روشن شود.(*)


    ادامه دارد...


    پی‏ نوشت‏ها:


    [1]. Modernity.


    [2]. Alex Inkeles, "A model of Modern Man" in Moderinty Critical Concepts, v.2, p. 1.


    [3] . ر.ک: بابک احمدی، مدرنیته و اندیشه‌ی انتقادی، صص 11 ـ 9.


    [4]. Modernism.


    [5] . ر.ک: برتراند راسل، تاریخ فلسفه‌ی غرب، ترجمه‌ی نجف دریابندری، ج2، ص732؛ والتر ترنر استیس، دین و نگرش نوین، ص102-104.


    [6]. Seyyed Hossain Nasr, Traditional Islam in The Modern World, P.101.


    [7]. Thomas Vargish, "Modernism" in Routledge Encyclopedia of Philosophy, Routledge, London, 1998, v.6, p.449.


    [8]. Paul Kurtz, Toward a New Enlighttenment, P.50 -1.


    [9]. Ibid.


    [10] . در این زمینه مراجعه کنید به:


    Tony Davies, Humanis, Routledge, London, 1997, P.105.


    [11]. Fasani, "Humanism, Renassance" in Routledge Encyclopedia of Philosophy, v.4, p. 533-539.


    [12] . آنتونی آربلاستر، لیبرالیسم غرب، ظهور و سقوط، ص 202.


    [13]. Modernization.


    [14]. Westernization.


    [15]. Louis Contor, "Modernization and Development" in Oxford Encyclopedia of Modern Islamic World, oxford, newyork, 1995, v.3, p.123
    ./برهان
    امضاء
    او منتظر ماست تا شرایط را برای ظهورش مهیا کنیم

    هر یک از ما در قبال خون هر مظلومی که در جهان بر زمین میریزد مسوولیم


  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi