در خصوص اين آيات، برخى مفسران شبهاتى القا كرده اند كه پس از طرح اشكال، پاسخهاى لازم داده مى شود.
اشكال اول:
برخى از مفسران(روشنفكر مآب) درباره زندگى شهدا، مىگويند:
«منظور از حيات در اين آيات، زندگى حقيقى و واقعى نيست؛ بلكه مراد زنده بودن نام نيك آنهاست».
جواب اشكال:
حكيم و مفسر الهى، مرحوم علامه طباطبايى(ره) راجع به اين شبهه، به شرح زير پاسخ مى دهد:
«1 - حياتى كه مراد از آن، زنده بودن نام نيك باشد، حياتى وهمى و خيالى است كه غير از اسم و لفظ حيات، حقيقت ديگرى ندارد و چنين موضوع موهومى خارج از شأن كلام الهى است كه پيكارگران و ايثار كنندگان راه خويش را به حياتى فريبنده و گول زننده وعده دهد!
2 - اگر مراد از حيات، زنده بودن نام نيك شهدا باشد، لزومى به ذكر (لاتشعرون)- در دنباله آيه اول- نيست؛ زيرا اين مقام دلخوش كن، مقامى نيست كه دانستن آن شگفت و عجيب باشد و جا داشت كه خدا بگويد: بلكه نام نيكشان زنده است و شما پس از آن، ايشان را به نيكى ياد مىكنيد.
3 - نام نيك، نيازى به رزق و روزى ندارد كه خدا بفرمايد: (عند ربهم يرزقون).
بنابراين، منظور از حيات در اين آيات، زندگى واقعىِ حقيقى همراه با سعادت و مسرت است؛ و شهدا در جهان برزخى از حيات توأم با سرور و لذت برخوردارند».(17)
اشكال دوم:
برخى ديگر چنين شبهه كرده اند كه حيات پس از مرگ در جهان برزخى فقط مربوط به شهداى جنگ بدر است و شامل ديگران نمىشود؛ بنابراين، حيات برزخى عموميت ندارد.
جواب اشكال:
مرحوم «علامه طباطبايى» -در رفع اين اشكال- نيز چنين پاسخ مىدهد:
«من براستى نمىفهمم منظور از اين سخنان چيست؟ اين مفسران، حيات شهداى بدر را چگونه تصور مى كنند كه فقط مختص به آنها باشد ولاغير؟
آيا اين دسته از مفسران كه حيات پس از مرگ در عالم برزخ را منكر مىشوند و آن را محال مى دانند، راجع به شهداى بدر، معتقد به معجزه اى شده اند؟ و حال آنكه معجزه به امر محال تعلق نمى گيرد.
آيا مى گويند: خداوند، در خصوص شهداى بدر، كرامتى قائل شده كه حتى پيامبر اكرم(ص)، ساير انبيا و معصومين(ع) را چنين كرامت نكرده است؟ چگونه يك آدم عاقل به خود جرأت مى دهد كه لب به چنين سخنى گشايد؟ آيا اين حرفها، سفسطه بازى نيست؟»
علامه طباطبايى(ره) پس از بيان اين مطالب، به اختصار جواب مى دهد:
«اگر اين مفسران اندكى دقت به خرج مى دادند، مى يافتند كه سياق آيات دلالت بر تمام كشته شدگان راه خدا دارد».(18)
نگارنده اين سطور نيز در تكميل پاسخ فوق گويد: اگر بنا بود كه آيات قرآن مختص به موضوع و افراد يا محدود به زمان و مكان نزول وحى باشد، احكام قرآن (اين كتاب بزرگ آسمانى) از حد افرادى خاص (عده اى كه آيات درباره آنان نازل شده است) و زمان و مكانى خاص (عصر پيامبر و سرزمين حجاز) تجاوز نمى كرد و اين علاوه بر اينكه اهانتى بس بزرگ به مقام شامخ كتاب آسمانى است، رسالت جهانى پيامبر اكرم (ص) را كه به تعبير قرآن (كافةً لِلنَّاس) مى باشد، مخدوش مىسازد؛ و اگر خداى ناكرده اين تفسيرهاى بى محتوا باب شود، بعضى از احكام مسلم قرآن در معرض تهديد و تحريف عدهاى روشنفكر غربزده قرار خواهد گرفت.